چرخه عمر کسب و کار مراحلی دارد که هر کارآفرین و مدیری باید در زمینه آنها و مشخصات هر مرحله اطلاعات کافی داشته باشد. در این مقاله چرخه عمر یک کسب و کار را از شروع با استارتاپ، تا بلوغ در مرحله اسکیل اپ و تثبیت و افول احتمالی در اسکرواپ بررسی میکنیم.
نمایش فهرست این آموزش : [نمایش]
ارسال شده توسط داود ستوده راد
آموزش تجارت الکترونیک، آموزش کارآفرینی اینترنتی، آموزش کسب و کار، آموزش کسب و کار اینترنتی
کارآفرینان در روابط بین مدیریت مالی و تدوین استراتژی کسب و کار نقش فعالی دارند. این مسئله اختلاف عمده بین مدیریت کارآفرینانه با مدیریت در سایر کسب و کارها می باشد. تقریباً در تمامی موارد، شخصی که تصمیم میگیرد، با یک ریسک فردی مواجه است. برترین اتفاقی که برای یک فرد کارمند در این حالت پیش می آید از دست دادن کارش خواهد بود اما برای کارآفرینان از دست دادن خانه، اعتبار فردی، زندگی و همچنین تخریب روابط خانوادگی می باشد.پیتر دراکر خاطر نشان می کند که برای شرکتهای بزرگ موجود، در عبارت «مدیریت کارآفرینانه» تأکید بر روی کلمه کارآفرینانه است.
در هر کسب و کار جدید دارای ریسک، کلمه مورد تأکید «مدیریت» است. بنا بر این هدف ما در مقاله چرخه عمر کسب و کار تأکید برواژه «مدیریت» بعنوان یک اصل برای کارآفرینان است. ما مدیریت کارآفرینانه را بمعنای کسب دانش کارآفرینانه و بکار بردن آن در جهت افزایش تأثیر گذاری یک کسب و کار کوچک و یا متوسط و یا یک ایده دارای ریسک تعبیر میکنیم. قلب مدیریت کارآفرینانه برخورد دائم با موضوعات مدیریتی زیر است:
بریم بخونیم : حداقل محصول پذیرفتنی MVP چیست ؟
ایده متهورانه شما چیست؟ (مأموریت و ارزشها)
قرار است این ایده به کجا برسد؟ (اهداف و مقاصد)
روش رسیدن به اهداف چیست؟ (استراتژی رشد)
چه چیزهایی مورد نیاز است تا بتوان به این اهداف رسید؟ (افراد و منابع مالی)
چه ساختاری برای آن بهتر است؟ (ظرفیتهای سازمانی)
چه مقدار سرمایه و چه زمانی نیازمند است؟ (استراتژی مالی)
چه زمانی به مقصد نهایی می رسد؟ (چشم انداز موفقیت)
این موضوعات مهم مدیریتی در چرخه کارآفرینی اهمیت زیادی ندارند.
چرخه کارآفرینی در تمام کسب و کارها در کلیه مقیاسها خودش را نشان میدهد، از یک کسب و کار در حال آغاز در یک گاراژ کوچک گرفته تا فعالیتهای کارآفرینی سازمانی در ۵۰۰ شرکت برتردنیا. این چرخه با یک کارآفرین آغاز میشود که فرصتی را کشف میکند، سازمانی را جهت پیگیری این فرصت ایجاد میکند، منابع مورد نیاز را جمع آوری میکند، طرحی عملی را پیاده میسازد، ریسکها و نتایج مثبت کار را محاسبه میکند و تمام این فعالیت ها را در یک بازده زمانی معین انجام میدهد.
بعضی اوقات گفته می شود که کارآفرینی مانند رانندگی سریع، بر روی یک جاده یخ زده است. ماترجیح میدهیم که کارآفرینی را کم خطر تر و روشمند تر بیان کنیم.
کارآفرینی یک فرآیند حل مسئله مداوم است، درست مانند چیدن یک پازل بزرگ. در گذاشتن قطعه اول پازل ماگیج میشویم، راه را نمیدانیم و مسیر به خوبی قابل تشخیص نیست.
تمام فعالیتهای کارآفرینانه از یک فرآیند پیروی نمیکنند اما تحقیقات ما نشان میدهد که مراحلی که ماذیلاً ارائه میکنیم، تقریباً در اکثر کسب و کارهای روبه رشد به چشم میخورد. اندازه، سود دهی، تعهد، پیچیدگی، مقیاس، ساختار سازمانی، کاهش ریسک،افزودن ارزش و درگیری کمتر مؤسس در هر مرحله وجود دارد. ما بر این باوریم که با دانستن و درک این مراحل کارآفرینان ، مدیران کسب و کار، سرمایهگذاران و مشاوران قادر خواهند بود که تصمیمات آگاهانه تر بگیرند و اغلب آنها خودشان را برای چالشهای پیش رو آماده میسازند.
دوره شکل گیری تحت عنوان« قبل از آغاز» مورد تحلیل واقع میشود. این مرحله اغلب زمان قابل توجهی نیاز دارد که از یک ماه تا ۱۰ سال متغیر است.
در این مرحله تحقیق و درک ابعاد فرصت و مفهوم آن و تعیین اینکه آیا این فرصت مناسب است یا خیر از اهمیت زیادی برخوردار است. اشخاصی که قصد ایجاد یک کسب و کار را دارند باید از درون به کنکاش خود بپردازند تا بدانند که آیا حقیقتاً آمادگی کارآفرینی را دارند؟ اکثریت غالب مردم از جمله مخترعین معمولاً از این مرحله عقب نشینی نمیکنند و امکان کارآفرینی را بررسی میکنند.
بریم بخونیم : برنامه ریزی کارآفرینی چیست ؟
این مرحله برای کارآفرینان اهمیت زیادی دارد . این مرحله، مرحله شک و تردید است که آنها ایدههای مختلفی را در ذهن دارند و نمیدانند کدامیک را برگزینند.
یکی از سرمایه گزاران خطر پذیر Evgene Kleine میگوید: «تمرکز بر روی یک فرصت بسیار مهم است. ممکن است بعدها این امکان وجود داشته باشد که شاخههای دیگری از کسب و کار را نیز ایجاد نمود اما فاز اول در یک شرکت باید دقیقاً بر روی یک فعالیت خاص متمرکز شود» بهتر است اهداف کسب و کار خود را دقیقاً تعیین نمائید زیرا ممکن است اشخاص مختلف بر روی یک فرصت واحد سرمایه گذاری کنند ولی به نتایج کاملاً متناقضی برسند.
اغلب کارآفرینان، تشکیل کسب و کار و ترک شغل روزانه خود را تعهد به کسب و کار جدید میدانند. ولی این مرحله، در حقیقت باید با تهیه طرح تجاری آغاز گردد. تفاوت بسیاری میان تشریح یک فرصت و تحقیق و نوشتن یک طرح تجاری(طرح کسب و کار) وجود دارد. نوشتن یک طرح موثر تجاری نیازمند سطح جدیدی از درک و معلومات و همچنین تعهد بسیار میباشد.
این فرآیند بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ ساعت زمان میبرد بنا بر این اگر بعد از ظهرها و تعطیلات آخر هفته را نیز کار کنید این مرحله میتواند به سه تا ۱۲ ماه تقلیل یابد. اشتباهی که معمولاً کارآفرینان مرتکب میشوند آن است که طرح تجاری را نادیده میگیرند. و سپس سایر منابع را جمع آوری می نمایند، ایده مورد نظر را آغاز میکنند و سپس پیگیری نموده و تلاش میکنند نقطه تمرکز فعالیت مورد نظر برای تبدیل ایده به یک کسب و کار تجاری را دقیقاً تعیین نمایند.
سود دهی و موفقیت، تعیین کننده این مرحله هستند: فرض کنید کارآفرین کسب و کار کوچکی را با سازمانی ساده ایجاد نموده است، منابع مورد نیاز خود را با توجه به طرح تجاریاش تخصیص داده است و اولین فروش محصولاتش نیز انجام شده است.
چیزی که موفقیت کسب و کار را در همان مراحل اولیه تعیین میکند این است: اگر مدل کسب و کار سود ده باشد، اهداف معقولی در نظر گرفته شده باشند و کسب و کار در راه کسب سلامت اقتصادی پیش برود، کارآفرین میتواند در این مرحله به رشد کسب و کار خود و یا کوچک ماندن این کسب و کار به حدی که با سرمایه شخصی قابل تأمین باشد، فکر کند.
در این مرحله، کارآفرین باید یک راهکار خاص با بیشترین میزان رشد را انتخاب نماید. معمولاً کارآفرین در این مرحله و بهنگام بررسی راههای ممکن، ترجیح میدهد که کسب و کار مورد نظرش کوچک بماند و هیچگاه از این مرحله نمیگذرد و یا احتمالاً تنها مالک کسب و کار باقی میماند.
بریم بخونیم : مشتری مداری چیست؟
و یا ممکن است این ایده جدید در حد یک کسب و کار و فعالیت ساده بماند، که البته تمام ایدههای جدید نمیتوانند و یا این ظرفیت را ندارند که تبدیل به شرکتهای بزرگ شوند. دلایل عدم رشد سریع ممکن است این باشد که فضای کافی در بازار برای رشد وجود نداشته باشد و یا محصولات و سیستم های مدیریت مورد نظر مقیاس خاصی نداشته باشند و یا اینکه این رشد سریع برای مدیریت چالش بزرگی ایجاد کند که نتواند از عهده آن برآید.
اکنون کسب و کار شما تبدیل به رهبر بازار گردیده است. در این حالت رشد یک کسب و کار، در حقیقت گسترش طبیعی یک ایده خوب از طریق روشهای حرفهای مدیریتی خواهد بود. این گروه حرفهای مدیریتی، استراتژی رشد این ایده را از طریق توسعه در سطح جهانی،اخذ تسهیلات و یا ادغام شدن با سایر شرکتها پیاده سازی میکند که از این طریق نقدینگی افزایش و کمبودها رفع میشود.
مرحله آخر مرحله بهره برداری از نتیجه کار است. در این مرحله ارزش ایجاد شده در طی مراحل قبلی از طریق ارزیابی خروجی کار مورد بهره برداری قرار میگیرد.
