
کسی نباید خیال کند که برای خواندن و فهمیدن مثنوی یک مقدماتی لازم است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نکتههایی هست که قبل از ورود به مثنوی باید به آن توجه داشته باشیم:
اول اینکه ما باید توجه داشته باشیم مولانا مثنوی را برای یک گروه خاص نگفته است؛ یعنی مخاطب مولانا در سرودن مثنوی یک عده افرادی که قبلاً رفته باشند تحصیلاتی کرده باشند، مطالبی را یاد گرفته باشند و با اصطلاحاتی آشنا شده باشند و بعد بیایند مثنوی بخوانند، نیست. کسانیکه در زمان خود مولانا در اطرافش بودند و در محضرش حاضر میشدند، به سخنانش گوش میدادند و مثنوی را میشنیدند، افراد کاملاً معمولی بودند و بعضیهاشان اصلاً سواد خواندن و نوشتن هم نداشتند. این را بهخصوص، من از این جهت رویَش تأکید میکنم که کسی خیال نکند که برای خواندن و فهمیدن مثنوی یک مقدماتی لازم است و باید یک کسی قبلاً رفته باشد یک چیزهایی را آموخته باشد و بعد بیاید سراغ مثنوی. اینطور نیست!
مولانا مثنوی را برای عموم مردم گفته؛ برای همگان در هر سطحی که باشند و بعد برای اینکه یک مسائل انتزاعی و ذهنی را که ممکن است برای مردمِ عادی، یک مقداری دشوار باشد، درکش مشکل باشد، مولانا آنقدر قصه و حکایت و تمثیل و این چیزها دنبالهاش آورده که آن مسئلهٔ ذهنی را کاملاً عینی و مجسم کرده. بهصورت محسوس و ملموس درآورده. اصلاً هنر خاص مولانا همین است که یک مسائلی را که ممکن است مقداری درکش مشکلی باشد، بهکمک حکایت و قصه و تمثیل، اینها را بهصورت مجسم درآورده که همه بتوانند بهره ببرند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«من با خودم عهد کردهام تا وقتی کار این مثنوی تمام نشود از پشت این میز بلند نشوم.»
▫️نخستین بار یک مستشرق انگلیسی به نام رینولد نیکلسون تصمیم گرفته که مثنوی را به انگلیسی ترجمه کند. بعد چون دیده این نسخههایی که هست پر از تحریف و اشتباه و اینهاست تصمیم گرفته اول متن مثنوی را تصحیح انتقادی کند. [...] بعد همان را از اول تا آخر ترجمه کرده. یک ترجمهٔ بسیار استادانهٔ دقیقِ هنرمندانه میشود گفت و بعد تعلیقات نوشته در دو جلد به حروف لاتین که ترجمهاش به فارسی شش جلد شده: «تعلیقات نیکلسون بر مثنوی» و اینقدر این مرد مقید بوده، متعهد بوده نسبت به کارش که وقتی دعوتش میکنند بیاید به ایران، مهمان دولت ایران باشد، عذرخواهی میکند و میگوید: «من با خودم عهد کردهام تا وقتی کار این مثنوی تمام نشود از پشت این میز بلند نشوم و نمیتوانم مسافرت کنم. عذر میخواهم.» و بالاخره هم نیامده بوده؛ اصلاً هرگز ایران را ندیده بوده. نشسته کارش را تمام کرده.
▫️اینجور چیزها را باید درس گرفت. باید سرمشق گرفت که یک نفر تا این اندازه نسبت به کارش احساس مسئولیت میکند.
خب، فکر میکنید که این نیکلسون که یک همچو کاری کرده، دلش به حال ما سوخته بوده؟! یعنی میخواسته یک خدمتی به ما فارسیزبانها بکند؟! این طور نیست؛ او احساس کرده بوده که همزبانان خودش به این کتاب نیاز دارند؛ یعنی حیفش میآمده که یک چنین کتاب عظیمی که اینهمه معنویت درش هست، این همه مطالب بکر درش هست، در دسترس همزبانانش نباشد و نتوانند ازش استفاده کنند. این است که نشسته به کشور خودش و همزبانان خودش خدمت کرده که مثنوی را برای آنها ترجمه کرده، شرح کرده و تعلیقات نوشته. البته خب ما هم استفاده میکنیم دیگر. به ما هم خدمت کرده؛ منتهی هدف اصلیاش این بوده که همزبانان خودش محروم نباشند از این کتاب.
https://t.me/dr_mehdi_nourian