ویرگول
ورودثبت نام
afsaneh.mokhtari98
afsaneh.mokhtari98
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

بن بست

پاهایم نای رفتن نداشتند.

باید می رفتم .

کجا نمی دانم .

شاید نا کجا آباد

و شاید برهوتی پر از خار و خاشاک

نمی دانم ...........

هر چه بود جویای گمشده ای بودم که نمی توانستم بیابمش .

آه خدای من .

قدرتی به من عطا فرما

تا

بتوانم

از این بن بست تنگ و تاریک بیرون آیم .

نثر ادبیشعر نونثرمتن ادبی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید