ویرگول
ورودثبت نام
عادل شکیبایی
عادل شکیبایی
عادل شکیبایی
عادل شکیبایی
خواندن ۳ دقیقه·۷ ماه پیش

نقد اندیشه های دکتر غنی نژاد در باب ملی شدن نفت(1)

آقای دکتر غنی نژاد در نشست ملی شدن صنعت نفت در دانشگاه شیراز گفتند که صنعت نفت ما ملی نشد بلکه دولتی شد و این وضعیت بدتری را برای ما بوجود آورد و انواع ناسزاها را به مصدق نسبت دادند که او متوهم بوده و این اقدام را از سر عوام فریبی و در نظر نگرفتن واقعیات انجام داده است اگر شرایط ایران را قبل از ملی شدن صنعت نفت مرور کنیم می توانیم قضاوت واقع بینانه تری نسبت به این ادعای ایشان داشته باشیم طبق قرارداد نفتی شرکت نفت ایران انگلیس که تماما در اختیار انگلستان بوده است 86 درصد درآمد نفت ایران به این شرکت می­رسیده است که طبق اذعان خود ایشان همین سهم هم در آن دوران به ایران داده نمی شده است و قابل توجه است که این درصد ناچیز هم درب خانه تک تک ملت ایران پست نمی­شده است بلکه در اختیار حکومت دیکتاتوری پهلوی قرار می­گرفته است حال چگونه می­توانیم بپذیریم که باقی ماندن در چنین شرایطی بهتر از امضای ملی شدن صنعت نفت است؟ مورد دیگر اینکه نفت ملی اگر به معنای دولتی نیست دقیقا به چه معنایی است آیا باید مردم در برابر چاه های نفت بشکه بیاورند و تک تک نفت خام را از آنجا تحویل بگیرند تا بتوانیم به این صنعت ملی بگوییم؟ریشه این تحلیل غلط البته متضاد دانستن مطلق دولت و ملت است که هیچ تفاوتی بین دولت ها قایل نیست و همه آنها را خائن در حق ملت میداند حال آنکه حقیقت چنین نیست و دولت ها البته در تامین منافع ملی با یکدیگر تفاوت های اساسی دارند و راهی جز دولتی کردن چنین منبع طبیعی عملا وجود ندارد و باز اینکه نفت در اختیار دولتی حتی خائن ولی ملی باشد بهتر نیست نسبت به اینکه نفت در اختیار دولت بیگانه و اجنی قرار بگیرد؟ البته پیشنهاد جایگزین ایشان بسیار عجیب تر بود ایشان گفتند باید ما می رفتیم و با انگلستان برای افزایش سهم مان از نفت چانه می زدیم در صورتی که خود دکتر مصدق می­گوید اگر انگلستان پیشنهاد تقسیم مساوی درآمد نفتی با ایران را هم قبول می­کرد من دست به چنین اقدامی نمی­زدم . البته معلوم است کشوری که اکثر قریب به اتفاق ثروت ملی کشور دیگر را به رایگان و بدون کوچکترین مقاومت غارت می­کند حاضر نیست سهمش را از این غارت کاهش دهد این تحلیل را زمانی با قطعیت می توان پذیرفت که انحصار استخراج و حمل و نفت و فروش نفت نیز مجددا به اذعان خود ایشان در آن زمان در دستان انگلستان بوده و قدرت شماره یک نظامی جهان هم بوده است و البته پر واضح است نفوذ سیاسی این دولت هم در داخل کشور سهم قابل ملاحظه ای داشته واقعا خنده دار نیست در چنین شرایط کسی انتظار موفقیت چانه زنی و مذاکره را داشته باشند معلوم نیست ریشه این خوش بینی متوهمانه در کجاست؟ این نگاه کودکانه به ابرقدرت ها و تعامل با آنها متاسفانه امروز نیز نسبت به مذاکره وجود دارد و این اصل روشن که همواره در طول تاریخ وجود داشته سانسور می­شود چیزی که مذاکره را بین دولت ها پیش می­برد نه ادا و اطوار های دیپلماتیک و سخنان قلمبه و سلمبه مبنی بر قطع باج دادن به چشم آبی ها و چنین لفاظی هایی است بلکه قدرت و جایگاه اقتصادی و سیاسی دولت ها و پشتیبانی مردمی آنهاست که تعیین می­کند یک تعامل و مذاکره بین دو کشور چگونه پیش برود و به نفع کدام یک تمام شود.

ملی شدن صنعت نفتدکتر مصدق
۴
۱
عادل شکیبایی
عادل شکیبایی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید