مسئله شناسی:
حق انتخاب و تعیین سرنوشت، حقی است که خدا به انسان عنایت کرده و هیچ کس حق ندارد این حق را سلب یا محدود کند. اصل پنجاه و ششم قانون اساسی به خوبی این مسئله را تبیین می کند:
"حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچکس نمی تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد وملت این حق خداداد را از طرقی که در اصول بعد می آید اعمال می کند."
باید توجه داشت که حق انتخاب، حق خدادادی است و کسی نمی تواند آن را محدود کند با این حال این بدین معنی نیست که انسان همواره بهترین را انتخاب می کند. داشتن حق انتخاب با حق بودن منتخب دو مسئله جدا هستند و نباید با یکدیگر اشتباه گرفت. اولی فارغ از هر نتیجه ای که حاصل شود حق بشر است و دومی نتیجه انتخاب انسان است. از سویی تک تک انسانهای جامعه از حق انتخاب برخوردار هستند. در این جا، ممکن است بین حقوق هر کدام از ایشان تزاحم ایجاد شود. یعنی عدهای مسیر A را برای سرنوشت خویش انتخاب کنند، گروهی مسیر B را برگزینند و جمعی نیز راه C را ترجیح دهند. در این جا، ضمن اینکه ما حق تعیین سرنوشت را برای هر سه گروه ثابت می دانیم اما بنا به اصل تخییر، هنگامی که بین دو حق –که هیچ یک بر دیگری رجحان ندارد- مخیّر می شویم، ناچار یکی را برمی گزینیم و در اینجا هم ناچار به انتخاب رأی اکثریت به عنوان مسیر تعیین سرنوشت جامعه هستیم.
از سویی خود مردم، خواه به صورت مستقیم و خواه با واسطه، به جمعی از کارشناسان وکالت داده اند تا در مسئله تعیین سرنوشت، به انتخاب بهتر کمک کنند. این جمع کارشناس در قانون اساسی جمهوری اسلامی، بسته به موقعیتهای مختلف متفاوت است ولی در مسئله انتخابات، نهاد شورای نگهبان نامیده شده که وظیفه احراز صلاحیت کاندیداها بر دوش آن گذاشته شده است.
هنگامی که صحبت از اصلح می شود، یعنی پیش از آن ما پذیرفته ایم که از میان تعدادی صالح می خواهیم صالحترین را انتخاب کنیم. از آن جا که جمعی از افراد عادل و کارشناس، صلاحیت هر یک از کاندیداها را تأیید می کنند و پیش از آن نیز مردم در رفراندوم قانون اساسی را تصویب کردهاند و وکالت خود در انتخاب بهتر سرنوشت را به این جمع دادهاند، لذا باید پذیرفت که تمامی گزینه های مورد تأیید شورای نگهبان واجد حداقلهای صلاحیت هستند و مردم بنا بر حکم عقل، از بین واجدین صلاحیت، فردی را انتخاب می کنند که به نظر ایشان نسبت به دیگران، بیشترین مقدار صلاحیت را داراست.
برای اینکه میزان صلاحیت هر یک از کاندیداها نسبت به دیگری سنجیده شود، لازم است میزان و مقیاسی داشته باشیم تا همه را با یک متر و معیار بسنجیم. این معیارها را می توان در وهله اول با نسبت شعارها و برنامه های هر یک از کاندیداها با شعارهای اولیه انقلاب اسلامی و در مرحله بعد با تبیین شاخص های رهبر انقلاب ارائه کرد.
سیاست ها و ایده های پیشنهادی:
1-ارائه شاخصهای کلی در مورد صلاحیت و تبیین هر مورد مانند: پاکدستی، استکبار ستیزی، نگاه به درون، اهل معامله و زد و بند نبودن، توان مدیریتی، نگاه کلان به مسائل داشتن و ...
2-برجسته کردن شاخصهای خاص مدنظر رهبر انقلاب همچون: فساد ستیز بودن، عدالتخواه بودن و ...
3-مقایسه تطبیقی رئوس برنامه های هر یک از کاندیداها در مورد مسائل مختلف کشور
4-اخذ موضع هر یک از کاندیداها در مورد مسائل حیاتی و حساس کشور و برجسته کردن آنها در مسائلی نظیر اسرائیل، رابطه با آمریکا، روابط منطقه، هدفمندی یارانه ها، چگونگی تقسیم ثروت و ...
5-بررسی سوابق هر یک از کاندیداها و میزان مطابقت آن سوابق با شعارهای مطرح شده از ایشان
6-اخذ موضع هر یک از کاندیداها در مورد چگونگی تعامل با رهبری در مسائل کشور
7-اخذ شفافیت مالی ستادهای هر یک از کاندیداها و تشریح هزینه انتخاباتی هر یک
8-تشویق مردم به مشارکت حداکثری و نقد رویکرد تحریم انتخابات
9-تبیین شاخصه نماینده جوان انقلابی و مشخص کردن نسبت هر یک از کاندیداها با این امر
10- انذار مردم از فضای هیجانی و شانتاژ رسانه ای و نشان دادن نتایج مخرب این جوسازی ها بر انتخاب مردم
11- تشویق مردم به تماشای مناظره های انتخاباتی
12-تشریح نقاط قوت و ضعف هر یک از کاندیداها در مناظرات
13-بررسی میزان صحت ادعاهای مطرح شده در کاندیداها در مناظره ها و نشر آن
14-برجسته کردن احترام به اخلاق و نظم اجتماعی به عنوان یک شاخصه مهم در شناخت کاندیدای اصلح
15-بر حذر داشتن مردم از رفتارهای انتخاباتی ناسالم مانند تخریب رقبا، فروش رأی و ... و نشان دادن اثرات مخرب این رفتارها بر کشور