دادائیسم یا داداگری یک مکتب پوچ گرا و هیج انگار ( در مبحث هیچ انگاری ٬ هیچ ارزشی و معنایی برای جهان هستی در نظر گرفته نشده و تماما انکار می شود ) هستش که بعد از جنگ جهانی اول در یکی از شهر های سوئیس به نام مونیخ شروع و پایه گذاری شد که برخی افراد و هنرمندان رو به خودش جذب کرد. این مکتب با تاثیر گذاشتن بر روی جنبه هنری و فرهنگی هنرهای تجسمی٬ موسیقی٬ ادبیات ٬ تئاتر ٬ طراحی گرافیک و ... راه خودش رو به جامعه هنری و افراد جنگ دیده و نا امید از پیشرفت و آینده بهتر و بدون جنگ گذاشت. افرادی که دادائیسم را پایه گذاری کردند افرادی بودند که بعد از جنگ جهانی اول و دیدن ویرانیها ٬ قتل و کشتار جمعی در دنیا و زندگیشان٬ شروع به تغییر هنر دور خود کردند.
وقتی از پوچ گرایی و دعوای مکتب با همه چیز را بیان میکنم منظورم تمام و کمال خود جمله است. به نوعی که داداگرها یا مکتب دادا آن قدر پوچ گرا هستند که خود مکتب دادائیسم را نیز قبول ندارند. ( این یعنی دگم بودن از نظر فن افکار ).
واژه دادا در زبان فرانسوی به معنای اسب اسباب بازی است٬ در جایی دیگر هم به معنا همه یا هیچ است. بعید هم نیست که این سطح از پوچ گرایی و نا امیدی در بتن این مکتب خسته و ویران وجود داشته باشه٬ هرچقدر هم از این موضوع بگذریم در نهایت باید تایید کرد که این مکتب یا داداگری بر پایه هرچ و مرج٬ مخالفت با هرچیزی و نا امیدی بنا شده است. به غیر از مسائل این چنینی ریشه این مکتب از امپرسیونیسم٬ کوبیسم و فوتونیسم ناشئات گرفته و الهام تمام ایدهها از این ریشههاست.
یکی از روشهای نوشتن شعر در ادبیات به این صورت بود که یک روزنامه را پاره و تکه میکردند و داخل یک کیسه میریختند٬ پس از تکان دادن کیسه دست داخل آن کرده و تیکه هایی از روزنامه را کنار هم میچیدند تا شعری مضحک و محمل به دست بیاد. شعری که پایین نوشته شده یکی از این نمونه هاست :
بلوری از فریاد مضطرب میاندازد روی صفحهای که خزان. خواهشمندم گردی نیم بیان مرا به هم نزنید. غیر ذیفقار. شامگاهان آرامی حسن و جمال دوشیزهای که آب پاشی راه مرداب را تغییر شکل میدهد
نودادا یک جنبش هنری برپایه ستونها و سازمان مکتب دادائیسم برپا شده بود٬ با این تفاوت که اینبار از لوازم و المان های مدرنتری در سبک هنری استفاده میشود. همینطور یکی از خصیصههای ویژه این جنبش هنری تازه استفاده از متود کنتراست پوچ گرایی است تا باز قلب و مفهوم اصلی جنبش خود را به نمایش بگذارد.
نئو دادا توسط باربارا روز در سال ۱۹۶۰ دوباره جان گرفت و سعی کردن در سال های ۱۹۵۰و ۶۰ و ۷۰ این جنبش رو دوباره معرفی کنن. نئودادا دلیلی شد که هنر پاپ به وجود بیاید و خیلی وقتها هنر پاپ با نئودادا اشتباه میشود.
منابع: