سامانه ایده های کنشگری
سامانه ایده های کنشگری
خواندن ۷ دقیقه·۱ سال پیش

تاملی درباره جذب نیرو در تشکل‌های دانشجویی



واقعیت این است که به دلایل مختلف، برنامه‌ریزی و فعالیت در تشکل دانشجویی در مقایسه با تشکل‌های اجتماعی، دشوارتر و سخت‌تر است و تا گردانندگان تشکل‌های دانشجویی به این اقتضائات توجه نکنند، توفیق چندانی نخواهند داشت. مقوله «جذب» هم با همین دشواری‌ها و پیچیدگی‌ها روبروست. در این مجال، صرفا برخی تاملات و زوایا درباره جذب در تشکل‌های دانشجویی را مرور کرده‌ایم.

حسین کمیلی: یادم هست یکی از مدیرانی که از دستگاه دیگری برای فعالیت‌های فرهنگی به دانشگاه منتقل شده بود یک روز داشت از این پشت سر هم کوییز داشتن و امتحانات و تمرینات و تحقیقات دانشجوها گلایه می‌کرد! می‌گفت هیچ کاری نمی‌توانیم بکنیم، تا می‌آییم نفس بکشیم، کوییز دارید و میان ترم و...!! گفتم اگر این نباشد که نمی‌شود دانشگاه! شما باید خودتان را تطبیق بدهید و یاد بگیرید که در همین شرایط چطور می‌شود فعالیت فرهنگی داشت.

واقعیت این است که به دلایل مختلف، برنامه‌ریزی و فعالیت در تشکل دانشجویی در مقایسه با تشکل‌های اجتماعی، دشوارتر و سخت‌تر است و تا گردانندگان تشکل‌های دانشجویی به این اقتضائات توجه نکنند، توفیق چندانی نخواهند داشت. مقوله «جذب» هم با همین دشواری‌ها و پیچیدگی‌ها روبروست. در این مجال، صرفا برخی تاملات و زوایا درباره جذب در تشکل‌های دانشجویی را مرور کرده‌ام.

مشکل جذب داریم

مشکل جذب ندارید، مشکل جاذبه دارید. سراغ تشکل‌ها که می‌روی، همه‌شان فکر می‌کنند مشکل جذب دارند حال آنکه مشکل نگهداری دارند. همه می‌دانیم که اگر منظور از جذب، ایجاد انگیزه اسم نویسی فرد در یک تشکل باشد، این کار سختی نیست؛ یک چهره سرشناس دعوت می‌کنید یا یک نمایشگاه می‌زنید؛ این کارها انرژی لازم برای عمل اسم نویسی را در بسیاری از دانشجوها ایجاد می‌کند. اینجا منظورمان از جذب، همان مرحله اولیه آشنایی فرد با تشکل و فعالیت‌ها و آدم‌های تشکل و آشنایی تشکل از فرد و اعلام آمادگی وی برای همکاری با آنهاست.

مسابقه جذب!

یک قراری با رفقا گذاشته بودیم که رذایل اخلاقی فعالیت‌های دانشجویی را لیست کنیم؛ یکی از دوستان نوشته بود: وقتی می‌بینم یک دانشجوی جدیدالورود که داشته عضو تشکل ما ‌شده، رفته و در تشکل دیگری فعال شده یا حتی دارد با مسوول تشکل دیگری حرف می‌زند! در قلبم احساس خوشحالی نمی‌کنم!

البته مساله خیلی بدتر از این حرف‌هاست، گاهی رقابت‌های غیراخلاقی عجیبی در تشکل‌ها راه می‌افتد برای جذب ورودی‌های مستعد! زیرآب زدن‌ها و حجت شرعی درست کردن‌ها و ارائه تصویرهای ناصحیح و... متاسفانه گاهی مشاهده می‌شود. خوب است تشکل‌ها در این رابطه با هم گفت و گو و توافق کنند و قواعدی را برای جذب رعایت کنند. مثلا آنهایی که سعه بیشتری دارند می‌توانند قرار بگذارند که دانشجوی جدیدالورود را دعوت کنیم به اینکه برود همه تشکل‌ها را بشناسد بعد انتخاب کند که در کدام یک فعالیت نماید. یا اینکه، هر تشکل فقط خودش، خودش را معرفی کند و تشکل‌ها درباره هم حرف نزنند.

