پاهایم نای رفتن نداشتند.
باید می رفتم .
کجا نمی دانم .
شاید نا کجا آباد
و شاید برهوتی پر از خار و خاشاک
نمی دانم ...........
هر چه بود جویای گمشده ای بودم که نمی توانستم بیابمش .
آه خدای من .
قدرتی به من عطا فرما
تا
بتوانم
از این بن بست تنگ و تاریک بیرون آیم .