افرا مهرائی صدق
افرا مهرائی صدق
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

یک دروغ بزرگ

امروز می‌خواهم داستان واقعی از کشف یک دروغ بزرگ را برایتان نقل کنم.

به همراه تعدادی از پرستاران به همایش علمی در پایتخت رفتیم. چند مقاله از پرستاران بیمارستان به صورت سخنرانی پذیرفته شده بود. در بروشور برنامه جز اسامی پرستاران ما اسم یک نفر دیگر از همان بیمارستان آورده شده بود . این نام برایمان ناآشنا بود. یعنی یک نفر در بیمارستان یک تحقیق نسبتا بزرگ را در بخش ویژه انجام داده بود و ما مسئولین پرستاری از آن بی‌خبر بودیم!

بعد از اتمام  ارائه سخنرانی، یکی از پرستاران همان بخش ویژه سوال کرد شما چطور پژوهش را انجام داده‌اید که ما متوجه آن نشده‌ایم؟ مسئله تزریق خون در بخش‌های ویژه چیزی نیست که ما در طول شیفت هایمان در موردش بی‌ اطلاع باشیم؟

سخنران احتمالا انتظار چنین سوالی را نداشت، گفت که همسرش دستیار بیمارستان است و جمع آوری اطلاعات را ایشان انجام داده است.

هیئت مدیره روی سن که اداره جلسه را به عهده داشت، به سرعت به این مکالمه خاتمه داد. سخنران از صحنه خارج شد.

در زمان استراحت بین سخنرانی‌ها او را یافتیم و اسم همسرش را پرسیدیم. معلوم شد نه همسرش دستیار بوده و نه خودش در بیمارستان کار می‌کند. یک دانشجوی پرستاری بود که مقاله خارجی را به اسم خودش در سمینار ارائه کرد.

طرز برخورد برپاکنندگان سمینار با دروغ خیلی عجیب بود. به جای اینکه کار وی را تقبیح کنند و گواهی شرکت در سمینار را به او ندهند، لاپوشانی کردند و صدایش را در نیاوردند.

مقصر اصلی هم برگزار کنندگان بودند که بدون بررسی‌های عمیق و موثر فرصت تقلب را فراهم کرده بودند.

همایشمدیر خدمات پرستاریتقلبدروغ
من افرا مهرائی صدق هستم. دانش اموخته کارشناسی ارشد رشته پرستاری که در سال نودو هشت با سی سال سابقه بازنشسته شده ام.آدرس سایت من :aframehraei.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید