یکی از کمک بهیارها به دفتر پرستاری مراجعه کرد . از سرپرستار شاکی بود. می گفت که سرپرستار در لیستی که مربوط به محاسبه کارانه است، نام او را چندین بار به شکل سهوی،از قلم انداخته است. چند تا هم تاریخ داد که در ان روزها اسمش ثبت نشده است . این اشتباه ممکن است سهم ریالی او را کاهش بدهد .
به دیدار سرپرستار رفتم تا ثبت صحیح اسامی کارکنان را کنترل کنم. اگر چنین ادعایی درست بود ممکن بود به سایر کارکنان هم تعمیم پیدا کند .
در شروع مکالمه، سرپرستار به اشتباه تصور کرد که پرستار بخش به دفتر پرستاری شکایت کرده است . من اسم کمک بهیار بخش را آورده ام تا مقدمه ای باشد که به شکایت آن پرستار رسیدگی کنم. در حالی که آن پرستار با وجود اینکه با سرپرستار اختلاف نظر پیدا کرده بود، راز داری کرده و چیزی به من نگفته بود .
البته موضوعی نبود که نیاز به رسیدگی رسمی توسط دفترپرستاری داشته باشد . این نوع تعارض ها در بین خود کارمندان قابل حل بود.
سرپرستار برای دفاع از خودش در قبال آن پرستار ماجراها و نگفته های زیادی را بر ملا کرد. ایرادات و ضعف های عملکردی را بسط داد. مطالبی را گفت که اصلا نیازی به طرح آنها برای دفتر پرستاری نبود. هر چه میگفتم که آن پرستار به من شکایتی نکرده است، کمتر باور می کرد . او را متهم به سخن چینی می کرد.
من ناخواسته وارد یک بازی جنجالی و بیهوده شدم. از یک طرف نگران بیشتر شدن اختلافات درون بخش بودم از سوی دیگر از متهم شدن پرستار به کاری که نکرده بود، بیم داشتم.
بالاخره بعد از گفتن کلی مطلبی که سرپرستار، نباید میگفت سوالی برایم پیش آمد . از او پرسیدم چرا وقتی که امتیازات سالانه ارزشیابی را میدادیم، این همه مشکل جدی را، نادیده گرفته است و هیچکدام را مبنای دادن نمره قرار نداد؟
به او توضیح دادم که تجربه نشان داده است، کارکنان بخصوص در اوایل خدمت گاهی از سر شیطنت یا دلیل دیگر خلاف و خطاهایی انجام میدهند . بعد منتظر می شوند ببینند مسئول چه واکنشی نشان می دهد. اینجاست که کارمند رئیس خودش را محک می زند. بر حسب عکس العملی که مشاهده کردند بقیه مسیرشان را طراحی می کنند. شما در قبال این مشکلات هیچ واکنشی در نمرات سالانه نشان ندادید. آن پرستار هم به روش های غلط و ناسازگار با مقررات محیط کار ادامه داده است و حالا شما از او گلایه دارید؟