حتما واسه شما هم پیش اومده که ایمیلهای مثل کد تخفیف، محصولات جدید، یادآوری خرید و از این قبیل موارد رو دریافت کرده باشین، اما چرا باید یک کسب و کار به مشتریهاش ایمیل بفرسته؟
هدف کسب و کارها از فرستاد این قبیل ایمیل اینه که مشتریان جدیدی به دست بیاره و مشتریان قبلیشو حفظ کنه، خب شاید با خودتون بگین با اومدن شبکههای اجتماعی دیگه کی از ایمیل استفاده میکنه؟ بهتره بگم که از زمان گسترش اینترنت تا به امروز ایمیل ابزاری ضروری واسه کسب و کارها بوده و طبق تحقیقات حدود 3,9 میلیارد نفر تو دنیا از ایمیل استفاده میکنن ( یا حداقل یک ایمیل دارن).
با وجود پیامرسانها استفاده از ایمیل خیلی کاهش یافته اما هنوزم تنها راه رسمیِ برندها و کسب و کارهای اینترنتی برای ارتباط با مشتریانشونه.
سال 1978 بود که، گری توئرک، از شرکت Digital Equipment Gorporation به جای این که واسه هر مشتری یک ایمیل جداگانه ارسال کنه، متنی نوشت و اونو همزمان برای حدود 400 مشتری فرستاد، این کار اولین حرکت ایمیل مارکتینگ در دنیا یا به عبارتی اولین اسپم کردن ایمیل بود.
گری توئرک، به عنوان پدر اسپم تو دنیا شناخته میشه، هر چند خودش این عنوان رو قبول نداره و میگه :
در واقع، من خودم رو پدر ایمیل مارکتینگ میدونم، نه اسپم! این دو باهم فرق دارن، اسپم یعنی ارسال ایمیلهای ناخواسته و بی اجازه به صورت انبوه و ایمیل مارکتینگ یعنی تمرکز به لیست هدفمندی از افراد، که به کالا یا خدماتی که بهشون میفرستین علاقه دارن.
تا اواخر دهه 90، بازاریابی مستقیم همچنان رونق داشت، خیلی از شرکتها نامه کاغذی به در خونهها میفرستادن، البته بازاریابی تلفنی هم اوج گرفته بود و شرکتها کلی نیروی بازاریابی استخدام میکردن که به تک تک خونهها زنگ میزدن و هرچیزی از سهام گرفته تا شکلات رو میفروختن.
تا اینکه، اینترنت به خونهها رسید، با راه اندازی اولین سرویس ایمیل رایگان در دنیا یعنی Hotmail ، ایمیل مارکتینگ متولد شد، چون قبل از اون فقط کارمندان دولتی، شرکتهای بزرگ و دانشجویان یا اساتید ایمیل داشتن.
کاربران ایمیلی هر روز دهها ایمیل کاری و غیرکاری دریافت میکردن، کار به جایی رسیده بود که بازکردن صندوق دریافت ایمیل به یک کار روتین صبحگاهی تبدیل شده بود.
مشکل بزرگ، در این دوره این بود که ایمیلهای اسپم و ناخواسته هر روز بیشتر و بیشتر میشد، هر کسی به راحتی میتونست لیستی از ایمیل رو جمعآوری کنه و هر چه دلش میخواد رو بفرسته، هیچ قانون درست حسابی که بتونه این ایمیلها رو تشخیص بده وجود نداشت.
اولین قانون سال 1998 وضع شد، تو این قانون همهی کسانی که ایمیل میفرستادن موظف بودن که امکان انصراف کاربر از دریافت ایمیل رو فراهم کنن.
البته این قانون چندان موفق نبود، تا اینکه در سال 2003 قانون دیگری به نام Can Spam وضع شد، مدتها طول کشید تا ارسال کنندگان ایمیل و دریافت کنندگان با این قانون سازگار بشن، این قانون چند بند داشت که به ارسال کنندگان ایمیل انبوه میگفت مجاز به انجام چه کارهایی هستن و چه کارهایی رو نباید انجام بدن، همچنین در صورت رعایت نکردن این قانون جریمه سنگینی به اسپمها گذاشته بود.
حالا بزرگترین شرکتهای ایمیل مثل Hotmail و Gmail به کاربران اجازه میدن تنها با زدن یک دکمه، اسپم بودن ایمیل رو اعلام کنن؛ به علاوه الگوریتمهای پیشرفته به صورت خودکار ایمیلهای ناخواسته رو به پوشه اسپم میفرستن.
بعد از این اتفاق بود که دیگه فرستادن ایمیل به تنهایی دردی رو دوا نمیکرد، چون شرکتها نمیتونستن مطمئن بشن که ایمیلی که میفرستن به inbox میره یا نه، یا حتی کاربر ایمیل رو میخونه؟ خرید میکنه؟ در نتیجه به کسانی ایمیل فرستاده میشه که خودشون خواسته باشن ( مثلا تو خبرنامه یک سایت عضو باشن یا هنگام خرید برای فرستادن ایمیل ازتون اجازه بگیرن )
تو این مطلب با تاریخچه پیدایش ایمیل مارکتینگ و اهمیتش آشنا شدیم، تو مطالب بعدی مزیتها و روشهای ارسال ایمیل مارکتینگ رو میخونیم، تا اونموقع خوشحال میشم نظر شما رو در مورد مزیتهای ایمیل مارکتینگ بدونم.