
اصلاً شاهکارهای ادبی
اساسشان بر ایجاز است.
گــربـهای بَـرجَسـت نـاگــه از دُکــان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▫️اهمیت ایجــاز در نوشـتار
با نگاهی به ابیات الحاقی مثنوی
این چند بیتی که در اینجا [مثنویِ چاپ دکتر استعلامی] آمده و در نسخهٔ ۶۷۷ق قونیه نیست، خودتان یک ذرّه دقت کنید؛ اگر کسی یک ذرّه اُنس داشته باشد با کلام مولانا، خودش میفهمد که این شعرها را کسان دیگری گفتهاند و الحاق کردهاند به مثنوی. خوب دقت کنید [به این بیتها]. کاملاً پیداست که اینها گفتهٔ مولانا نیست. ببینید، در طول زمان، آدمهایی نشستهاند مثنوی را خواندهاند، بعد یک طبع شعر متوسطِ سُستی هم داشتهاند، فکر کردهاند که کار مولانا را کاملترش کنند؛ مثلاً در آن قصهٔ «طوطی و بقال» که طوطی پریده، شیشهٔ روغن را ریخته و بعد اربابش آمده، زده توی سرش و موهای سرش ریخته، یک کسی به نظرش رسیده که این قصه اینجا ناقص است و باید یک دلیلی داشته باشد که این طوطی یکدفعه پریده از جای خودش بالا؛ آنوقت خودش اضافه کرده که:
«گـــربـهای بَـرجَسـت نـاگــه از دُکـــان»
یک گربه وارد صحنه کرده و گفته علتِ اینکه طوطی پرید بالا، «گربه» بوده! انگار خود مولانا اگر میخواست این را بگوید، نمیتوانسته بگوید و این میخواسته کار مولانا را کامل کند؛
درحالیکه اصلاً شاهکارهای ادبی اساسشان بر ایجاز است و یک قسمت مهمی از مطلب را به اختیارِ خودِ خواننده و درکوفهم خواننده میگذارند که خواننده خودش شریک شود و فکرش بهکار بیفتد و لذت ببرد از اینکه توانسته چیزی را کشف کند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نمیدانم یکی از این بزرگان ادب اروپا، انگار ولتر بود، شاید هم کس دیگری _درست یادم نیست_ کتابی مینویسد در دو جلد و یک نسخهاش را میفرستد برای یکی از دوستانش و نامهای هم همراهش میکند و در نامه مینویسد که من فرصت خیلی کمی داشتم؛ بنابراین این کتاب دو جلد شد؛ اگر فرصت بیشتری داشتم، یک جلد میشد.
خوب دقت کنید ببینید چقدر حرف عمیق بزرگی زده!
یادتان باشد در نوشتن، در تحقیق، اهمیت آنچه که آدم نباید بنویسد، بیشتر از آن چیزی است که باید بنویسد؛ یعنی باید خودش تشخیص بدهد که چه چیزهایی زائد است، آنها را بریزد دور و آدم وقتی چیزی مینویسد، باید بنشیند با دقت بخواند و هر کلمهای را که دید بودونبودش یکسان است، بودنش چیزی اضافه نمیکند، دید که لزومی ندارد که این کلمه اینجا باشد، بیدرنگ باید خطش بزند. بیدرنگ!
▪️در حواشی ابیات شمارهٔ ۱۰۶۷ ــ ۱۰۷۰
دفتر اول مثنوی، چاپ دکتر استعلامی
در کلاس درس مثنوی، برای دانشجویان کارشناسی ادبیات | ۲۳ مهر ۱۳۹۰
@dr_mehdi_nourian