
من اسم نظامی که میآید،
یک حال غمانگیزی بهم دست میدهد!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من اسم نظامی که میآید، یک حال غمانگیزی بهم دست میدهد؛ بهخاطراینکه این شاعر بزرگِ فارسیزبان، خب، شهر و دیارش در زمان فتحعلیشاه قاجار در آن قراردادهای ننگینِ گلستان و ترکمانچای از ایران جدا شد و روسیه آمد آنجاها را تصرف کرد. روسها اسم شهر نظامی را عوض کردند. اول اسمش را گذاشتند یِلیزابتپُل (یلیزابت تلفظ روسیِ «الیزابت» است)؛ یلیزابتپُل یعنی «شهر الیزابت» که دختر پتر کبیر بودهاست. شهر گنجهٔ نظامی را کردند یلیزابتپُل. بعد این انقلاب روسیه که صورت گرفت و بلشویکها، کمونیستها آمدند در رأس امور، آن اسم را عوض کردند، یک اسم دیگری گذاشتند که اصلاً قابلذکر نیست! اسم یکی از سران انقلابشان است که تلفظش به فارسی خیلی کلمهٔ زشتی میشود. مدتها شهر «گنجه» را به آن اسم نام میبردند و بعد وقتی شوروی فروپاشی کرد و این جمهوریهای مختلف از دل شوروی درآمد، یک کشوری هم درست شد به اسم «جمهوری آذربایجان» که این اسم جعلی است؛ یعنی شمال رودِ ارس، در طول تاریخ، هیچوقت اسمش «آذربایجان» نبوده. اسمش «ارّان» بودهاست؛ ارّان. جنوبِ ارس «آذربایجان» بوده و شمال ارس «ارّان».
شهر گنجه هم در منطقهٔ ارّان است. اول حکومت عثمانیها در ترکیهٔ فعلی، این اسم جعلی را گذاشتند بر روی آن سرزمین؛ بعد هم روسها آمدند بهش چسبیدند و رها نکردند. تأکید کردند روی اسم آذربایجان و هدفشان هم یک هدف بسیار خائنانهای بود نسبتبه مملکت ما که بگویند یک «آذربایجان شمالی» هست و یک «آذربایجان جنوبی» و اینها باید یکی شود. آذربایجان باید از ایران جدا شود! هدف اصلیشان از این نامگذاری این بوده؛ که باید خوابش را ببینند، چون مردم آذربایجان بسیار علاقهمندند به ایران و یک اقلیّت خیلی کمی، پانترکیست آنجاها هست، ولی حرفشان خیلی بین مردم خریدار ندارد.
بههرحال، آرامگاه نظامی را در شهر گنجه، خیلی بهش رسیدهاند. گنبد و بارگاه و پارک و مجسمههای مختلف و خیلی دمودستگاه باشکوهی برایش درست کردهاند و اسمش را هم گذاشتهاند «نظامی، شاعر خلقهای تُرک»! درحالیکه حدود سیهزار بیت که نظامی گفته، حتّی یک بیت به تُرکی در آن پیدا نمیشود؛ بههیچوجه!
اصلاً زبان آذربایجان در آن زمان ترکی نبوده! ترکی بهتدریج و آرامآرام راه پیدا کردهاست و از زمان صفویه بهبعد، یعنی سیصد سال بعد از نظامی فراگیر شده در آذربایجان. قبلش یک زبان خاصی بوده، مثل همین زبانهای ایرانی؛ زبان آذری قدیم، شبیهِ کُردی و لُری و این گویشهایی که در خودِ ایران هست.
زبانِ تبریز، مراغه، اردبیل، گنجه، شروان، همگی زبان آذری قدیم بوده. آذری زبان محاورهٔ مردم بوده. خواندن و نوشتنشان هم به زبان فارسی بوده؛ یعنی همهٔ شعرایی که از آنجا برخاستند، خاقانی شروانی، مجیر بیلقانی، اثیر اخسیکتی و نظایر اینها، کلاً شعرهایشان به زبان فارسی است و اصلاً کاری به زبان ترکی ندارند. درهرحال، این شعری که نظامی گفته:
همهْ عالم تن است و ایران دل
خودش نشاندهندهٔ علاقهٔ بسیار شدید نظامی است به ایران و میگوید ایران مرکز زمین است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▨ اصفهان در جام جهانبین حافظ
۱۹ مهــر ۱۴۰۳ | استاد مهدی نوریان
@dr_mehdi_nourian