در حال بازدید از بخش های بیمارستان بودم. یکی از سرپرستاران اطلاع داد که کادر خدمات بخش را از طرف مدیریت، برداشته اند. صحبت هایی بر سر زبان ها بود که وی را اخراج می کنند.
سرپرستار از خدمات بخش راضی بود. معتقد بود که مراحل آموزش را با موفقیت پشت سر گذاشته و به روال بخش وارد شده است. تازه به مرحله ای رسیده است که کمک موثری در اداره بخش می کند. درست در همین مرحله او را حذف کرده اند.
سرپرستار اعلام کرد که دنبال این قضیه را خواهد گرفت و اجازه نخواهد داد که خدمات بخش را بردارند.
دورادور شاهد بودم که او تلاش بسیاری کرد. با افراد مختلفی وارد گفتگو شد. جسارت زیادی به خرج داد. از هر امکانی استفاده کرد تا اینکه موفق شد جلوی اخراج خدمات را بگیرد. او خدمات را به بخش باز گرداند. کادر خدمات هم صادقانه به ارائه خدمت مشغول شد.
در طی آن چند روزی که سرپرستار مشغول رای زنی برای بازگرداندن خدمات بخش بود، من به این نتیجه رسیدم که او بسیار توانمندتر از آن است که تصورش را می کردم. همچنین دریافتم اگر روزی بخواهد به هر دلیلی علیه دفتر پرستاری کاری بکند خیلی چیزها از دستش برمی آید.
اما تصورات من به واقعیت تبدیل نشد. سرپرستار تا روز بازنشستگی اش حامی و پشتیبان کادر خودش و نیز دفتر پرستاری بود. آموختم که هیچ کس را نباید دست کم گرفت.