سبک پریمیتیو (primitive) یا همان بدوی و نخستین که توسط اجداد ما٬ انسانهای نخستین ابداع شد. در این سبک انسانهای زمان گذشته با نقاشیهایی بر روی غارها در ارتفاعات مختلف در ۳۰.۰۰۰ سال قبل شروع به رساندن مفهومات و معلومات کردند٬ که این معلومات مختص به افراد دیگر چه داخل قوم که از نسلهای جدیدتر هستند و چه خارج از قوم که به آن غار آمده اند بود. ما برای فهمیدن معنا و مفهوم این نقاشیها و پیامهای بصری نهایتا میتوانیم از حدس و گمان استفاده کنیم و نظریههایی را نسبت به عوامل شهودی در آن زمان و ارتباط دادن آن به موضوعات مختلف متوجه شویدم.
در اغلب تصاویری که بر روی غارها نقاشی میشده موضوع اصلی حیوانات بودند. حیوانات همیشه به معنای تهدید یا لازمه برای زندگی بود٬ برای مثال تصاویر کشیده شده بر روی دیوار ها ملزم به رساندن مفهوم خطر نسبت به حیوان خاصی نبود٬ بلکه میتوانست خبری باشد جهت معرفی حیواناتی که میتوانند به هم نوعانشان کمک کنند یا به عنوان غذا از آنها استفاده کنند. این تقریبا میتواند جواب کلی برای سوال "چرا انسانها بر روی دیوارها نقاشی میکشیدند باشد".
سبک نقاشی بدوی به نوعی از کیفیت و تمیز واقع گرایانه برخوردار است اما این نوع واقع گرایانه بیشتر به حالت شهودی و رساندن معنای کلیست نه به مفهوم کشیدن نقاشیهای رئالیستیک امروزی که همه چیز را داخلش با جزئیات فراوان میتوان مشاهده کرد. بلکه افراد در آن زمان با استفاده از بخش های ملموس یک موجود(برای مثال انسان) به معنا و مفهوم اصلی برسند. هنگامی که انسانی را بر روی دیواری نقاشی میکردند فقط به اجزا اصلی صورت مانند دهان٬ چشم و بینی بسنده کرده و با این الائم مفهومی را که میخواستند به دیگران منتقل میکردند.
در برخی نقاشیها از علامت های پیکان مانند استفاده شده که بیشتر برای نمایش دادن نقاط حساس حیوانات جهت وارد کردن ضربه استفاده میشده. عنصر اصلی و حیاطی سبک بدوی "خط" است. تمام نقوش توسط خطوط صاف یا کج و معوجی به بیان یک موضوع میپردازد. شاید از خودتون بپرسید که خب این سبک بسیار ساده و ابتداییست پس نه زیابیی بصری دارد و نه ارزشی جز معنا و مفهومش. در اصل میشه گفت که این ایده شما اشتباه هست٬ اگر نقاشیهای بدوی را با هر معیاری هنری مقایسه کنید مشاهده میکنید که از زیبایی و کمال فوق العاده ای برخوردار هستند. البته که تمام نقوش جهت بیان خط و حیوانات جهت خورد و خوراک نبوده و ممکن است برخی از این نقاشی ها پیام های مذهبی را با خود به همراه داشته باشد.
اکثر حیواناتی که بر روی دیوارها نقاشی شداند مربوط به توتوم ها هستند. توتوم ها علائمی بودند و هستند که ما امروزه آن ها را به صورت صور فلکی ( عقرب٬ ماهی٬ گاو و ...) میشناسیم. پس با این حساب این توتومها از نظر اجتماعی پیامهایی بسیار بغرنج تری را ارائه میکنند. این توتومها علاوه بر نمایش یک سری رفتارهای سماواتی به نوعی مدال و معرف گروهها نیز معروف بودند. در اصل میتوان گفت گروههای مختلف در آن زمان از توتومهای مختلفی جهت معرفی خود استفاده میکردند. علاوه بر این نشانها یا توتوم های باستانی پیامهایی را نسبت به علم و آگاهی گروهها نیز به همراه داشتند.
در زبان هنر بیشتر به معنا و مفهوم و همینطور نحوه ترسیم افکاری که به اشخاص مرتبط میشود میپردازند. با این اوصاف میتوان گفت نقاشیهای برروی دیوار غارها و توتومها دارای بار معنای بسیار بالایی بودند و میتوان ادعا کرد که بنیان زبان و ارتباطات بشریرا همان افراد با آن ترسیمهای ساده خود به دست ساخت سپردند. در این سبک هنری از فنون خاصی استفاده میشده که هم اکنون نیز خیلی از سبکهای هنری دیگر از آن ها به صورت پیشرفته تر بهره میبرند٬ مانند مبالغه٬ ارتجال٬ پرتحرک٬ سادگی٬ انحراف از واقع٬ تخت٬ نامنظم٬ کمانی و رنگارنگ. پس از مشاهده و فکر کردن در این زمینه و نقاشیهای آن زمان به راحتی میتوان گفت که افرادی که آن علائم و نشانها را بر روی دیوارها میکشیدند قطع به یقین از هم قطاران خود بسیار پیشی گرفته و با آگاهی نسبتا بالایی از آن گروه شروع به ساخت و پاخت ابتدای زبان فعلی ما و نحوه ارتباط بصری کرده اند. زبان فعلی ما نیز مانند همان گونه بصری میباشد فقط با ساده سازی بیش از اندازه آنها را تبدیل به علائمی کردیم که باید از پیش آنها را آموخت و در مکانها و کتب مختلف نحوه استفاده آن را یادگرفت تا معنا و مفهوم حروف الفبای بی معنا برایمان معنا دار شود.
منابع :