اخلاق در دین اسلام
بدون شک ، قرآن کريم تنها برنامه زندگي است که سعادت و خوشبختي را براي هر فرد تضمين ميکند، در اين اساسنامه که از سوي خالق وآمرانسان تنظيم شده، نيازهاي ريز و درشت او براي رسيدن به کمال سعادت وخوشبختي مطرح شده است .
دين اسلام مجموعه اي از عقايد و تعاليم و دستورات عملي مي باشد که در قالب تعاليمي هدايت بخش بر قلب پيامبر صلي الله عليه وسلم از جانب خالق حکيم وحي شده است و نظام اخلاقي را به صورت مجموعه آموزه هايي که راه و رسم زيستن به نحو شايسته و بايسته را در آن ترسيم کرده، بايدها و نبايدهاي ارزشي حاکم بر رفتار آدمي را تبيين نموده است، در نتيجه بخوبي به رابطه تنگاتنگ دين و اخلاق پي خواهيم برد واخلاق را پاره اي ناگسستني از دين به شمارخواهيم آورد. ازاين رو سخن گفتن از نظام اخلاقي منسوب به اسلام امري موجه وگفت وگودرباره ساختار کلي حاکم بر اين نظام امري درخور تامل و انديشه خواهد بود.
قطعاً خاستگاه بنيادين دستورات اخلاقي در اسلام، نه لذتطلبي است و نه سودجويي، نه خرد و نه وجدان، نه عرف و نه جامعه و نه تجدد مآبي، و نه ديگر چيزهايي که مکاتب اخلاقي مطرح کردهاند، بلکه منبع فرامين و ملاک عمل و دستور اخلاقي – در اساس کار – همان وحي الهي است.
بر همين مبنا؛ خير، آن چيزي است که خداوند فرمان انجام آن را صادر نموده است، و شر و بدي، آن چيزي است که خداوند از آن نهي فرموده است، به عبارت ديگر شريعت اسلام شريعتي است همنوا با سرشت سالم، و موافق با انديشه بالنده و رشديافته. و جاي شگفتي نيست که قرآن وارستگان و صاحبان اخلاق نيکو را با صفت « أُولِيْ الأَلْبَاب » توصيف ميکند، همچنانکه در پايان برخي اوامر و نواهي به همين نکته اشاره ميکند، از جمله در اين فرموده:
ذَٰلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونََ » [الأنعام: 151]
«... اينها اموري هستند که خدا به گونة مؤکد شما را بدانها توصيه ميکند تا آنها را بفهميد و خردمندانه عمل کنيد».
به همين دليل ميبينيم که اخلاق در اسلام فقط بر فرمان قاطع و تکليف تعبدي تکيه نميکند، بلکه بر مخاطبساختن انديشهها و تحريک وجدانها، در مورد يک نظام اخلاقي قابل فهم و برهان داراي پيامدهاي دنيوي و اخروي مشخص نيز تکيه مينمايد؛ از جمله در مورد سفارشهاي لقمان به فرزندش:
«يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَىٰ مَا أَصَابَكَ ۖ إِنَّ ذَٰلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ - وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا ۖ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ- وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ ۚ إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ» [لقمان: 17 – 19]
«اي فرزند عزيزم! نماز را چنانکه شايد بخوان، و به کار نيک دستور بده و از کار بد نهي کن، و در برابر مصائبي که به تو ميرسد شکيبا باش. اينها از کارهاي (اساس و مهمي) است که بايد بر آن عزم را جزم کرد و ثابت ورزيد. و با تکبر و بياعتنايي از مردم روي مگردان، و مغرورانه بر زمين راه مرو، چرا که خداوند هيچ متکبر مغروري را دوست نميدارد. و در راهرفتن اعتدال را رعايت کن و (در سخنگفتنت) از صداي خود بکاه (و فرياد مزن) چرا که زشتترين صداها، صداي خران است».
بنابراين نظام اخلاقي اسلام تنها وعظ و چند تا دستور و حکم نيست که احکام اخلاقي غير از نظام اخلاقي است. اين نظام با شناخت ها شروع مي شود و به عشق ها گره مي خورد.... عظمت اين نظام اخلاقي اين است که دستور نمي دهد، بلکه تبديل مي کند.
پس ضرورت دارد که دربارهي اساس صحيحي که ممکن است اخلاق انساني بر اساس آن محکم و استوار، بنا شود، بحث و کاوش کنيم؟ حقيقت اين است که اين تنها بحث و کاوش علمي نيست، بلکه ضرورتي واقعي از ضروريات روزمره زندگي ميباشد. خصوصاً در اين عصر پرآشوب که بر ضرورت و اهميت مسائل اخلاقي افزوده است، قطعاً بحث از چنين اساس اخلاقي از مهمترين و ضروريترين مسائل زندگي به شمار خواهد آمد.
معناي لغوي اخلاق :
اخلاق در لغت به معناي طبيعت و سرشت است . دکتر عبدالکريم زيدان در اين مورد چنين مي فرمايد: «اخلاق، مجموعه اي از معاني و ويژگي هاي مستقر و ثابت در نهان انسان است که در پرتو آن، رفتار در نظرش نيک يا زشت نشان داده مي شود و از اين رو، فرد يا به انجام آن اقدام مي نمايد يا از انجام آن خودداري مي ورزد.» (زيدان عبدالکريم،1975م،ص75)
معنا ومفهوم اخلاق از ديدگاه اسلام
« اخلاق مجموعه اي از اصول و ارزش هايي است که رفتار انسان را تنظيم مي نمايد، و تعاليم وحي آن ها را تعيين فرموده و جهت تحقق هدف وجود انسان در کره ي خاکي ، اصول و ضوابطي را براي آنها قرار داده است .» (عبدالحليم محمود، 1990م، ص 85)
محمد غزالي در بحث زيبايي راجح به اخلاق مي فرمايد : «اخلاق، وضعيت و حالت پايدار و استواري در نهان انسان است، که رفتار و کردار آدمي به اساني – و بدون نياز به انديشه و تأمل – از آن فرمان مي گيرد . اگر اين حالت و وضعيت به گونه يي باشد که کردار و رفتاري که از ديدگاه عقل و شرع شايسته است، از آن سر زند، در اين صورت، اين حالت و وضعيت به نيک رفتاري قلمداد خواهد شد؛ و اگر کردار صادره از آن زشت باشد، در اين صورت، آن حالت به «بدرفتاري» نام گذاري خواهدشد .»(الشرباصي مصري احمد،1379،ص10)
هم چنين غزالي مي فرمايد: «الخُلُق و الخَلق» با هم به کار مي روند، گفته مي شود:«فُلانً حَسَنُ الخُلُقِ وَ الخَلقِ» يعني باطن و ظاهر وي نيک وخوب است؛ منظور از « خَلق» همان صورت ظاهري و مراد از «خُلُق» صورت باطني است .» (الشرباصي مصري احمد،1379،ص10).
جايگاه و اهميت اخلاق وقوانين آن در اسلام :
هر جامعهاي براي برقراري استقرار و ثبات نياز به برخي ضوابط و قوانين اخلاقي دارد که ضايع شدن آنها باعث پاره شدن نخي ميگردد که افراد جامعه را بهم پيوند داده است. در اين ميان اسلام مجموعهاي از قواعد و اصول اخلاقي را در اين زمينه وضع کرده که هر فطرت و سرشت پاکي در مقابل آنها به پاس احترام خواهد ايستاد..
هم چنين قرآن کريم اساسنامه اخلاقي براي هر فرد مسلم مقرر نموده تا در تمامي مراحل زندگي شخصي عملا تطبيق گردد، مسائلي که در ظاهر بسيار شخصي و خاص فرد است ولي در ساختار سلوکي و رفتاري او بسيار مؤثر و بيانگرو تکوين دهنده ي شخصيت اسلامي و انساني او ميباشند،
از بين سوره هاي بزرگ قرآن كريم كه حقايق عقيده، برنامه شريعت، راه و رسم انسانيت، مرام ادب و الفباي اخلاق را در لابلاي محتواي خود دارد سورة «حجرات» ميباشد.
خداوند در اين سورة مباركه در کمال صراحت و وضوح به مسلمانان ارشاد مي فرمايد: « شيوة زندگي شما با ساير انسانها فرق دارد، يعني مسلمانان بايد در جامعه بشري اسوه و نمونه اخلاق الهي و قراني باشند، و جامعه اسلامي بايد نمادي از عدالت اجتماعي، و درنهايت احترام و ادب با پروردگار عالم، و رسول برگزيده او صلي الله عليه وسلم و در مقابل ساير انسانها باشد. از اين رو مي توانيم اين سورۀ مبارك را «سورۀ اخلاق» ناميد و اين حقيقت را دريافت كه درجات ايمان به درجات اخلاق نيك وابسته است چنانچه رسول الله صلي الله عليه وسلم فرموده اند: «أَكْمَلُ المُؤْمِنِينَ إِيمَانًا أَحْسَنُهُمْ خُلُقًا» (سنن الترمذي) «كامل ترين مؤمنان در ايمان خوشاخلاق ترينشان ميباشند».
اخلاق نيکوپيرايه اي نيست که بي نيازي از آن ممکن باشد، بلکه جزو اصول زندگي است که دين آن را مي پسندد و صاحبان آن را محترم مي شمارد .
هم چنين از ايشان صلي الله عليه وسلم روايت شده که فرمودند:
«إِنَّ مِنْ أَحَبِّكُمْ إِلَيَّ وَأَقْرَبِكُمْ مِنِّي مَجْلِسًا يَوْمَ القِيَامَةِ أَحَاسِنَكُمْ أَخْلَاقًا» (سنن الترمذي)
«همانا از محبوب ترين و نزديك ترين شما در مجلس من روز قيامت خوش اخلاق ترين شما مي باشد».( الغزالي مصري،1378،ص24)