Abtin Akbari
Abtin Akbari
خواندن ۹ دقیقه·۴ ماه پیش

قبل از اینکه بخوایم یاد بگیریم ، باید یاد بگیریم که چطوری یاد بگیریم !



میدونید پس از کلی گشت و گذار ، و یاد گرفتن کلی مطالب به صورت در هم تنیده سوالی که همیشه اذیتم میکرد ; این بود که چرا با اینکه کلی مطلب یاد میگیرم اما تو ذهنم باقی نمیمونه و از 100% کل اون چیزی که یاد گرفتم فقط، یک خورده اثر باقی مونده و نهایتش 20% تا 30% یادمه ؟

پس از کلی کلنجار و بیغاره کردن خودم،تصمیم گرفتم به دنبال علتش بگردم.

از اونجایی که دکتر سعید حسین زاده موسس روبیکمپ، یک چالش برای گزارش کار در روبیکمپ اضافه کرده بودند ; و این چالش این بود که ما باید هر هفته یک خلاصه از چیزی که توی متمم یاد میگرفتیم رو توی گزارش کار قرار میدادیم.

بخاطر این چالش من سایت متمم رو شناختم و به طرز عجیبی در مطالب اونجا روزی 4 تا 5 ساعت غرق می شدم و به طرز عجیب تر، مطالبی بود که درباره یادگیری اونجا دیدم (54 تا مقاله) در این باره وجود داشت و وقتی اونارو خوندم تازه متوجه شدم مشکلم کجا بود!!!

چیزی که مثل یک لامپ درون ذهنم روشن شد این بود که،مدل ذهنی که من درباره یادگیری داشته تقریبا از ریشه اشتباه بوده، من هیچکدوم از ابزار هایی که برای یاد گرفتن و یادگیری باید میداشتم رو نداشتم و برای یاد نگرفتنم بهونه های جورواجور میاوردم ;

به جایی اینکه بخوام ضعف خودم رو توی مهارت های یادگیری قبول کنم.




از اینجا درباره مدل ذهنی و سری ابزار هاش صحبت میکنیم

اولین چیزی که باید بدونیم، اینکه چه چیز هایی درباره یادگیری نمیدونیم یا اشتباه برداشت میکردیم در واقع باید مدل ذهنیمون رو بسازیم.

اول چیزی که به نظرم باید دیدگاهتون رو نسبت بهش عوض کنید اینکه:

ارتباط یادگیری و IQ یا همون هوش در دنیای امروزیه

توی دنیا دیجیتال امروزی اخرین معیار یادگیری تقریبا هوش محسوب میشه و انقدر پارامتر های مختلف برای یادگیری وجود داره ، که ما باید روی اون ها سرمایه گذاری کنیم تا اینکه بخوایم خودمون رو گوش تلخ کنیم و یکبار دیگه به جای جامعه ،خودمون به خودمون صدمه بزنیم;

با این باور که شاید ما واقعا انقدرا هم باهوش نیستیم.

ولی خوب گفتم که پارامتر ها در دنیا امروزی دیگه هوش نیست و تغییر کرده ولی بیایید یک نگاهی به این سری معیار ها داشته باشیم:

این عکس از سایت متمم برداسته سده است
این عکس از سایت متمم برداسته سده است

1- نظم شخصی

2- مدیریت زمان

3- تکنیک ها و روش یادگیری

4- برنامه ریزی

5- هدف گذاری

6- مدیریت انگیزه

البته بازم باید اشاره کنم این معیار ها یکسری قسمت های کوچیک و کلیه

دومین چیزی که میخوام برم سراغش که احتمالا خیلی براتون جذاب باشه سری تکنیک ها و مهارت های یادگیریه

1- شرطی کردن به صورت کلاسیک

شرطی کردن ، احتمالا خیلی این روش رو شنیدید، روشی کلاسیک ولی از اون روش هایی که همیشه و هر زمان کار میکنه و خیلی روش کمک کننده ای هست; اما نکته ای در این روش خیلی افراد رعایت نمی کنند شرطی نکردن کل اتفاقی هایی که در اون زمان میفته است.

خوب بزارید یک مثال بزنم تا شاید بهتر متوجه بشید.

فکر کنید شما میخواید یک مطالعه روزانه برای کتاب داشته باشید و به روتینت تبدیل بشه.

. باید زمانی که میخواید بخونید رو مشخص کنید برای مثال 13:00 تا 16:00

. باید مکانی که میخواید اون کتاب یا مطلب رو بخونید رو برای خودتون تعیین کنید.

. باید لباسی که تنتون رو حتی مشخص کنید.

. اینکه صدا اونجا چطور باشه در سکوت کامل باشه یا پر از سر و صدا و شلوغی، باشه رو مشخص کنید.