جذب برای خودش یا خودمان!؟

افق‌تان کجاست؟ دارید برای راه انداختن کارهای تشکل‌تان جذب می‌کنید یا برای نظام؟ اگر دقیق نباشید فکر می‌کنید اینها یکی است در حالی که خیلی فرق دارد. مثلا اگر به فکر جذب برای نظام باشید، ممکن است فرد در تشکل دیگری فعال بشود ولی نهایتا تحت تاثیر منش و افکار شما قرار بگیرد. یا ممکن است فرد به خاطر شرایط فردی و خانوادگی‌اش لازم باشد که فعلا در فعالیت‌ها حاضر نباشد و فقط درسش را بخواند و شما این را می‌پذیرید. یا ممکن است طرف، علاقه‌ها و زمینه‌های هنری داشته باشد ولی شما فعلا واحد تدارکاتتان خالی است، در این صورت او را مجاب نمی‌کنید که الیوم تدارکات در حکم اوجب واجبات است! و کمک می‌کنید برود به مسیر خودش.

جذب ناخودآگاه!

حضرت آقا صحبتی داشتند با این مضمون که اگر دانشجویان متعهد ما واقعا آن چیزهایی را که لازمه محیط دانشگاه است را با ویژگی‌های مومنانه جمع کنند به نظر من می‌توانند در دانشگاه جذاب باشند. طبیعتا چیزهایی که لازمه محیط دانشگاه است همان فعالیت علمی است. اینجا حرف از تاثیرات عواملی است که الزاما ربطی به موضوع فعالیت تشکل شما ندارد و بیشتر به نحوه فعالیت شما ربط دارد. اینکه چقدر اخلاقتان جذاب است. وضعیت درسی‌تان چطور است. چقدر واقعا به فکر افراد هستید. چقدر به افراد کمک می‌کنید. مجموعه اعمال و رفتار شما، نوع روابط و تعاملات فعالان تشکل شما با یکدیگر، کارهایی که می‌کنید ولی حواستان نیست، ادبیات و شکل و عنوان پوستر منتسب به شما و... همه اینها در جذب موثر است. فکر نکنید که فقط حرف‌های شماست که تصویر مخاطبتان را شکل می‌دهد. حالا اگر واقعا وضع درسی‌تان خیلی خراب است، منتظر جذب خیلی‌ها نباشید.

?

جذب ناگهانی!

برخی تشکل‌ها سبکشان این است که طرف را می‌آورند وسط کار، بدون اینکه طرف بفهمد چی شده و کجا هست و چند چند است. اول می‌گویند بیا امروز فلان کار را انجام بده یا بیا چای بده یا... بعد از چند روز می‌گویند شما الان در فلان تشکل هستی! این روش ممکن است برای برخی جواب بدهد ولی دور از شئون مخاطب است، چون مبتنی است بر ایجاد روابط عاطفی و نه دعوت انتخاب‌گرانه. اگر در مراحل بعدی، فرصت کافی برای اینکه فرد بتواند سایر محیط‌ها را بشناسد و علایق و توانش را نیز بشناسد و نهایتا به یک جمع‌بندی برسد، مانعی نیست و الا بهتر است گام به گام و بر اساس «ادعوا الی الله علی بصیره» جلو بروید.

جذب زمان دارد

یکی از اقتضائات دوران دانشجویی خصوصا برای دانشجویان خوابگاهی این است که روابط دوستانه، پرانرژی و جوانانه تاثیر بسیار زیادی در جامعه‌پذیری افراد دارد. قبل از آنی که این جمع‌ها آنقدر محکم بشوند که مسیر فرد را عملا تحت تاثیر قرار بدهند و هنجارهایی را شکل بدهند که انتخاب‌های مخاطب را محدود کند باید تشکل‌ها، خودشان را معرفی کنند. بسیاری از دانشجویان متدین و سنتی هستند که به خاطر فضای خاص هم اتاقی‌ها یا همکلاسی‌هایشان، دیگر نمی‌توانند با فضاهای مسجدی و مذهبی تشکل‌ها، راحت بُر بخورند.

این یعنی مجموعه تشکل‌ها باید از روزهای اول سال، حداکثر استفاده را برای ارتباط‌گیری با مخاطبان و معرفی خودشان بنمایند. با این تدبیر، مجموعه ورودی‌های مستعد باید هرچه زودتر با فضاهای مسجد دانشگاه و مسجدی‌ها و تشکلی‌ها ارتباط برقرار کنند و بعد به تدریج در تشکل‌های مختلف، جذب شوند.

