
نویسنده : محمد حبیب اللهی
مسئولیت اجتماعی در برابر کودکان بیسرپرست؛ بررسی بر پایه قواعد ضمان، ولایت، کفالت و حمایت اجتماعی از ایتام
مقدمه
یکی از مهمترین جلوههای عدالت اجتماعی در اسلام، توجه ویژه به کودکان بیسرپرست و ایتام است. قرآن کریم در آیات متعدد به حمایت مالی، عاطفی و حقوقی از ایتام تأکید کرده و ترک این وظیفه را موجب تباهی جامعه دانسته است. پیامبر اکرم(ص) نیز جایگاه سرپرستی یتیم را به مرتبهای بلند ارتقا داده و فرمود: « أنا و كافِلُ اليَتيمِ كَهاتَينِ في الجَنَّةِ إذا اتَّقَى اللّه َ عَزَّ و جلَّ و أشارَ بِالسَّبّابَةِ و الوُسطى » (تفسير نور الثقلين : 5/597/23 ). پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ آنگاه كه انگشت اشاره و ميانى خود را نشان داد ـ فرمود: من و سرپرست يتيم ـ در صورتى كه از خداوند عزّ و جلّ پروا كند ـ در بهشت مانند اين دو [انگشت كنار هم ]هستيم. در فقه امامیه، این مسئولیت نهتنها یک تکلیف اخلاقی، بلکه یک الزام شرعی و حقوقی به شمار میرود.
با وجود تأکیدهای مکرر دینی، در جوامع معاصر، کودکان بیسرپرست همچنان با مشکلاتی چون فقر، محرومیت آموزشی و عدم دسترسی به مراقبتهای روانی–اجتماعی روبهرو هستند. ازاینرو، بازخوانی قواعد فقهی مرتبط با مسئولیت اجتماعی در قبال آنان، ضرورتی علمی و کاربردی محسوب میشود.
تحلیل فقهی مسئولیت اجتماعی
۱. قاعده ضمان
رسول اللّه صلي الله عليه و آله : ألا كُلُّكُم راعٍ و كُلُّكُم مَسؤولٌ عَن رَعِيَّتِه... (صحيح مسلم : ج 3 ص 1459 ح 20 ، سنن أبي داوود : ج 3 ص 130 ح 2928 كلاهما عن ابن عمر) با توجه به این حدیث مسئولین، سرپرستان جامعه هستند و طبق قاعده ضمان در فقه امامیه ناظر به مسئولیت جبران خسارت مادی و معنوی است. بر اساس این قاعده، اگر جامعه یا فردی در کوتاهی نسبت به نیازهای ضروری یتیمان موجب زیان شود، ضامن جبران آن خواهد بود. این مبنا، سرپرستی یتیمان را صرفاً یک عمل مستحب نمیداند، بلکه در صورت ترک و بروز آسیب، ضمان مالی و حقوقی بر عهده افراد و نهادها قرار میگیرد.
۲. قاعده ولایت
آیه ۹ سوره حشر: (..وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ ...) و آنان را بر خود مقدم میدارند، هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند، در این آیه اگرچه در مورد انصار و مهاجران نازل شده، اما یک قاعده کلیدی اسلامی را بیان میکند: "ایثار و تقدیم دیگران بر خود، حتی در شرایط نیازمندی شخصی". این فرهنگ، پایه "مسئولیت اجتماعی" در جامعه اسلامی است. حکومت اسلامی، به عنوان متبلور این مسئولیت، موظف است نیازهای کودکان بیسرپرست (که مانند مهاجران، غریبه و نیازمندند) را حتی بر بسیاری از هزینههای دیگر خود مقدم بدارد. ولایت در فقه، به معنای سرپرستی مشروع بر کسانی است که توانایی اداره امور خود را ندارند. بر این اساس، ولایت پدر و جدّ بر طفل در صورت فقدان آنان به ولیّ شرعی و در نهایت به حاکم اسلامی منتقل میشود. در نتیجه، دولت اسلامی موظف است در چارچوب ولایت عامه، حمایت حقوقی و مالی از ایتام را تضمین کند. این مسئولیت، ماهیتی نهادی دارد و نمیتوان آن را صرفاً بر عهده افراد گذاشت.
۳. قاعده کفالت
آیه ۳۶ سوره نساء : (وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ بِذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکینِ...) و خدا را بپرستید و هیچ چیز را شریک او قرار ندهید و به پدر و مادر و خویشاوندان و یتیمان و بینوایان احسان کنید... این آیه دستور به "احسان" به یتیمان را میدهد. احسان فراتر از کمک کردن است؛ به معنای نیکی کردن، رسیدگی کامل و انجام کار به بهترین شکل ممکن است. باز هم، این خطاب اگرچه عمومی است، اما وقتی در سطح جامعه اجرای آن با مشکل مواجه شود، مسئولیت آن به عهده حکومت اسلامی است تا نظامی را ایجاد کند که این "احسان" به صورت منظم و کامل به یتیمان و کودکان بیسرپرست برسد، دولت موظف است بستری فراهم کند که این تکلیف عمومی به بهترین شکل ممکن انجام پذیرد. کفالت بهمعنای تعهد بر حضانت، تربیت و تأمین نیازهای کودک بیسرپرست است. در منابع فقهی، کفالت از اعمال مستحب مؤکد شمرده شده است؛ اما با توجه به ضرورت اجتماعی، برخی فقها آن را در شرایط خاص واجب کفایی دانستهاند. این قاعده، امکان مشارکت خانوادهها و نهادهای مدنی در سرپرستی کودکان بیسرپرست را فراهم میآورد و میتواند مبنای قانونی برای نظامهای حمایتی مدرن باشد.
۴. قاعده حمایت اجتماعی از ایتام
آیات و روایات متعددی بر حمایت همگانی از ایتام تأکید دارند. امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه، کارگزاران خود را به رسیدگی به امور یتیمان و محرومان توصیه کرده و آن را از وظایف اصلی حکومت دانسته است ، همچنین در صحیفه سجادیه، امام سجاد(ع) در دعای مکارمالاخلاق، از خداوند توفیق حمایت از یتیمان و نیازمندان را مسئلت میکند. این متون نشان میدهد که حمایت اجتماعی از یتیمان، یک وظیفه جمعی و ساختاری است.
نتیجهگیری
بر اساس قواعد فقهی بررسیشده، مسئولیت اجتماعی در قبال کودکان بیسرپرست در سه سطح قابل تحلیل است:
مسئولیت فردی: مؤمنان موظفند در حد توان خود نسبت به سرپرستی و حمایت از ایتام اقدام کنند.
مسئولیت جمعی: جامعه اسلامی مکلف است با مشارکت نهادهای مدنی، خیرین و مؤسسات خیریه، شبکهای حمایتی برای تأمین نیازهای یتیمان ایجاد کند.
مسئولیت نهادی و حکومتی: دولت اسلامی در چارچوب ولایت عامه، مکلف است قوانین و سازوکارهایی برای کفالت و حمایت جامع از ایتام تدوین و اجرا کند.
بدین ترتیب، حمایت از کودکان بیسرپرست در فقه امامیه، نه یک توصیه اخلاقی ساده، بلکه یک الزام فقهی–حقوقی با پشتوانه قواعدی همچون ضمان، ولایت و کفالت است. تحقق این مسئولیت در جامعه امروز، مستلزم نهادینهسازی نظام کفالت، تقویت حمایتهای مالی و حقوقی و ایجاد سیاستهای عدالتمحور است تا ضمن پاسداشت کرامت انسانی، زمینه پرورش نسلی سالم و توانمند فراهم گردد.