متأسفانه اغلب ادبیات کارآفرینی بر مراحل قبلی تأکید دارد و توجه کمی به خروجی کار معطوف شده است. ما از روی تجربه میدانیم که خروج موفق از یک کسب وکار عامل مهمی در چرخه عمر کارآفرینی است، چه برای کارآفرین وچه برای فردی که سرمایه گذاری نموده است.
مهمترین چالشی که یک کسب و کار جدید با آن مواجه است این است که کارها در جای خود انجام شوند. دانستن اینکه چه کار باید کرد و در چه مرحله ای، بسیار مهم است. به ویژه اینکه کارآفرین معمولاً زمان و منابع محدودی دارد.
آقای کریگ. دبلیو جانسون، رئیس گروه Venture Law ، در جایی گفته است که ایجاد یک شرکت بیشتر شبیه به موشک هوا کردن است. اگر به هنگام پرتاب موشک شما فقط به اندازه کمتر از یک درجه خطا داشته باشید ممکن است هزاران مایل از مسیر منحرف شوید. درک چرخه عمر کارآفرینی به کارآفرین کمک میکند که در مسیر صحیح پیش برود و موفق شود.
رشد یک کسب و کار با مرحله استنداپ آغاز میشود. در واقع تمامی کسب و کارها در ابتدا ایدههایی دارند که در مرحله استنداپ مورد بررسی قرار میگیرد. بسیاری از کسب و کارها متاسفانه با این مرحله آشنایی ندارند و از استارتاپ شروع میکنند. در حالی که یک چرخه عمر کسب و کار باید از مرحله استنداپ و بررسیهای زیرساختی مرتبط با کسب و کار شروع گردد.
بریم بخونیم : نوآوری Innovation چیست؟
در مرحله استنداپ باید نیازهای کسب و کار از نظر ابعاد مختلف و عوامل زیرساختی مورد بررسی قرار گیرد. همچنین تیم و تخصص نیروهای مورد نیاز نیز مورد بررسی قرار میگیرد. در این مرحله ابتدایی چرخه عمر کسب و کار همچنین به بررسیهای اولیه مالی پرداخته میشود. این مرحله و مطالعاتی که در آن صورت میگیرد در ایران کمتر شناخته شده است. در مقالات بعدی غزال، مرحله استنداپ و جایگاه آن در چرخه عمر کسب و کار بیشتر مورد بررسی قرار میگیرد.
در این مرحله از چرخه عمر کسب و کار ایدهها و بررسیهای اولیه پخته میشود، بیزینس پلن تثبیت شده و تیم شکل میگیرد. اعضای تیم که هسته اولیه کسب و کار را تشکیل میدهند، در محلی دور هم جمع میشوند و همکاریهای اولیه شکل میگیرد. اعضای استارتاپ بر محصول یا خدمت جدیدی که میخواهند به بازار و جامعه ارائه دهند تمرکز میکنند. البته در مرحله استارت آپ، محصول یا خدمت مورد نظر در مقیاس کوچک ارائه میشود.
نکته مهم در این جا این است که مراحل چرخه عمر هر کسب و کار با دیگری تفاوت دارد. مدت زمانی که طول میکشد تا یک کسب و کار از استنداپ به استارتاپ تبدیل شود و به سوی اسکیل اپ شدن رشد کند برای هر کسب و کار متفاوت است. در نتیجه نمیتوان نسخه واحدی برای چرخه عمر کسب و کار داد و تنها باید به مراحل اصلی و مشخصات هر مرحله بسنده کرد.
زمانی که استارت آپ به اندازه کافی ایده خود را در بازار تست کرد و محصول یا خدمات آن تثبیت شد وارد مرحله اسکیل اپ میشویم. در این مرحله اساسی از چرخه عمر کسب و کار، اتحاد و تعامل بین اعضای تیم شکل گرفته و تعامل لازم ایجاد شده است. در واقع همکاری بین کارمندان به گونهای است که آمادگی ارائه محصول یا خدمات کسب و کار را در در سطح انبوه دارند. همچنین تیم مرکزی گسترش مییابد و تیمهای دیگری به تفکیک تخصص و به فراخور نیاز اسکیل آپ ایجاد میشود.
زمانی که طرح بیزینس پلن یک استارتاپ آزمایش شده و با موفقیت روبرو میشود، کسب و کار آماده رشد و ورود به مرحله اسکیل اپ است. در مرحله اسکیل اپ، کسب و کار رشد سریع را تجربه میکند و میتواند محصول یا خدمات خود را در حجم انبوه به بازار عرضه کند.
برای درک بهتر چرخه عمر کسب و کار به سراغ یک مثال میرویم که در تصویر زیر نیز نمایش داده شده است. در این تصویر استارت اپ به موش تشبیه شده که حرکات کوتاه و اثرات بسیار کوچک دارد. مرحله اسکیل آپ به غزال شباهت دارد که چابک و بسیار سریع است.
بریم بخونیم : محتوا Content چیست؟
در مرحله اسکیل آپ چابکی کسب و کار باعث میشود تا محصولات و خدمات آن به سرعت و در حجم انبوه به بازار عرضه شود. این مرحله در واقع مرحله اساسی و تکاملی چرخه عمر کسب و کار محسوب میشود. در مرحله اسکیل اپ تیم یا تیمهای کسب و کار نقش مهمی را در پیشبرد فرایندهای اجرایی سازمان ایفا میکنند.
همچنین مسائل مالی در اسکیل آپ از اهمیت بالایی برخوردار است. در استارتاپ هزینه زیاد موضوعیتی ندارد و تیم سعی دارد با هزینههای حداقلی، طرح کسب و کار و بازار هدف خود را مورد آزمایش قرار دهند. این در حالیست که در اسکیل آپ باید تولید انبوه صورت گیرد و کسب و کار به سوددهی برسد. بنابراین بخش مالی در اسکیل آپ اهمیت زیادی پیدا میکند.
همانطور که اشاره شد، این مرحله از چرخه عمر کسب و کار به آهو یا غزال تشبیه شده است زیرا مهمترین شاخصه آن چابکی است. بنابراین کسب و کار باید در این مرحله چابکی را مد نظر قرار دهد و با سرعت بالایی منحنی رشد را طی کند تا به درآمد و سوددهی بالاتری دست یابد. همچنین در این مرحله تثبیت برند صورت میگیرد و ارزشهای مدنظر کسب و کار به جامعه انتقال مییابد.
این مرحله از چرخه عمر کسب و کار در تصویر به فیل تشبیه شده است. چرا؟ زیرا کسب و کار دیگر چابکی گذشته را ندارد. یک کسب و کار زمانی به اسکروآپ میرسد که سازمان یافته میشود و از نظر سازمانی بدنه سنگینی پیدا میکند. در این مرحله اعضای تیم مرکزی به درآمد خوبی رسیدهاند و تیمها نیز گسترش یافته و فرایندهای اجرایی پیچیده شدهاند.
بنابراین کسب و کار مانند فیل سنگینی است که از نظر سرعت عمل با غزال قابل مقایسه نیست. در مرحله اسکروآپ کسب و کار نمیتواند به تغییرات بازار و محیط سریعا واکنش نشان دهد.
در صورتی که مدیران کسب و کار با مشخصههای مرحله اسکروآپ آشنایی داشته باشند، برنامهریزی آگاهانهای برای این مرحله در نظر میگیرند. باید تغییراتی در ساختار سازمانی صورت گیرد و بخشهای جدید ایجاد شود و مجددا وارد چرخه عمر کسب و کار گردد.
در این مرحله کسب و کار باید بر ارائه محصول یا خدمات جدید به بازار متمرکز شود و خود را با نیازهای جدید بازار وفق دهد. در غیر این صورت افول خواهد کرد و منحنی رشد رو به پایین حرکت میکند.
مفهوم چرخه عمر محصول نشان میدهد که یک محصول از چهار مرحلهٔ تکاملی از ابتدای معرفی به بازار تا ترک بازار عبور میکند. این مراحل شامل معرفی، رشد، بلوغ و کاهش هستند. همچنان که یک محصول از چهار مرحلهٔ چرخه عمر پیشروی میکند، سطوح سود را تغییر میدهد و باید استراتژیهای مختلفی بکار رود تا موفقیت مداوم محصول تضمین گردد.
بریم بخونیم : کارآفرینی پاره وقت چیست ؟
مرحله مقدماتی، اولین مرحله از چرخه عمر محصول است و به محض اینکه محصول برای فروش موجود باشد رخ میدهد. درطول این مرحله، سودها کم یا غیرموجود هستند زیرا شرکت باید برای ایجاد آگاهی از این محصول هزینه کند: کمپینهای بازاریابی ممکن است گران باشد. همچنین ممکن است نیاز باشد این شرکت برای انتشار محصول، مبلغی را به توزیع-کنندگان و خرده فروشان بپردازد.
اگر مرحله مقدماتی چرخه عمر محصول موفق باشد، این محصول به مرحله رشد منتقل خواهد شد. در این نقطه، خرده فروشان محصول را در انبار ذخیره میکنند و مصرف کنندگان خریداری آن را شروع میکنند. درطول مرحله شروع، افزایش قابل توجهی در فروشها وجود دارد بطوریکه محصول از یک دوره رشد سریع فروشها لذت خواهد برد. در این نقطه، سود نیز افزایش خواهد یافت، زیرا هزینههای تولید و ارتقاء هر واحد فروخته شده کاهش مییابد. چالش برای کسب و کار این است که مرحله رشد چرخه عمر محصول را تاجایی که ممکن است طولانی بسازیم. این امر ممکن است شامل ارتقاء محصول یا ورود به بازارهای جدید باشد.
رشد سریع فروشها برای همیشه نخواهد ماند بنابراین محصولات به مرحله سوم منتقل میشوند: بلوغ. در مرحله بلوغ از چرخه عمر محصول، سرعت فروش کاهش مییابد زیرا فروش محصولات به یک نقطه اوج رسیده است. در این مرحله از کسب و کار، استراتژی معرفی خواهد شد که تلاش میکند فروشها را مانند کاهش قیمتها و کمپینهای تبلیغاتی اضافی افزایش دهد. چنین استراتژی گران است و احتمالا منجر به یک کاهش در سودها برای پوشش هزینههای ارتقا میشود.
این مرحله، مرحله نهایی از چرخه عمر محصول است. همانگونه که نام آن نشان میدهد در مرحله کاهش، فروش و سوددهی شروع به کاهش یافتن میکند. درطول مرحله کاهش، تولیدکننده محصول ممکن است تلاش کند برای تحریک رشد، استراتژی قیمت گذاری خود را تغییر دهد، با این حال در اکثر موارد، این تصمیم نیاز به تغییر یا جایگزینی محصول دارد.
چرخه عمر کسب و کار، به مراحلی اشاره دارد که یک کسبوکار در طول زمان طی میکند: راهاندازی، رشد، بلوغ، و افول/تجدید. این چهار مرحلۀ چرخۀ عمر بیزنس، نشاندهندۀ تکامل مالی یک کسبوکار موفق است. هر مرحله، مدت زمان متفاوتی دارد و نقاط عطف و شاخصهای منحصربهفردی دارد.
هر شرکتی فعالیت خود را به عنوان یک تجارت و معمولاً با عرضۀ محصولات یا خدمات جدید آغاز میکند. در مرحلۀ راهاندازی، فروش کم است، اما به آرامی (و امیدواریم به طور پیوسته) در حال افزایش است. کسبوکارها با تبلیغ مزیتهای نسبی و ارزشهای پیشنهادی خود، بر بازاریابی برای بخشهای مصرفکنندۀ هدف تمرکز میکنند. با این حال، از آنجایی که درآمد کم است و هزینههای اولیۀ راهاندازی بالا است، کسبوکارها در این مرحله، مستعد ضرر و زیان هستند.
بریم بخونیم : نحوه ارتباط با مشتری چگونه است ؟
در واقع، در کل چرخۀ عمر کسبوکار، چرخۀ سود، از چرخۀ فروش عقب است و یک تاخیر زمانی بین رشد فروش و رشد سود ایجاد میکند.
در نهایت، جریان نقدی در مرحلۀ راهاندازی که یکی از چهار مرحله از چرخه عمر بیزینس هست، هم منفی است، اما حتی از سود هم پایینتر است. این، به دلیل سرمایهگذاری هزینههای اولیۀ راهاندازی است که ممکن است در سود کسبوکار منعکس نشود اما مطمئناً در جریان نقدی آن منعکس میشود.
در مرحلۀ رشد، شرکتها رشد سریع فروش را تجربه میکنند. از آنجایی که فروش به سرعت افزایش مییابد، کسبوکارها پس از عبور از نقطه سربهسر، شروع به مشاهدۀ سود میکنند. با این حال، از آنجایی که چرخۀ سود، همچنان از چرخۀ فروش عقب است، سطح سود به اندازۀ فروش، بالا نیست. در نهایت، جریان نقدی در مرحلۀ رشد، مثبت میشود، که نشاندهندۀ یک جریان نقدی اضافی است.
در طول مرحلۀ خروج، فروش همچنان افزایش مییابد، اما با سرعت کمتر، معمولاً به دلیل نزدیک شدن به اشباع بازار یا ورود رقبای جدید به بازار. اوج فروش در مرحلۀ ترک فروش، اگرچه فروش همچنان، در حال افزایش است، اما سود، در مرحلۀ تکان دادن شروع به کاهش میکند. این رشد در فروش و کاهش سود، نشاندهندۀ افزایش قابل توجه هزینهها است. در نهایت، جریان نقدی افزایش مییابد و از سود فراتر میرود.
وقتی کسبوکار بالغ میشود، فروش به آرامی شروع به کاهش میکند. حاشیۀ سود، کمتر میشود، در حالی که جریان نقدی، نسبتاً راکد باقی میماند. با نزدیک شدن به بلوغ شرکتها که یکی از مراحل مهم چرخه عمر کسب و کار است، مخارج سرمایۀ عمده، تا حد زیادی پشت سر کسبوکار است و بنابراین، تولید وجه نقد بیشتر از سود در صورت سود و زیان است.
با این حال، توجه به این نکته مهم است که بسیاری از کسبوکارها چرخۀ عمر بیزنسِ خود را در این مرحله، با اختراع مجدد خود و سرمایهگذاری در فناوریهای جدید و بازارهای نوظهور افزایش میدهند. این به شرکتها اجازه میدهد تا خود را در صنایع پویای خود قرار دهند و رشد خود را در بازار تازه کنند.
در مرحلۀ نهایی چرخه حیات کسب و کار، فروش، سود و جریان نقدی، همگی کاهش مییابد. در این مرحله، شرکتها شکست خود را در تمدید چرخه عمر بیزینس خود، با سازگاری با محیط کسبوکار در حال تغییر میپذیرند. شرکتها، مزیت رقابتی خود را از دست میدهند و در نهایت، از بازار خارج میشوند.
بریم بخونیم : استراتژی کارآفرینی چیست؟
چرخه عمر محصول، زمانی است که از توسعه، به زوال نیاز دارد. به بیان ساده، چرخه عمر یک محصول، از زمان تصور تا زمانی که از بازار حذف میشود، انجام میشود.
تامین مالی اولیه، نوعی تامین مالی است که برای کمک به کسبوکارها، محصولات و خدمات آنها استفاده میشود. به این ترتیب، تأمین مالی بذر معمولاً مورد نیاز است و در مرحله اول یا در مرحلۀ توسعه، مورد استفاده قرار میگیرد.
کسبوکارها، از هر نوع یا اندازهای، تحت تأثیر یک چرخۀ زندگی قرار میگیرند. این، بدان معناست که اگر یک کسبوکار کوچک بتواند در صورت تولید محصول یا ارائۀ خدمات به مشتریان خود، رشد و بلوغ را تجربه کند. همچنین، میتواند رو به زوال باشد، به این معنی که اگر به چالشها به درستی رسیدگی نشود، کسبوکار ممکن است، شکست بخورد.
هر سازمانی، فعالیت خود را به عنوان یک کسب و کار و معمولاً با عرضه محصولات یا خدمات جدید آغاز می کند. در فاز راه اندازی، فروش کم است اما به آرامی (به این امید که به طور پیوسته) در حال افزایش است. کسبوکارها با تبلیغ مزیتهای نسبی و ارزشهای پیشنهادی خود بر بازاریابی برای بخشهای مصرفکننده هدف تمرکز میکنند. با این حال، از آنجایی که درآمد کم است و هزینه های اولیه راه اندازی بالا است، کسب و کارها در این فاز مستعد ضرر و زیان شدید هستند.
در واقع، در کل چرخه عمر کسب و کار، «سود» از «فروش» عقب تر است و یک تاخیر زمانی بین رشد فروش و رشد سود وجود دارد. این تاخیر از آنجایی که به چرخه عمر بودجه مربوط می شود، که خود چرخه دیگری است.
در نهایت، جریان نقدینگی در فاز راه اندازی نیز منفی است، اما حتی از سود نیز پایین تر است. این به دلیل سرمایه گذاری هزینه های اولیه راه اندازی است که ممکن است در سود کسب و کار منعکس نشود اما مطمئناً در جریان نقدینگی آن منعکس می شود. این دوره بسیار سخت است و امکان رها کردن ان بسیار است. غالب کسب و کارها در همین دوره نابود می شوند.
در این دوره، کسب و کار، کودکی بیش نیست و باید حمایت کامل شود. شبانه روز کار و سرمایه گذاریهای متعدد کارآفرینان را خسته و پشیمان میکند. اما همان طور که زمان پیش می رود، این کودک رشد میکند.
بریم بخونیم : آمیخته بازاریابی 4p چیست؟
در فاز رشد، سازمان ها رشد سریع فروش را تجربه می کنند. از آنجایی که فروش به سرعت افزایش مییابد، کسبوکارها پس از عبور از نقطه سربهسر، شروع به سوددهی میکنند. با این حال، از آنجایی که چرخه سود همچنان از چرخه فروش عقب است، سطح سود به اندازه فروش بالا نیست. در نهایت، جریان نقدینگی در فاز رشد مثبت می شود، که نشان دهنده جریان نقدینگی اضافی است.
در این فاز، فروش افزایش مییابد، اما با سرعت کمتر، معمولاً به دلیل نزدیک شدن به اشباع بازار یا ورود رقبای جدید به بازار. اوج فروش در فاز ترک فروش اگرچه فروش همچنان در حال افزایش است، اما سود در این فاز شروع به کاهش می کند. این رشد در فروش و کاهش سود نشان دهنده افزایش قابل توجه هزینه ها است. در نهایت، جریان نقدی افزایش می یابد و از سود فراتر می رود.
زمانیکه کسب و کار بالغ می شود، فروش به آرامی شروع به کاهش می کند. حاشیه سود کمتر می شود، در حالی که جریان نقدی نسبتا راکد باقی می ماند. با نزدیک شدن به بلوغ سازمان ها، سرمایه تا حد زیادی حامی کسب و کار است و بنابراین تولید وجه نقد بالاتر از سود در صورت سود و زیان است.
در این فاز، بسیاری از کسبوکارها با زیرسازی و ساختارسازی مجدد خود و سرمایهگذاری در فناوریهای جدید و بازارهای نوظهور، چرخه عمر تجاری خود را در این فاز گسترش میدهند. این به سازمان ها اجازه می دهد تا خود را در صنایع پویا خود قرار دهند و رشد خود را در بازار به روز کنند. به هررو این نقطه اوج است و بسیاری از سازمانها در این نقطه در معرض شروع غرور قرار دارند.
در این فاز، فروش ثابت شده و سود کاهش یافته و هزینه ها بالاست اما کسب و کار روتین خود را یافته و درحال جلورفتن است. سازمانهای باثبات معمولا به سختی از بین می روند اما در همین جاست که درمعرض آغاز فاز سقوط قرار دارند. اگر در این فاز کارهایی که لازم است انجام نشود، سازمان به سقوط نزدیک میشود.
پس از اینکه شرکت به سوددهی مناسبی دست یافته، اشرافی گری و خرجهای اضافی آغاز می شود. پیش از این مرحله اگر نوآوری و دگردیسی اتفاق نیفتد، همه تصور میکنند که شرکت در ثبات دیگر از بین نخواهد رفت و اما غافل از اینکه «آنجا که توفرعون زمانی، در تیررس باد خزانی». کارکنان، مدیران و خصوصا اقوام و بستگان مدیران، شروع به گسترش مافیای خود نموده و خرجهای بیربط آغاز می شود و سود کاهش می یابد.
بریم بخونیم : اهمیت توسعه محصول چیست ؟
مدیران در این فاز به دست پا افتاده و شروع به قانون گذاری جزیره ای میکنند. کم کم قوانین دست و پاگیر آغاز شده و سازمان عریض و طویل میشود.
در این فاز سازمان کاملا بروکراتیک و فشل است. همه چیز بارها تایید گرفته شده و سرعت به شکل فزاینده ای کاهش می یابد. هر چیز بیش از زمان ممکن، طول میکشد و کارها به سرانجام نمیرسند.
در فاز یازدهم چرخه عمر سرمایه گذاری، فروش با سرعتی شتابان شروع به کاهش می کند. این کاهش فروش نشان دهنده ناتوانی سازمان ها در انطباق با محیط های بیرونی است. اینجاست که اقوام خرج تراش و مدیران بریز و بپاش کن، شروع به اتهام زنی به یکدیگر کرده و ایرادات را گردن یکدیگر میاندازند.
در فاز آخر چرخه عمر سازمان، فروش در پایین ترین سطح است. سود میزان کمینه خود را تجربه میکند و مدیران در حال استعفادادن هستند. شرکت ورشکسته شده یا واگذار میشود و یا تعطیل خواهد شد.
اگر هر سازمانی بخواهد زنده ماندن را تجربه کند، همواره باید در حال تغییر و تطبیق خود با محیط اطراف و تکنولوژی روز باشد. دایناسورها به دلیل عدم توانایی انطباق با شرایط محیط و کاهش دما، منقرض شدند اما انسانها در هر شرایطی زنده میمانند. این به علت توانایی تطبیق و تغییر ذاتی انسان است.
سازمانها در مرحله ثبات پیش از مرحله اشرافی گری، باید یا به ماندن و اصلاح بپردازند، یا هدفی جدید تعیین کنند و قوانین موبوط به آن را تصویب کنند و آن را به اجرا بگذارند. وقتی به هدفی دست پیدا کردیم، هدف بعدی باید آغاز شود. فراموش نکنیم کسب و کارهای خانوادگی که ادامه پیدا میکنند، معمولا یک پدرخوانده و رهبر دارند اما آوردن اقوام در کسب و کارها عموما با زیان همراه است.
اقوام در کسب و کارها به دنبال اثبات قدرت خود هستند و کمتر پیش می آید که اقوامی که به یک سازمان آورده می شوند، به دنبال پیشرفت سازمان باشند. البته که اگر این نکته را به آنها متذکر شویم، سینه چاک کرده و فریاد وامصیبتا سر می دهند، اما حقیقت این است که اقوام در کسب و کارها، برای نشان دادن قدرت، با یکدیگر رقابت میکنند و هر کاری هم که انجام شود، «تضاد منافع»، مانع پیشرفت سازمانها و جوامع است، نه نادانی و نه هیچ عامل دیگری!. اگر به دنبال دشمن در کسب و کار خود هستیم، به بیرون نگاه نکنیم. بزرگترین دشمنان ما در کسب و کارها، اقوام خود ما هستند.
بریم بخونیم : اهمیت توسعه محصول چیست ؟
صاحب نظران مختلف ، مراحل ایجاد و توسعه کسب و کار های کوچک را در قالب های متعددی تقسیم بندی کرده اند. به طور سنتی چرخه ی حیات این نوع کسب و کار ها را می توان در قالب پنج مرحله بررسی کرد :
مرحله ی اول شامل فعالیت های مرتبط با شکل گیری اولیه کسب و کار است. در مرحله ی آغازین ، فرآیند کارآفرینانه ایجاد شده و خلاقیت مورد نیاز است. برای انباشت و کسب منابع مالی و غیر مالی ، به خلاقیت ، ارزیابی و شبکه سازی است . در این مرحله؛ هدف کلی، ماموریت و جهت کسب و کار در قالب استراتژی کار آفرینانه مشخص می شود.
در این مرحله، فعالیت های لازم برای ایجاد برنامه ی رسمی کسب و کار، جست و جوی سرمایه، انجام فعالیت های بازاریابی و ایجاد تیم کارآفرینانه ی موثر انجام می گیرد.
این مرحله نیازمند تغییرات مهمی در استراتژی کارآفرینانه است. زیرا اگر رقبا و دیگر نیروهای بازار ، مشغول ایجاد تغییر و تحول در استراتژی های خود هستند و چالش های جدیدی پیش روی کسب و کارها قرار می گیرد . در این مرحله، رشد و انتقال از رهبری انفرادی کارآفرینانه به رهبری تیم گرای مدیریتی مطرح است .
این مرحله هم نتیجه ی شرایط بازار و هم تلاش های کارآفرینان است. در طول این مرحله، رقابت شرکت ها و بی تفاوتی مشتریان نسبت به کالا ها و خدمات کارآفرینان افزایش می یابد و بازار اشباع می شود. علاوه بر آن ، میزان فروش کسب و کار، حالت ثابتی به خود می گیرد و شرکت باید در مورد سه تا پنج سال آینده ی خود برنامه ریزی کند و نوآوری برای موفقیت آینده کسب و کار حیاتی است.
شرکت هایی که به نوآوری توجه نمی کنند، سرنوشتی جز نابودی نخواهند داشت. شرکت هایی که از نظر مالی موفقیت داشته اند، اغلب تلاش می کنند تا شرکت های نوآورانه ی دیگر را صاحب شوند و بدین طریق از رشد خود اطمینان یابند . همچنین تعدادی از شرکت ها، تولید محصولات یا خدمات جدیدی را دنبال می کنند.
همه ی مراحل چرخه ی زندگی کسب و کارهای کارآفرینانه از دیدگاه استراتژیک اهمیت دارند و هر کدام از این مراحل به استراتزی های متفاوتی نیازمندند.
چرخه عمر مدیریت فرآیند کسب و کار در 5 مرحله در نظر گرفته میشود. در حالی که همه سازمانها ، صرف نظر از اندازه ، فرایندهایی دارند که می توانند بهبود یابند ، بسیاری از آنها برای انجام این کار به تخصص فرآیند دسترسی ندارند. ابزارهای مدیریت فرآیند کسب و کار (BPM) می توانند کمک کنند ، اما بدون درک اساسی ، حتی نرم افزارهای بصری نیز معنی نخواهد داشت.
دانستن اینکه چه چیزی BPM است ، می تواند به شما کمک کند تا در پی افزایش کارایی فرآیند ، آگاهانه تصمیم بگیرید.یک نقطه شروع خوب ، درک چگونگی چرخه عمر معمول BPM است
چرخه عمر BPM پنج مرحله در نظر گرفته شده است: طراحی ، مدل سازی ، اجرا ، نظارت و بهینه سازی که در ادامه به توضیح هریک می پردازیم.
بریم بخونیم : آمیخته بازاریابی 4p چیست؟
اکثر فرآیندها شامل یک فرم برای جمع آوری داده ها و یک گردش کار برای پردازش آن است. فرم خود را بسازید و مشخص کنید چه کسی در جریان کار صاحب هر کار است
روند را در یک طرح بصری نشان دهید. جزئیات مانند مهلت ها و شرایط را اصلاح کنید تا ایده روشنی از توالی وقایع و جریان داده ها در فرآیند ارائه دهید. در اینجا دستورالعمل های دقیق برای مدل سازی BPM آورده شده است.
ابتدا این فرآیند را با آزمایش مستقیم آن با گروه کوچکی اجرا کنید و سپس آن را برای همه کاربران باز کنید. اطمینان حاصل کنید که دسترسی به اطلاعات حساس را محدود کرده اید.
در حین انجام روند کار ، فرآیند را تحت نظر داشته باشید. از معیارهای مناسب برای شناسایی پیشرفت ، اندازه گیری کارایی و تعیین محل گلوگاه استفاده کنید.
همانطور که تجزیه و تحلیل می کنید ، به تغییراتی که باید در فرم یا گردش کار شما ایجاد شود ، توجه کنید تا کارآیی بیشتری داشته باشد. مراحل بهبود فرآیند کسب و کار را در نظر بگیرید.
سیستم های BPM را می توان براساس هدفی که در نظر گرفته اند دسته بندی کرد. در اینجا سه نوع مدیریت فرآیند تجارت وجود دارد:
این نوع سیستم مدیریت فرآیند کسب و کار پردازش هایی را انجام می دهد که در درجه اول بین سیستم های موجود شما (به عنوان مثال HRMS ، CRM ، ERP) قرار دارند بدون درگیری زیاد انسان.
یکپارچه سازی سیستم های مدیریت فرآیند کسب و کار دارای اتصالات گسترده و دسترسی API هستند تا بتوانند فرآیندهایی را ایجاد کنند که سریع حرکت می کنند.
BPM انسان محور برای آن دسته از فرایندهایی است که اساساً توسط انسان انجام می شود. اینها اغلب مصوبات و وظایف زیادی را توسط افراد انجام می دهند. این سیستم عامل ها در یک رابط کاربری دوستانه ، اعلان های آسان و ردیابی سریع بسیار عالی هستند
این راه حل های مدیریت فرآیند کسب و کار زمانی لازم است که یک سند (به عنوان مثال یک قرارداد یا یک توافق نامه) در هسته اصلی فرآیند باشد. آنها مسیریابی ، قالب بندی ، تأیید و امضای سند را هنگام انجام کارها از طریق گردش کار امکان پذیر می کنند.
اکثر سیستم های مدیریت فرآیند کسب و کار می توانند عناصر هر یک از اینها را در خود جای دهند ، اما هر یک معمولاً دارای یک تخصص هستند
برچسب ها: بازاریابی کارآفرینی کسب و کار کسب و کار اینترنتی
نوشتههای بیشتر از داود ستوده راد
درباره داود ستوده راد
فریلنسر ، داود ستوده راد هستم که به صورت حرفه ای در زمینه دیجیتال مارکتینگ فعالیت می کنم. متخصص در طراحی و بهینه سازی سایت و مشاور در کسب و کار اینترنتی و استارت آپ ها هستم.