به این گزاره ها خوب دقت کنید. چه شد که این "برای..." ها را باور کردیم؟ چه شد که خیال کردیم فردای انقلاب ضد اسلامی بهشتی با این مشخصات انتظار ما را می کشد؟ مگر مردم سالاری های سرتاسر دنیاحداقل این شش بلا را ندارند: فرسایش احزاب؛ شهروندانی که دیگر به هم اعتماد ندارند؛ اقلیت هایی که بیرون مانده اند؛ رای دهندگانی که منفعل شده اند؛ سیاست پیشگانی که فاسد از آب در می آیند؛ ثروتمندانی که مالیات نمی دهند.[1] یعنی شما نظام سیاسی ای سراغ دارید که در عمرش اشتباه جبران ناپذیر نکرده باشد؟
--برای اینکه دیگه واژه "اختلاس" برای همیشه از دایره لغاتمون خط بخوره
--سفر به تموم دنیا با پاسپورت معتبر ایران سکولار دموکرات با درآمد سرشار ایرانیان بعد از جمهوری اسلامی راحت و مثل آب خوردن میشه
--برای اینکه اقتصاد ایران رو صنعت توریسم بگردونه نه صنعت نفت...
--برای اینکه دیگه اتفاقی مثل اتفاقی که برای مهسا امینی افتاد رخ نده
یک گزاره ای در بین برخی ها هست که گمان می کنند آمریکا و سایر کشورها بخاطر مسلمان بودن ایران است که با ما دشمن هستند و اصلا اینها می خواهند اسلام را از ما بگیرند و ما اگر دست از اسلام برداریم دیگر با ما کاری ندارند و می آیند با ما دوست می شوند. این طرز فکر همانقدر ساده لوحانه و ابلهانه است که فکر کنیم فردای انقلاب ضد اسلامی، تضاد منافع ایران و آنها حل می شود و دیگر نه خبری از تحریم هست نه تلاشی برای مفت خوری و ....
بر فرض اینکه فردای این انقلاب ایران تجزیه نشود و نزاع های بر سر قدرت رخ ندهد آیا نظام سیاسی بعدی می تواند این رویاهای ذکر شده را ه واقعیت تبدیل کند؟ دوستی خاله خرسه های کت و شلوار پوش را من باور نمی کنم! کانادایی که پناهگاه اختلاسگران ایرانی است، آمریکایی که برای رسیدن به اهداف و منافع ملی خودش میلیون ها ایرانی را با تحریم شکنجه می کند و ...(بله شکنجه چون درد هدف اصلی است، آنها از عمد به شما کاری می کنند شما میزان مشخصی از درد را تجربه کنید و منتظر می مانند ببینند پاسخ شما به این درد چیست تا آن را کم یا زیاد کنند یا موضع وارد کردن درد را عوض کنند، اگر این شکنجه نیست پس چیست؟ در کتاب هنر تحریم ها بیشتر درباره این شکنجه ها بخوانید). بگذارید سوال دیگری هم مطرح کنم چون از انتقادات اساسی به حکومت فعلی میزان کارآمدی آن است. آیا حکومت حال حاضر ایران از حکومت عراق ناکارآمد تر است؟ از حکومت سوریه چطور؟ افغانستان؟ پس چرا ارزش پول ملی ما از تمام این کشور ها پایین تر است؟ بخاطر اینکه مسئولین ناکارآمدی داریم؟ آیا بخاطر این است که دین رسمی کشور اسلام است؟ یا اینکه منافع ملی ما در تضاد منافع ملی کشورهایی چون آمریکا بوده و تحریم های شکنجه وار آنها اقتصاد ما را به این روز انداخته؟
اقتصاد اما تنها یک بعد ماجراست. ابعاد فرنگی و اجتماعی و سیاسی دیگری نیز وجود دارد. آیا راهی هست تا دیگر "ههههیییچچچچ" فسادی رخ ندهد؟ آیا نسل مسئولین فاسد و پولدارتر از مردم عادی با انقلاب ضد اسلامی نابود می شود؟ این اتفاق قرار است با اعدام هایی بی شمار رخ دهد یا راه حلی دیگر؟ مدرسه های خصوصی چه؟ نظام آموزشی ما از تبعیض چگونه رهایی می یابد؟ چگونه پلیس هیچوقت اشتباهی هیچکس را کتک نمی زند؟ پاسپورت ما انقدر معتبر می شود و حتی بیشتر از سایر کشورهای همسایه مثل ترکیه، توریست جذب می کنیم؟ مشکلات محیط زیستی چه؟ و ...
حالا انقلابیون امروزه پاسخشان برای مشکلات چیست؟ چه راه حلی دارند؟ همانطور که می دانیم تمام راه حل های شناخته شده موجود در دنیا از همین مشکلات رنج می برند و هنوز بهشتی روی زمین وجود ندارد. بعلاوه آنچه در ابتدا گفتم که برای ساختن آینده ایران نمی توان روی خاله خرسه ها حساب کرد چون مشکل ما و آنها مسلمان بودن ما و کافر بودن آنها نیست.
انقلاب 57 در ظاهر راه حل هایی داشت، بازگشت به دین و پیروی از آنچه خدا گفته، اما متاسفانه برای بسیاری از مسائل حکمرانی پاسخی حاضر و آماده در کتب دینی وجود نداشت و مسائل دنیای مدرن با سرعتی مافوق تصور تغییر می کرد. بعلاوه پیاده سازی دین که در این حوزه ها اصولی مشخص دارد در یک جامعه به چیزی بیشتر از شعار نیاز داشت و تناقض های بیشماری در تئوری و عمل دیده می شود.
از انتقادات به نسلی که سال 57 انقلاب کرد مگر همین نبود که چه ساده لوح بودید؟(البته که من این گزاره را قبول ندارم) اما امروز نیاز دارم که کسی به من بگوید این آرمان شهری که توصیف می شود چگونه قرار است محقق شود؟ والا دو روز دیگر بایستی در توییتر هشتگ بزنیم "#عوضش_می_توانیم_در_خیابان_همدیگر_را_ببوسیم".
پس اجازه بدهید حرف آخر را بزنم، در این شرایط و با این وضع بنظر می رسد بهترین راه مطالبه دائم و اعتراض مسالمت آمیز برای حقوقی باشد که انتظارشان را داریم. این حقوق می تواند محدود کردن وظایف شورای نگهبان و یا سازوکار تایید صلاحیت ها باشد، داشتن رسانه های آزاد باشد یا هر چیز دیگری اما باید تغییرات مشخصی و با دامنه محدود باشد. خراب کردن یک ساختمان و ساختن دوباره آن زمان و هزینه بسیاری دارد و اینجا حتی ممکن است ساختمان بر سر ساکنانش خراب شود اما بازسازی و مرمت آن بنظر کم هزینه تر و سودمندتر است.
منابع: