ویرگول
ورودثبت نام
سید
سید
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

صحنه ناگهانی‌ها

زندگی صحنه ناگهانی‌هاست. اشتباه است اگر گمان کنیم همه‌چیز در زندگی قابل پیش‌بینی است؛ خطاست اگر باور کنیم می‌توان برای همه‌چیز از پیش برنامه داشت؛ خیر؛ انسان در هر لحظه و هر دفعه باید منتظر رویدادی تازه باشد، اتفاقی جدید و یا حادثه‌ای نو؛ اصلا ابزارهای در اختیار آدمی قرار است همین کارکرد را داشته باشد. نه آنکه آدمی برنامه نداشته باشد و یا راهبردهای خود را تعطیل کند؛ نه؛ اما باید چتر ایده‌ها و نقشه‌های خود را آنچنان مرتفع کند که هر حادثه غیر مترقبه‌ای را زیر سایه خود بپوشاند.

اگر حادثه‌ها من را زمین‌گیر کند و یا مرا به استیصال بیندازد، نشان می‌دهد از ابزارهای آدمیت خود بهره نبرده‌ام. انسان نباید مغلوب و محبوس اتفاق‌ها باشد، انسان باید بر حادثه سوار باشد و از آن چون کشتی پهناوری بهره بجوید که با بادهای موافق دریای خروشان زندگی را بشکافد.

شاید پیچیده و یا محال به نظر آید؛ مگر می‌شود انسان از اتفاقات غافلگیر نشود؟ مگر می‌شود انسان آماده پذیرش هر رویداد و رخداد ناگهانی باشد؟ اما آری، تجربه‌ها نشان داده است که اگر افق‌های پیش‌رو واضح و روشن باشد و اگر اراده‌ها محکم و پولادین باشد می‌توان هر اتفاق را مصادره کرد و از دل از هر حادثه - ولو برهم‌زننده و ویرانگر - فرصتی جدید آفرید. فقط باید به سطحی از نگاه نافذ و عمقی از عقل زلال دست پیدا کرد.

طوفانزندگیحادثهفرصتعقل
یک آدم عادی که می‌خواهد از حد معمول هم معمولی‌تر باشد؛ که بدون پرده و باآرامش حرف‌های دلش را با مخاطب ناشناس مطرح کند
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید