وقتی درگیر زندگی شهری و تکنولوژی میشوی، گهگداری دلت هوای گذشته میکند و دوست داری معجون زمان را سربکشی و به عقب برگردی. مخصوصا اگر پای تلویزیون نشسته باشی و فیلم سفر به زمان را تماشا کنی، آن وقت است که دیگر تاب نمیآوری. اگر میخواهی سفر به اعماق تاریخ را تجربه کنی و همراه با اسطوره تاریخیات، چای با عطر بهارنارنج بنوشی و زیر باران بهاری قدم بزنی، حتما سری به باغ دلگشا بزن.
با تورگردان همراه باشید.
برای من که آدم خاطرهبازی هستم و از دل هر چیزی داستانی در میآورم، بهار و باران و اردیبهشت و باغ دلگشا سفری به اعماق تاریخ بود. سیاحتی دیدنی در قرن نوزدهم و دیدار با بزرگان قاجار و گشتن در باغی 6 هکتاری در شمال شرقی شیراز، قدم زدن میان درختان سرو، کاج، نخل و بهارنارنج که عطرش هر آدمی را مست میکند، چه برسد به منِ نوستالژیک را.
باران تند میشود و خدموحشمها به دستور عباس میرزا که در حال پخت غذا در حیاط هستند، شروع به درست کردن سایهبان میکنند. در این میان، من که در جستجوی عمارتی هستم برای پناه بردن، چشمهایم به کاخی چندطبقه میافتد که روبرویم قرار دارد. قصری با ایوانی بزرگ و دارای دو ستون طویل. تعلل را کنار میگذارم و سراسیمه، بعد گذر از حوض هشتضلعی که دورتادور آن با گلدانهای شمعدانی تزیین شده است، وارد ساختمان میشوم. به محض ورود، همان طور که آب از لباسهایم میچکد، چشمهایم خیره میماند به تزیین دیوارها و گچبریِ گُل و بُته سقف، نقاشیهایی از جنس رنگوروغن، که شباهت بسیاری به معماری دوران ساسانی بیشاپور دارد و آینههایی که شمایلم را به نمایش میگذارند.
این همه زیبایی مسحورم میکند و گوشیام را درمیآورم تا چند عکس یادگاری بگیرم، که ناگهان انیسالدوله، معشوقه و سوگولی ناصرالدین شاه قاجار در برابر دیدگانم ظاهر میشود، با همان دامن چیندار و ابروهای کمانی و توری بر سر، همراه با دو ندیمه شتابان بهسمت بیرون ساختمان میرود. با دیدنشان کنجکاو میشوم و پُشتسرشان راه میُفتم.
برای آشنایی با سایر جاهای دیدنی شیراز کلیک کنید.
عمارت کلاهفرنگی؛ نوستالژیترین مکان در باغ دلگشا
پُشتسر انیسالدوله و همراهانش، به عمارتی با سقف گنبدی شکل میرسم که اُرسیِ چوبیِ بسیار زیبا با شیشههای رنگووارنگ دارد، که بالای ورودی ساختمان هنرمندانه کار شده است. وارد این مکان که میشوم، همهچیز حکایت از موزهای تاریخی دارد و دورتادور آن بهجز حوض وسط و بدون آب ساختمان، حاوی اشیاء تاریخی همانند: لباس، سکه، اسکناسهای قدیمی از عکس پادشاهان، نسخههای خطی، نقاشیهای قدیمی، مربوط به زمانی پیش از هخامنشیان تا دوره قاجار است.
از آنجا که عکس گرفتن از این مکان امکان ندارد و از طرفی هم میخواهم سر از کار انیسالدوله دربیاورم که با این همه عجله همراه با ندیمههایش، از ورودیِ راستِ پلههایی با ستونهای چوبی بهسمت بالای این موزه میرود. به تجسسم ادامه میدهم و تعقیبشان میکنم، که ناگهان چشمهایم به قرآنی بسیار ارزشمند از زمان سلجوقیان میفتد که بر روی پوست آهو نوشته شده است.
شاید باور کردنش برایتان سخت باشد. اما کمی بالاتر از این مکان، وارد ساختمانی شدیم که ناصرالدین شاه میان انبوهی از رادیوها نشسته بود و چُپوق میکشید و به صدای هر کدام از آنها گوش میداد. رادیوهایی در اندازههای متفاوت و مربوط به عصرهای مختلف تاریخی. داشتم میگفتم که، انیسالدوله با دیدن جناب شاه، کمی غمزه به حرکاتش اضافه کرد و بهسوی استاد رفت، تا از جدیدترین اختراع بشر باخبر شود. بنده که نظارهگر روی همچون ماهشان بودم، عطایش را به لقایش بخشیدم و ترک دیار کردم.
ایستگاه بهارنارنج اعلا و پایان سفر تاریخی از باغ دلگشا
آفتاب تیزی به صورتم میتابد و دیگر اثری از باران نیست، که از این باغ دیدنی خارج میشوم که به ثبت جهانی هم رسیده است. سیاحتی به یادماندنی، که من بازیگر سکانس به سکانس آن با همراهی بزرگان تاریخیِ سده نوزدهم بودم. تا تاکسی اینترنتی بیاید، کنار ایستگاه بهارنارنج اعلا میایستم، که پیرمردی سیاهچُرده و لاغراندام گلبرگهای آن را میفروشد. نارنجهایی که بهگفتۀ فروشنده، از باغ طاووس دلگشا چیده شدهاند. با شنیدن این حرف، به یاد آن مکان میافتم که پرچم زرد رنگی کنار آن نصب شده و به مخاطب با این پیام: «لطفا از دست زدن به نارنج و چیدن آن خودداری فرمایید». یادآور میشود، که در دیزی باز است و حیای گربه کجاست.
بوستانی زیبا که آبی روان در آن جریان دارد و نهری که از چشمه قناتی به نام کاریز سعدی سرچشمه گرفته و از آرامگاه سعدی جاری شده و از این باغ میگذرد. راستی، اگر با تور شیراز به این مکان دوستداشتنی سفر کردید، حتما جای ما را هم خالی کنید.
در خصوص باغ دلگشا مقاله «تجلی قداست آب در آرامگاه سعدی شیراز» را بخوانید.
نویسنده: زری ابو