اره خلاصه به نظر میاد، که تقریبا هر معیاری که به ذهنتون میرسه رو سعی کنید شرطی کنید، اما به اون شکل نباشه که بخواد خیلی به صورت افراطی کمال گراینه باشه; در واقع شرطی کردن چیز های کوچیک باعث بهبود و بهره وری بیشتر یادگیری میشه.

و نکته که وجود داره و ممکنه بازم براتون تکراری باشه، جایزه تعیین کردنه!

جایزه ای که همون موقع بتونید دوپامین و خوشحالی که بهتون رسیده رو حس کنید.

دیدگاه جالبی که خودم از این بحث دارم اینکه: جایزه ها حتما نیاز نیست یک چیز خوشحال کننده باشه شبیه قهوه یا بازی کردن یا هر چیزی که براتون جذابه، بلکه این جایزه ها میتونه بر اساس شخصیت شما و حال شخصیتون تعیین بشه(ناراحت،پارانویید،عصبانی.......) برای مثال کسی که عاشق حرف زدن با بقیه میتونه پس اینکه مطالعه اشو انجام داد;. به بهترین دوستش زنگ بزنه، یا کسی که عاشق خوابیدنه میتونه یک ذره دراز بکشه رو تختش یا کسی که با تنهایی خودش رو دوست داره و خونه پیش از حد شلوغه، این جایزه میتونه بیرون رفتن از خونه و خلوت کردن با خودش باشه.

2- چندین کارو باهم انجام دادن رو متوقف کنید!

مولتی تسکینگ رو متوقف کنید! این یک هشدار جدیه اگر میخواید یک مطلب رو به خوبی فرا بگیرید، تنها رو یک چیز تمرکز کنید; اگر دارید کتابی میخونید سعی کنید گوشیتون جلوتون نباشه و بیهوده منتظر نوتیف از اینستا یا توتیتر نباشید یا اگر دارید کتاب میخونید، به بحثی که با خانواده تون دیشب شده بود فکر میکنید این کار هم جوری مولتی تسکینگ حساب میشه، پس فقط باید اروم باشید و بهش فکر نکنید و روی یک چیز تمرکز کنید.

در واقع باید سعی کنید بالای 80% درصد تمرکزتون رو کاری که انجام میدید باشه و هیچ کار فیزیکی دیگه ای انجام ندید و همچنین فکر و مغزتون رو با مطلبی که دارید، میخونید هم راستا کنید تا بتونه جای خودش رو توی مغز به درستی پیدا کنه و بتونه با مطالب قبلی ارتباط خودش رو پیدا کنه.

3 - از تمام کانال های در دسترس بدن استفاده کنید.

برای یادگیری باید از تمام پتانسیل بدن استفاده کنیم. یعنی چی ؟

اگر در حال گوش کردن فایل صوتی هستیم ،همزمان نکته برداری کنیم، بنویسیم، بعد نکته ها را بعد از اتمام پادکست یکبار دیگه بخونیم، و نکته هارو خط ببریم و یکبار دیگه سعی کنیم اون مطالب رو به صورت ساده برای یکی از افراد خانواده یا دوستانمون توضیح بدیم.

در واقع متن بالا به این اشاره دارد که باید از تمام احساسات : بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی، و بساوایی استفاده کنیم; در موقعیت های و محیط های متفاوت و فقط تنها به خواندن یک کتاب یا شنیدن یک پادکست بسنده نکنیم، تحقیق کنیم و ببینم، با در نظر گرفتن اثر محیط ما چطور میتوانیم از تمام پتانسیل خودمون برای یادگیری بهتر استفاده کنیم.

بدن انسان پر از ابزار یادگیری این بسته به ما است که چطوری قراره از اونا به بهترین روش استفاده کنیم

4 - سوال بپرس و ببین به چیزی پس از یادگیری میتونی پاسخ بدی؟

در واقعیت ما خیلی مطالبی که یاد میگیریم، برای این فراموش میکنیم چون اصلا ازش استفاده نمیکنیم و اصلا نمیدونیم چرا اون مطلب رو یاد گرفتیم یا کجاها میتونیم ازش استفاده کنیم; برای اینکه یه چنین مشکلاتی برنخوریم باید چند نکته رو باید رعایت کنیم.

. مطلبی رو بخونیم که میدونیم به زودی زود به کارمون میاد و باعث میشه ما هر روز ازش استفاده کنیم.

. از خودت سوال بپرس که بعد یادگیری اون مطلب به چه سوالاتی میتونی پاسخ بدی؟

. اگر مطلبی رو میخوای یاد بگیری یا باید بهش نیاز داشته باشی یا اون نیاز رو ایجاد کنی!

. سوال داشته باش و برای پیدا کردن اون تلاش کن اگر سوال نداری سوال طرح کن.

اگر مطلبی رو بخونی که تا چند سال بعد نه به حرفه ات مربوط باشه، نه نیاز داشته باشی، چه دلیلی داره اون مطلبی رو بخونی؟

و اگرم دوست داری اون مطلب رو بخونی باید نیاز برای اون ایجاد کنی، سوال بپرسی تا نیاز ایجاد بشه و در نهایت تلاش کن; برای پیدا کردنش و بعد از یادگیری ببین به پاسخ کدوم سوالاتت رسیدی و به کدوم سوال های جدیدی که که طرح نکرده بودی، ولی الان توی فرایند یادگیری بهش رسیدی و میتونی بهش جواب بدی.

و همین فرایند ادامه بده تا انقدر سوال بپرس تا موقعی که به خودت اومده میبینی انبار اطلاعات بهم پیویسته و کریستالی هستی !



حالا که درباره ابزار یادگیری صحبت کردیم، وقتشه که درباره

مدل های ذهنی یادگیری صحبت کنیم.

مدل های ذهنی یادگیری برای من مهم ترین قسمت مطالعاتم تا الان بوده، چون نه تنها دیدگاه شما را تغییر میده بلکه بهتون کمک میکنه زاویه دید های مختلفی نسبت به دنیا و اطرافتون پیدا کنید.

اولین چیزی که میریم سراغش چیزی نیست به جز:

یادگیری کریستالی

یادگیری کریستالی بحث مورد علاقه من در حوزه یادگیری هست، اگر بخوایم یادگیری کریستالی در تعریف کوتاهی بگیم میشه گفت بر قرار کردن ارتباط بین اطلاعات قدیمی و اطلاعاتی جدیدی که هر لحظه در حالی یادگیری هستیم; محمد رضا شعبانعلی یادگیری کریستالی رو به پازلی تشبیه میکند که هر تیکه پازل اطلاعات ما است و قطعه قطعه به همدیگر میچسپن و به طرز زیبا افتخار افرین میشوند.

شاید بپرسید فرق یادگیری تیکه تیکه با یادگیری کریستالی چه فرقی دارند؟ بزارید مثالی بزنم.

دوتا فرد رو تصور کنید ادولف و الکس

الکس داستان ما نوشته ای زیبا در توییتر میبیند که به این شرح است.

پنداشت پیروزی و بقا برای آدمی بی‌آن‌که کارزار و ستیزی در میان باشد میسر نیست. از حس وظیفه به میهن دم می‌زنند و هدف‌شان جز فرد نیست.

الکس که بسیار ذوق کرده چون که جمله فرهنگی و پر بار را پیدا کرده و کلی خوشحاله که میتونه این نوشته رو در مهمانی که شب دعوت است بگه و مردم اون را فردی با سواد فرهنگ غنی تلقی کنند الکس این مطلب را در همه سوشال مدیا های خود میذاره بدون اینکه معنی ان را بدونه شاید فقط به نظرش جمله ای جذاب می اومده.

اقای شعبانعلی چنین افرادی رو زباله گرد اطلاعات میدانند و مقام انها را پایین تفسیر میکنند.


اما ادولف داستان ما همین متن را در همان فضای توییتر میبیند.

پنداشت پیروزی و بقا برای آدمی بی‌آن‌که کارزار و ستیزی در میان باشد میسر نیست. از حس وظیفه به میهن دم می‌زنند و هدف‌شان جز فرد نیست.

ادولف اولین کاری که میکنه براش جذابه که تا بدونه این متن از کجا اومده ، میگرده، تحقیق میکنه و متوجه میشه این متن کتاب نه ادمی از اوسامو دازای است.

شروع میکنه، به خواندن کتاب نی ادمی از این کتاب لذت میبره و براش طرز دیدگاه نویسنده داستان جذاب است

الان شروع میکنه، تا ببیند اوسامو دازای در چه برهه زمانی در ژاپن زندگی میکرده است و چطور شد که همچین اثارای رو نوشت، و از این متوجه نقد زیادی که او به مارکسیسم داشت میشه الان مارکسیسم را مطالعه میکنه.

و همین طور از رشته اطلاعاتی که اطلاعات دیگر بهم متصل هستند، مثل یک پازل فکر و اندیشه و باور ادولف میسازند و داستان ادولف با یک توییت ساخته میشه و اون توییت نوطفه یک الماس بزرگ بود که الان در حال بزرگتر شدنه.

حال ادولف داستان ما چندین دیدگاه مختلف نسبت به دنیا دارد و متوجه پرسپکتیو های جدیدی در زندگی خودش شد
در واقع یادگیری کریستالی است که ارزش ها طرز دیدگاه های جدید استراژیست های بزرگ و باور عقاید افراد رو میسازند

خوب امیدوارم از این متن لذت کافی رو برده باشید و براتون مفید باشه

این بود قسمت اول از قبل از اینکه بخوایم یاد بگیریم ، باید یاد بگیریم که چطوری یاد بگیریم ! تا قسمت های دیگه



مدل ذهنییادگیریمتمممهارت‌های فردیمهارت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید