ریشه بازاریابی شبکه ای به زمان فیثاغورث برمیگردد زمانی که ایشون خواص "اعداد تصاعدی" رو کشف کرد و اساس شرکتهای شبکهای، استفاده از همین مطلب است و به صورت تصاعدی پیش میروند.
توصیه میکنیم داستان پادشاه و مخترع شطرنج رو در اینترنت جستجو کنید و بخونید تا خواص اعداد تصادفی رو بهتر متوجه بشید.
اولین شرکت های هرمی در آمریکا شکل گرفتند اولین کمپانی که بهطور رسمی فعالیت بازاریابی چند سطحی را در سال ۱۹۳۰ آغاز کرد، کمپانی ویتامین کالیفرنیا بود که نام خود را در سال ۱۹۳۹ به نوترالایت تغییر داد و به مرور وارد اروپا نیز شدند و بعد از آن نیز در ایران گسترش داده شد.
ابتدا این شرکت ها به اسم شرکت های هرمی در ایران مشغول به کار شدند اما وقتی که مشکلات و مفاسد و ضررهای هرمی آشکار شد، نام آن را به بازاریابی شبکهای تغییر داده و مدعی شدند که اشکالات هرمی در شبکهای وجود ندارد. حالا به شباهتها و تفاوتهای این دو نوع شرکت میپردازیم.
یک نفر به عنوان بازاریاب عضو شرکت شده که ممکن هست کالایی هم از شرکت بخرد یا نخرد.
سپس تلاش و فعالیت میکند که مثلا چهار مشتری برای شرکت جذب و به آنها معرفی کند، تا کالایی از شرکت بخرند. این چهار نفر نیز هر کدام باید چهار مشتری دیگر پیدا کنند که کالایی از شرکت خریداری نمایند. خریداران جدید نیز به همین شکل به جذب مشتری میپردازند و کار به همین صورت به پیش میرود و روز به روز بر تعداد بازاریابهای شرکت اضافه میشود. البته به هر بازاریابی تا پنج سطح پورسانت داده میشود واز سطح ششم به بعد پورسانتی به وی تعلق نمیگیرد.
کار بازاریاب ها، پیدا کردن مشتری است تا کالاهای شرکت را بخرند. همه کسانی که کالاهای مذکور را میخرند هدفشان به دست آوردن پورسانتی است که از معرفی مشتریان جدید به دست میآید. مقدار پورسانتها در شرکتهای مختلف متفاوت است ولی بطور متوسط و میانگین به صورت زیر است:
پورسانتی که از سطح اول و مشتریهای بلاواسطه داده میشود 10 درصد، و از سطح دوم 5 درصد، و از سطح سوم 3 درصد، و از سطح چهارم 2 درصد، و از سطح پنجم 1 درصد است. و سپس آن شخص از گردونه خارج میشود و از سطح ششم به بعد پورسانتی به وی تعلق نمیگیرد.
مدیران بازاریابی شبکهای این باور را دارند که بازاریابی شبکه ای متفاوت از بازاریابی هرمی است و مشکلات و مفاسد آن را ندارد، و فرقهای مختلف آن را ذکر کردند، که به پنج نمونه را باهم اشاره میکنیم:
1. شرکتهای هرمی تحت نظارت دولت نیستند؛ اما بازاریابیهای شبکهای تحت نظارت هستند و مجوز وزارت صنعت، معدن و تجارت را دارند.
2. هرمیها مالیات نمیدهند؛ اما شبکهایها مالیات میپردازند.
3. منبع کالا در شرکتهای هرمی معلوم نیست؛ اما در شبکهای معلوم و مشخص است.
4. پرداخت حق عضویت در هرمی اجباری است؛ ولی در شبکهای چنین نیست.
5. کالاهای عرضه شده در شرکتهای هرمی گرانتر از نرخ بازار است؛ اما در شبکهای چنین نیست.
حالا که با بازاریابی شبکهای آشنا شدیم به بررسی علمی تر این فعالیت میپردازیم:
آمارها نشان داده است که حدود 90 درصد توزیع کنندگان بازاریابی شبکهای نه در ایران بلکه در همهی جهان ضرر میکنند!
جمله فوق رو باهم دقیق تر بررسی میکنیم:
جامعه 85 میلیونی کشورمان را درنظر بگیرید و فرض کنیم من اولین نفری هستم که زنجیره بازاریابی را تشکیل داده و سپس 4 نفر از دوستانم را از این جامعه دعوت میکنم و زیرمجموعهی من میشوند، دوستانم نیز هرکدام 4 زیرمجموعه عضو کرده و در کل تیم ما طبق شکل زیر 21 عضو پیدا میکند.
اکنون فرض کنید این تیم بدون هیچ مشکلی و به بهترین شکل فعالیت خود را ادامه دهد به صورتی که تمام 85 میلیون نفر در کشور عضو تیم شوند و کسی باقی نمانده باشد که عضو نشده. حال ما جامعهای داریم که 85 میلیون فروشنده دارد و خریداری ندارد. اما مشکل اصلی این نیست.
مشکل اصلی این است که ما در سطح اول یک فروشنده در سطح دوم 4 نفر، در سطح سوم 16 و به همین ترتیب در سطح آخر 4 به توان 13 یا حدود 67 میلیون فروشنده داریم که جمعش با سطوح دیگر به طور تقریبی همان 85 میلیون خواهد شد. سطح آخر از این هرم هیچ فردی را عضو تیم نکرده و 67 میلیون توزیع کننده از 85 میلیون نفر ضرر کرده اند و در سطح بالاتر که 16 میلیون نفر هستند سود آنچنانی نکرده اند.
هنگامی که بازار اشباع شد و سطح آخر موفق به جذب اعضای جدید نشد و هرم از هم پاشید عده کمی به سود های کلان رسیده و تعداد فراوانی محروم از سود خواهند بود.
طبق محاسبات سادهای که انجام دادیم آمار های زیر برایمان بدیهیتر خواهند بود:
تنها ۱۰درصد فروشندگان شرکت Amway’s (از قدیمی ترین و بزرگترین شرکت های مبتنی بر بازاریابی شبکه ای در آمریکا و جهان) در انگلستان موفق شده اند درآمدی کسب کنند.
از ۳۳۰۰۰فروشنده مورد بررسی از شرکت Amway’s تنها ۹۰نفر موفق به کسب درآمد در حد متوسط جامعه شده بودند؛ که نشان دهنده ۹۹٫۷ درصد عدم موفقیت است!
در سال ۲۰۰۷تنها ۱درصد از فروشندگان شرکت Mona Vie’s موفق به دریافت سود شده بودند.
در سال ۹۸درآمد سالانه ۹۰درصد از بازاریاب ها در امریکا از ۵۰۰۰ دلاردر سال کمتر بود که با درآمد حداقلی برای زندگی تفاوت زیادی دارد.
در سال ۲۰۱۰درآمد ۸۴درصد از فروشندگان شبکه Fortune در آمریکا از ۶۰۰۰دلار در سال کمتر بود و ۳۰درصد کل فروشندگان هیچ درآمدی نداشتند.
تنها ۰٫۱۴ درصد از میان ۲٫۷ میلیون فروشنده شرکت Herbalife (از شرکت های بزرگ مبتنی بر بازاریابی شبکه ای آمریکایی) توانسته اند درآمد بالای ۲۰ هزار دلار در سال داشته باشند (این درآمد در آمریکا به مراتب از خط فقر کمتر است!) و ۹۳ درصد از فروشندگان هیچ سودی از محل فروش دریافت نکرده اند.
تمامی آمارهای فوق را میتوانید در سایتهای معتبری مانند Wikipedia و Economist جستجو کنید.
این آمار ها با اینکه عدم موفقیت همه بازاریاب ها را تایید نمیکند و مربوط به خارج ایران هست اما نشان میدهد که ماهیت این فعالیت نمیتواند برای همه اعضا درآمد بالا داشته باشد.
مسائل قانونی و شرعی بازاریابی شبکهای:
از سال ۱۳۹۰در ایران شرکتهای بازاریابی شبکه ای با مجوز رسمی وزارت صنعت شروع به کار کرده اند، هم اکنون نیز ۱۱ شرکت با مجوز در این زمینه کار می کنند همچنین از نظر شرعی نیز شورای نگهبان آن را تایید نموده اند.
فعالیت های هرمی در اکثر کشورهای جهان غیر قانونی تلقی می شود ولی به واسطه تفاوت شرکت های بازاریابی شبکه ای با هرمی این فعالیت در برخی کشورها قانونی است.
نمونه فتوای مراجع تقلید نیز به ترتیب زیر است:
· مقام معظم رهبری: چنانچه فعالیت اقتصادی مذکور بر طبق آیین نامهای باشد که به تأیید شورای محترم نگهبان رسیده است، فی نفسه اشکال ندارد.
· حضرت آیت الله نوری همدانی: بازاریابی شبکه ای جایز نیست.
· حضرت آیت الله وحید خراسانی: بازاریابی شبکهای بنابر احتیاط واجب صحیح نیست و در این احتیاط واجب نمیتوانید به کسی دیگر رجوع نمائید.
· حضرت آیت الله صافی گلپایگانی: به طور کلّی دادن پول در مقابل دلالی فردی که مشتری را به صورت مستقیم معرفی میکند تحت عنوان جعاله اشکال ندارد اّما چنانچه اینگونه پرداخت حّق دلالی به صورت هرمی باشد به این صورت که در هنگام معّرفی مشتری توسط نفرات بعدی به نفرات اول هم مبلغی بدهند٬ محّل اشکال و اکل مال به باطل است.
حال به دلایل حرام اعلام شدن بازاریابی شبکهای میپردازیم:
دلیل اول: خوردن مال باطل
مثلاً عضوی که اقدام به جذب 4 مشتری میکند برای جذب 4 مشتری سطح اول تلاش نمونده و متحمل زحمت میشود و پورسانتی که از سطح اول میگیرد صحیح است. اما پورسانت گرفته شده از بازاریابهای سطح دوم به بعد "اکل مال به باطل" است طبق آیه 188 سوره بقره (وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ) حرام است زیرا کاری که مستحق دریافت اجرت باشد انجام نداده است.
برخی برای توجیه این موضوع ذکر کردهاند:
پورسانت مذکور در برابر آموزشی است که آن شخص به سطوح دوم تا پنجم میدهد و چون کاری انجام گرفته «اکل مال به باطل» محسوب نمیشود.
درجواب میگوییم:
1. پورسانتی که از بازاریابهای زیرمجموعه به او پرداخت میشود مشروط به آموزش نیست و در هر صورت پورسانتهای مذکور به حساب او ریخته میشود، حتی اگر آموزشی به آنها ندهد.
2. آموزش به بازاریابهای زیرمجموعه، که در سطوح دوم تا پنجم هستند، عملا امکان ندارد، چرا که طبق محاسباتی که قبل تر ذکر کردیم مشخص میشود که آنها بیش از هزاروسیصد نفرند! و گاه آنها هرگز یکدیگر را نمیبینند و نمیشناسند.
3. مگر رده دوم تا پنجم چند استاد و معلم نیاز دارند؟ اگر هر کس که پورسانت میگیرد به همه ردههای پنج گانه آموزش بدهد، هر بازاریاب پنج استاد خواهد داشت! مگر کار بازاریابی چه اصول پیچیدهای دارد که نیاز به این همه استاد باشد؟
بنابراین، آنچه که در توجیه مزبور گفتهاند تنها بهانهای برای فرار از اکل مال به باطل است.
دلیل دوم : قاعده لاضرر
طبق قاعده لاضرر هرگونه ضرر زدن به خود و دیگران مجاز نیست. این قاعده دلیل دیگری بر حرام بودن فعالیت های شرکت های هرمی و بازیابی شبکهای است زیرا هنگامی که 90 درصد و گاه بیشتر گرفتار خسارت و ضرر میشوند. برحاکم شرع لازم است مانع این چنین فعالیت ها شود.
به این 8 نکته نیز توجه کنید:
1. دروغ اولین چیزی هست که در این سیستم افراد به طور ناخوداگاه یاد میگیرند و هرکس دروغهای بزرگتر یا به اصطلاح خودشان فالوهای بهتری انجام داد شانس موفق شدنش بیشتر است!
2. مشتریهای این شرکتها کالا را برای نیاز نمیخرند؛ میتونید با یک جستجوی ساده در برنامهای مثل دیوار، کالاهای انحصاری شرکت ها رو با قیمت خیلی پایین تر پیدا کنید. البته فکر نکنید این کالاها رو شرکت دیگهای میفروشد، نه! وقتی شما یک کالا رو میخرید و تصمیم به فروشش رو دارید میبینید که امکان ندارد با این قیمت فروخت و تصمیم میگیرید مبلغ پورسانت خودتون رو از قیمت تمام شده کسر و بدون سود به فروش برسونید که به اصطلاح یر به یر شده و سودی نصیب شما نمیشود.
3. این بازاریابیها هزاران هزار نیروی جوان را از کارهای تولیدی و گاه از تحصیل علم منحرف و به بیراهه میکشاند و تبدیل به یک دلال حقیر و مصرف گرا میکند.
4. قانون نانوشته نتوورک مارکتینگ:
سود شما در ضرر پایین دستی هست!
سود لیدر و بالا دستی در ضرر شما که تازه وارد هستی نهفته است.
برای همین لیدر ها تعصبی و غیرتی هستند تا بتونند سود بیشتری بکنند.
5. بهترین روش تشخیص اینکه کدام ایده سرمایه گذاری کلاهبرداری است یا خیر استفاده از «عقل» است. اگر هرکس آمد به شما گفت بیا در این نتورک و اون ایده سرمایه گذاری کن و اینقدر سود بگیر و هرگز امکان نداره اصل سرمایهات به خطر بیفته، شک نکنید یا احمق هست یا شیاد، بیتردید!
6. با قاطعیت میتوان گفت همه کسانی که وارد این کار میشوند جوانانی هستند که یا طاقت زحمت کشیدن را ندارند و یا خواهان پولدار شدن در کوتاهترین زمان ممکن هستند. دبیرستانیها، دانشجویان و کسانی که به تازگی فارغالتحصیل شدهاند طعمههای این شرکتهای هرمی و شبکهای هستند.
7. از نکات جالب این که به تصدیق کارشناسان و محققان، اداره کنندگان شرکتهای بازاریابی شبکهای، غالبا همان هرمیها و گلدکوئستهای سابق هستند!
8. متأسفانه بخاطر اطلاعات غلطی که به شورای نگهبان داده شده، آنها حکم به جواز فعالیت این شرکتها دادهاند و وزارت صنعت و معدن هم بنا به عللی که مخفی نیست به آنها مجوز میدهد.
پ.ن: باتوجه به دوگانگی نظرات در بحث نتورک مارکتینگ و نبود یک مقاله با بررسی دقیق علمی نتورک، تصمیم به نوشتن این مقاله برای رفع شبهات کردهایم. امیدواریم بعد از خواندن این مطلب، درک بهتری از ماهیت نتورک مارکتینگ پیدا کرده باشید. اگر به نظرتان مفید بود، با دوستانتان که درگیر این کار هستند یا به فکر عضویت در یکی از این شرکتها هستند، به اشتراک بگذارید.