سید
سید
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

خانه‌ای برای روح

این‌همه امکانات که پیرامون ماست برای جسم فراهم شده است و آن‌موقع که از جسم و جسد عبور کنیم این‌همه امکانات نیز دیگر نیاز نخواهد بود. آن‌هنگام است که از دنیا به ابعادی هم‌اندازه جسم‌مان قناعت خواهیم کرد؛ و این حکایتِ همان قبر نیم متر در دو متر است با ارتفاعی نزدیک به چند متر و به‌اضافه چند خروار خاک.

جسم به غذا محتاج است پس آشپزخانه و دیگ و کفگیر می‌خواهد.

جسم نیاز به قضاء حاجت دارد پس به سرویس بهداشتی محتاج است.

جسم بهداشت می‌خواهد پس حمام و شامپو و آب طلب می‌کند.

جسم تنومندی می‌خواهد پس ورزشگاه و باشگاه و زمین می‌خواهد.

جسم رفت‌وآمد می‌خواهد پس به ماشین و پارکینگ و خیابان محتاج است؛

و اینچنین است که خانه‌های وسیع و غیر وسیع هرکدام از ما، با دو خواب و هال و آشپزخانه و حیاط و آشپزخانه، پس از جان‌کندن (جان دادن) به یک واحد کوچک در دل قبرستانی در حاشیه شهر تبدیل می‌شود.

اما حکایت روح چیز دیگری است. روح امکانات دیگری طلب می‌کند که از جنس ماده نیست و یا اگر هم مادی باشد فقط مقدمه‌ساز است. روح بُعد و مکان و زمان ندارد پس امکانات مورد نیاز او نیز چیزی فراتر از دنیای ماده است.

روح معنویت می‌خواهد، امید می‌خواهد، نشاط می‌خواهد، دوستی و عشق می‌خواهد، آموزش و بهبود می‌خواهد، گذشت و ایثار و جوانمردی می‌خواهد؛ حال باید محاسبه کرد در میانه این‌همه امکانات رنگ‌ووارنگ چه حجم و درصدی از آن، امکاناتی است که به کار روح‌مان بیاید؛ پس باید برای روح‌مان خانه و شهری بسازیم که روح‌پروری ما امکان‌پذیر باشد.

روحجسمدنیاامکاناتقبر
یک آدم عادی که می‌خواهد از حد معمول هم معمولی‌تر باشد؛ که بدون پرده و باآرامش حرف‌های دلش را با مخاطب ناشناس مطرح کند
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید