تشویق موسسات نیکوکاری به همکاری با یکدیگر، در مواردی منجر به احساس عدم اطمینان در آنها میشود. گاهی لازم میشود موسسات نیکوکاری به شیوه شبهتجاری عمل کنند تا در شرایط بسیار سخت جمعآوری کمک مالی دوام بیاورند و قابل درک است که رقابت بین آنها افزایش یابد. در نتیجه فکر مشارکت با موسسه مشابه میتواند نگرانکننده باشد و همچنین دغدغههای بسیاری درباره از دست دادن هویت موسسه نیکوکاری و در نهایت چیزی که آنها را منحصربهفرد میکند، گزارش شده است.
بر اساس گزارش charity times، اغلب، هنگام بحث در مورد همکاری موسسات نیکوکاری با یکدیگر، تصور مردم «یک گروه خیریه بزرگ» است. با این حال، لزوما اینطور نبوده و این کار همیشه بهترین رویکرد نیست. در عوض، بسیاری تصمیم میگیرند که یک «کار مشترک» انجام دهند که به موجب آن دو یا چند موسسه نیکوکاری کاملا مجزا برای دستیابی به برخی اهداف مشترک توان خود را با هم ادغام میکنند. این کار میتواند به صورت غیررسمی باشد مانند اجرای یک رویداد سالانه مشترک با هم یا در انتهای دیگر طیف میتواند ارائه مشترک خدمات باشد.
کار مشترک میتواند یک روش مقرونبهصرفه برای دستیابی به اثربخشی و افزایش مخاطبان باشد. به عنوان یک نظارت موثر، ارکان حاکمیتی سازمان میتوانند تیمهای اجرایی خود را با این پرسش که چرا با موسسات دیگر همکاری نمیکنند، به چالش بکشند.
با به وجود آمدن فرصتها، این سوال باید مطرح شود که آیا شرکای مناسب دیگری برای همکاری وجود دارد، به عنوان مثال در مورد رویدادهای مشترک، پروژههای تحقیقاتی یا درخواستهای جذب سرمایه.
توانایی تقسیم هزینهها فرصت بزرگی برای موسسات است، اما کار به اینجا ختم نمیشود. آنها میتوانند منابع و مهارت خود را نیز به اشتراک بگذارند. بسیاری از موسسات نیکوکاری ممکن است خدمات مشابهی ارائه دهند، اما برای گروههای سنی مختلف یا در مناطق جغرافیایی گوناگون – همکاری موسسات تعامل با مخاطبان جدید و حمایت از ذینفعان بیشتر را به دنبال دارد.
گام برداشتن به سمت کار مشترک، کلیدی برای آینده هر موسسه نیکوکاری است؛ ارکان حاکمیتی سازمان به روشی متفاوت به برنامههای استراتژیک فکر میکنند و خود را به چالش میکشند تا با ایجاد فرهنگ مورد نیاز، زمینه برای کار مشترک به وجود بیاید. با توجه به تجارب موجود در هدایت موسسات نیکوکاری، عوامل زیادی وجود دارد که باید لحاظ شود. پنج مورد از ملاحظات اصلی برای ارکان حاکمیتی سازمان عبارتند از:
۱- نفع و ضرر موسسه و ذینفعان آن در چیست؟
۲- آیا همه شرکای ممکن در نظر گرفته شدهاند و آیا موسساتی که در حال صحبت با آنها هستیم سازگارند؟
۳- ریسکهای مهم مرتبط با عملیات، بعد مالی و اعتبار سازمان چه هستند؟
۴- آیا ما تخصص لازم برای انجام چنین کاری را داریم یا نیاز به مشاوره تخصصی و بررسی دقیق است؟ شبکههای موسسات نیکوکاری میتوانند منبع بزرگی برای حمایت باشند.
۵- کار مشترک را به عنوان پروژهای در نظر بگیرید که نیاز به مدیریت دارد. پروژهای که به یک برنامه ارتباطی، تعیین مقاطع کلیدی، فرایند بررسی و نظارت، بودجه و برنامه خروج نیاز دارد. مهمترین موانع کار مشترک موفق پیش از تفاوتهای فرهنگی و شخصیتی، فقدان ارتباطات و برنامهریزی برای پروژه است.
برای دریافت مقالات بیشتر وبلاگ افرا را دنبال کنید.