ظرفیت جذب

هر تشکل، ظرفیتی برای جذب دارد و نباید بیش از ظرفیت و توانش جذب کند چون این منجر به ضایع شدن آدم‌ها می‌شود. اگر تشکل نتواند به اندازه کافی، زمینه رشد افراد را تامین نماید مجبور به استفاده از روش‌های حزبی برای نگهداری اعضا و یا تعریف کارهای زائد و بی‌اولویت می‌شود. در جذب، تک تک افراد اهمیت دارند و نمی‌توان به خاطر یکی، دیگری را کم اهمیت فرض کرد. این راهکار که بیست تا عضو می‌گیریم که آخرش پنج تا بماند! اگر به معنی در نظر نگرفتن لطمات احتمالی جدایی افراد از تشکل و دست کم گرفتن احساس پشیمانی و خسران آنها از همراهی با تشکل باشد بسیار خطرناک است. ولی تشکل چطور می‌تواند بفهمد چقدر ظرفیت دارد؟ این نیاز به توضیح دارد که مفصل است و در این متن نمی‌گنجد ولی اجمالا اینکه، تابعی از مرحله رشد و تجارب قبلی تشکل است.

مهارت جذب

جذب با همه دقت‌ها و تفاوت‌های نگرشی‌ای که ذکر شد می‌تواند جنبه‌های مهارتی هم داشته باشد. البته بیش از آنکه جذب به معنی ایجاد علاقه در فرد باشد به معنی اینکه شما چطور در کمترین زمان ممکن، بیشترین شناخت را از مخاطب به دست بیاورید اهمیت دارد. این کار می‌تواند با روش‌هایی از جمله ایجاد موقعیت‌های مختلف، طرح سوالات و... انجام بشود. تشکل‌ها می‌توانند بسته به نوع مخاطب مورد نیاز خود، این موقعیت‌ها و سوالات را طراحی کنند. فایده شناخت سریع و دقیق، هم به تشکل برمی‌گردد و هم به خود فرد. فهم بهتر از علاقه و توان مخاطب، می‌تواند این امکان را به تشکل بدهد که وی را در زمینه‌های متناسب با خودش هدایت کند.

خودجذبی‌ها!

افرادی که خودشان حتی بدون فعالیت شما، جذب شما می‌شوند هم هستند. طرف، از نوجوانی در بسیج بوده و دوست دارد در دانشگاه هم عضو بسیج باشد یا همین طور انجمن اسلامی یا کانون‌های قرآن و... تشکلی که برایش رشد مخاطب اهمیت داشته باشد باید با اینها هم مثل سایر افراد برخورد کند و سعی کند فعالیت فرد در تشکل را منوط به طی مرحله شناخت و آگاه‌سازی او بنماید. این بلندنگری که تشکل حاضر بشود ترمز عضو علاقه‌مند و پرشور خود را هم بکشد، جز با فهم دقیق از رسالت تشکل‌ها به وجود نمی‌آید.

جذب‌های فاسد!

خدای ناکرده می‌ترسم نمونه‌هایی از جذب دانشجوها به واسطه انگیزه‌های مادی هم مطرح باشد. مثل شهرت‌طلبی، بازی‌های سیاسی، پول و...که اینها تکلیفشان معلوم است...

او جذب می‌کند

این را باید اول ازهمه می‌گفتم، چون ممکن است آخرین چیز، بهتر در ذهن بماند آوردم آخر. «ءانتم تزرعونه ام نحن الزارعون؟» فرق ما با بقیه احتمالا در این است که باور داریم خداوند جاذب قلوب است و ما کاره‌ای نیستیم. ما مکلف به عمل صالحیم و اثرها را خداوند می‌گذارد. «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن وُدا...» کسانی که ایمان آورده‌ و اعمال صالح انجام می‌دهند خداوند برای آنها محبتی در دل‌ها قرار خواهد داد.



جذبتشکل‌های دانشجویی
? نوآوری اجتماعی و فرهنگی ? ارایه الگوهای کنشگری و طرح عملیاتی ?‍? سامانه حمایت فکری از کنشگران میدانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید