ما غرق فرصت و نعمتیم؛ منتها نگاهمان محدود و محصور است. خیلی چیزها را نمیبینیم و همیشه لباس اعتراض به تن میکنیم. همیشه شرایط را متهم میکنیم و بیامکانیهای خود را به رخ میکشیم. همیشه خود را قربانی بیعدالتی و ظلم میدانیم. شاید اینجور بر کمکاریهای خود سرپوش میگذاریم و یا نافرمانیهای خود را توجیه میکنیم. حال آنکه ما روی نعمتهای فراوان میغلتیم و در گلستان پر از فرصت و امکان تنفس میکنیم.
باید قاب نگاهمان را عوض کنیم تا متوجه شویم برای هرکداممان چه وضعیت فوقالعادهای طراحی کردهاند و چه دسترسیهای انحصاری برایمان فراهم آوردهاند. از جسم و روح گرفته تا رزقها و آوردههای مادی و معنوی و از همه مهمتر امکان انتخاب که بزرگترین بهره ما در زندگی است. اینکه هم امکان انتخاب داریم و هم اجازه انتخاب. هم منو انتخابما پرگزینه است و هم اجازه برگزیدن هرکدام را که دلمان بخواهد داریم.
باید از نگاه تاریکبین عبور کنیم و در منطقه روشنایی گام برداریم تا طبیعت دلانگیز زندگیمان را در افقی روشن از خورشیدها مشاهده کنیم. آنوقت است که خرامان بر سبزهزار زندگی پایخواهیم گذاشت و به امتداد رودخانهها تا چشمه اصلی خواهیم دوید و خواهیم نوشید.