ویرگول
ورودثبت نام
AfshinBidar
AfshinBidar
خواندن ۹ دقیقه·۱ سال پیش

هشیار تر باش نسبت به افکار/رفتارت/روزت، همین !

سلام بروی ماه شما، من افشین بیدار هستم و سی و دو سالم هستش اما خب بطور واقعی و حقیقی خودم رو دو ساله میدونم ته تهش!
چرا ؟ چونکه حقیقتن از دو سه سال پیش شروع کردم به کار کردن روی خودم و خودشناسی و شناخت خودم و عواطف و روابطم با هر آنچه که هست.
و محتوا و حرف اصلی این مطلب رو هم میتونم بگم که یکی از مهم ترین خروجی های این دوره دو سه ساله اخیر من هستش و امید دارم همینطور که به من کمک کرده، به یکی دو نفر دیگه هم کمک بکنه نقطه نظر و تجربیاتی که کسب کردم در زمینه خودشناسی و تا حدودی هم روانشناسی.


پیشینه من

بعید میدونم خیلی به دردتون بخوره که از پیشینه من آگاه باشید تا بتونید از این مواردی که میخوام در این مطلب خدمتتون عرض کنم حتمن بهرمند بشید اما خب فکر میکنم که این عرف هستش که نویسنده یک توضیحی از اینکه که بوده و چه بوده و که هست میگه در ابتدای نوشته اش پس میام اطلاعات منطقی و مرتبطی که به این مطلب مربوط میشه رو خدمتتون عرض میکنم:
من مدل رفتاریم در طول زندگیم(تا همین دو سال پیش البته) آنچنان نسبت به عرف جامعه و یا عرف این کره خاکی نبوده همسو و شبیه نبوده و خیلی ساده تر بخوام عرض کنم خدمتتون، آنچنان بالغانه و خنثا(مدلی که یک انسان بالغ بایستی عمل بکنه) فکر/رفتار نمیکردم ولی همیشه‌ی خدا توی ذهنم بدنبال این بودم که طوری بالغانه رفتار بکنم که دور و اطرافیانم با من بالغانه رفتار بکنند اما خب بدلیل اینکه اکثر رفتار هام هیجانی بودند و بدور از بلوغ رفتاری/افکاری، این انتظارم بدرستی پاسخ داده نمیشد.

S9E4
S9E4


تا اینکه از تقریبن دو سه سال پیش، پس از شانزده سال وقفه طولانی، موتور کتاب خوانیم راه افتاد(مرسی از محسن نامجو و پادکستش) و رفتم و کتاب هایی که از قدیم در انباری داشتم رو آوردم و چیدم در خانه تا بررسی کنم و ببینم که آیا خوشم خواهد اومد که بشینم مجدد بخونمشون یا چی، که دیدم خیر، رمان و داستان و هر چی که هست بدرد من نمیخورند و دارن شان و تن تن و هری پاتر و... برای نوجوانی زیبا بود و الان چیز دگر میخوام سپس اینطور شد که ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست بدست هم دادند که من این همت و انرژی کتاب خواندن رو ببرم در حیطه کتب روانشناسی/خودشناسی صرف بکنم.

یه چیز دیگه ای هم که مد نظرم است خدمتتون عرض کنم اینه که من در همین برهه زیبای کتاب خوانیم، بدنبال یک رواندرمانگری بودم که بتونه بدرستی روی من تاثیر بزاره تحلیل ها و حرف هاش و یه دو سه تایی عوض کردم تا دیگه رسیدم به همین عزیز دلی که هم اکنون روانشناس/درمانگر من است.

اگر فمیلی گای رو دیده باشید میدونیم این چه قسمت سمی‌ست. S16E12
اگر فمیلی گای رو دیده باشید میدونیم این چه قسمت سمی‌ست. S16E12

این موارد در خصوص پیشینه من بنظرم کافی‌ست و برای اینکه طولانی نشه این مطلب، بریم سراغ اصل مطلب



درونمایه اصلی این مطلب

من بدلیل اینکه تابحال چیزی بدین صورت ننوشتم و نویسندگی برام خیلی آسان و سهل نیست و چم و خمش رو نمیدونم، پس سعی میکنم هرآنطور که فکر میکنم میتونه بازدهی داشته باشه میرم جلو.

ماهیت اصلی چیزی که میخوام بهتون بگم اینه که: ما آدما خیلی وقت میشه که داریم غیرهشیارانه زندگی/فکر و رفتار میکنیم و من بسیار زیاد با این مدل زندگی مخالف هستم چون به نظرم حیف هستش و زمانمون داره همینجوری می‌گذره و بازدهی و منفعت برای هیچ کدوممون آنچنان نداره.

من به هیچ وجه بر این باور نیستم که یک سری آدم بد نشستند و دارن برای ما تصمیم گیری میکنند اما واقعن بر این باور هستم که درصد بالایی از هشیاری روزانه‌مون رو بدون اینکه بهش ذره ای با خست(خسیس بودن) نگاه بکنیم داریم از دست میدیم و بجاش دوپامین و ذره ای خوشی بی‌خودی لحظه ای میگیریم و هر ساعت و روز و هفته و ماه و سال داریم تکرارش میکنیم و بعد واسمون جای سوال است که چرا انقدر حالمون همش بده و احساس واقعی خوشی و سرور نمیکنیم!

این ویدئوی جالب و همچنین عجیب رو یادتون میاد از Steve Cutts ?
این ویدئوی جالب و همچنین عجیب رو یادتون میاد از Steve Cutts ?

من خودم،‌بدلیل اینکه در گره های شخصیتی/تربیتیم یک تله ای دارم بنام استحقاق، برام خیلی ساده تر و با ارزش تر بوده/هست که متفاوت از بقیه جامعه/اطرافیانم رفتار بکنم و بهمین خاطر وقتی میبینم که دور و اطرافیانم یه کاری انجام میدن مثل:سیگار کشیدن-در اینستاگرام/تردز/توئیتر بودن، خیلی خیلی واسم راحت تر هستش که اون کارا رو انجام ندم و دیگه هم دلم برای انجام دادن اون کارها تنگ نشه به هیچ وجه، اما میدونم که همه شما عزیزان این چنین نیستید پس میخوام براتون از تجربیاتم و مدرک و سندیت هایی که در این خصوص جمع آوری کردم بگم.

اجازه بدید از بیخ و بن این قضیه شروع کنم براتون
توضیح زیاد نمیخوام بدم که حوصله‌تون سر بره و براتون لینک میزارم که برید خودتون هم بررسی بکنید اما چیزی که من متوجه شدم در بررسی هام این بوده که:
ما حیوانات ناطق، دو تا از هورمون های شادی سازمون دوپامین و سروتونین نام دارند، دوپامین هورمونی دمی دستی تری هستش و ایجاد شدنش در بدنمون خیلی ساده تر صورت میگیره و خیلی هم طول نمیکشه که از بین بره و مشکل من با این هورمون عزیز هستش در این مطلب و جلوگیری از اینکه ما آدمها برده این هورمون شدیم و این جالب نیست(جلوتر عرض میکنم چرا)

اما سروتونین هورمونی بسیار بدرد بخور تر و مفید تری هست(از نظر بهره‌وری و فانکشنال بودنش) و ایجاد شدن این هورمون، مثل دوپامین سریع و راحت نیست و بهمین خاطر ما در طول روز-ماه-سال مقدار کمتری ازش در بدنمون تولید میشه و به مصرف میرسه
یک لینک ویدئو در خصوص فرق سروتونین و دوپامین

Dopamine: خوشی زودگدر-----Serotonin:مسروریت واقعی و بلندمدت
Dopamine: خوشی زودگدر-----Serotonin:مسروریت واقعی و بلندمدت



مشکلی که من همیشه در طول زندگیم باهاش دوست داشم دست و پنجه نرم کنم و اون مدلی رفتار نکنم این بود که:
دوست داشتم بدونم بطور حقیقی و هشیارانه که چرا کارهای مختلف روزانه ام رو انجام میدم
دوست داشتم بدونم که چرا وقتی یه نفر اونجوری باهام صحبت میکنه من حس بد/خوب میگیرم

چرا وقتی که در بین جمعی هستم این شکلی رفتار میکنم

چرا بودن در سوشال مدیا/جمع برخی از دوستان و آشنایان برام مهم و قشنگ و بلکه حیاتی هستش

فکر میکنم مثال هایی غیر دقیق زدم و بیشتر گیجتون کردم اما در حال حاظر مثالی دقیق یادم نمیاد متاسفانه


یک فکت بسیار مهم و حیاتی ای که وجود داره در حیطه روانشناسی ما آدمها اینه که: تک تک ماها بصورت ناخودآگاه و لیترالی در هر موقعیتی بدنبال دریافت تایید و نوازش هستیم!!
نمیدونم برای چه کتابی‌ست اما خب تایید کننده حرفم است
نمیدونم برای چه کتابی‌ست اما خب تایید کننده حرفم است

و بهمین خاطر و با دانستن و قبول کردن این چنین فکت روانشناسانه ای،‌ من نشستم و کارهای روزانه ام رو بررسی کردم از این منظر تا اینکه واقعن متوجه شدم حقیقتن این چنین است و ما حیوانات ناطق بدنبال دریافت نوازش و تائید هستیم و خواهیم بود.

حالا اتفاقی که این وسط میفته اینه که در طول روز و بخاطر این خصیصه افکاری/رفتاری ای که داریم ما توجهمون دست خودمون نیست آنچنان و من دقیقن اینهمه براتون نوشتم و توضیح دادم تا برسم به همین نکته مهم!

توجه ما در طول زندگی خیلی دست خودمون نیست و
هشیار به عواطف و روابط و اعمالمون نیستیم متاسفانه!!!

در طول چند ده سال پیش و بخاطر کلی اتفاق هایی که افتاده، ما آدمها در سراسر جهان هستی و با هر قومیت و ملیتی که داریم، یک سری اعمالی انجام میدیم که اگر بخوایم از یک زاویه ای دیگه بهش نگاه بکنیم متوجه سودمند نبودنش میشیم.

بزرگترین و احمقانه ترینش هم میتونه واقعن مثال سیگار کشیدن و عمل دم و بازدم یک دود پر از ضرر داخل یکی از ارگان های حیاتی و اصلی بدن قشنگمون باشه!
سیگار کشیدن، یک عادت و عملی‌ست که ته ته‌ش بخاطر اینکه بدن به خودش(بخاطر طی کردن اون سه مرحله اصلی و بنیادی هر عادت) دوپامین میده و یک خوشی زودگذری رو نصیب آدم میکنه.


میبینید ؟

از این قبلی کارها بود/هست که من باهاشون مشکل داشتم(برای خودم و از نظر خودم) که چرا باید من/هر کس دیگه ای کلی کار در طول زندگیمون انجام بدیم که بطور حقیقی ندونیم چرا از اول اون کار رو کردیم و میفتیم داخلش و بدون ذره ای عذاب وجدان تا آخر زندگیمون هم انجامش میدیم!

کل حرف من بطور خلاصه در این مطلب اینه که:
ساختار کارکرد مغزمون و بشناسیم تا بتونیم و بدونیم که چرا داریم کارهای همیشه‌گیمون رو انجام میدیم تا اگر متوجه آسیب‌زا بودنشون شدیم، قطع کنیم انجام اون اعمال رو تا بدین صورت هشیارانه زندگی کنیم و بطور حقیقی سودمند باشه زندگیمون برای خودمون(در قدم اول) و سپس برای اطرافیانمون و این کره خاکی،همین.


از اونجایی که من نویسندگی بلد نیستم، این امری بدیهی‌ست که خوانش این مطلب توسط شما عزیزان امری سخت و دشوار است، بهمین خاطر در همین جا ازتون معذرت میخوام و امید دارم که حوصله بخرج بدید و تا انتهای مطلب رو بخونید.


برای من ذره ای اهمیت نداره گرفتن لایک و کامنت روی این مطلب، اما از اونجایی که روی الگوریتم نشون دادن این مطلب در وبسایت زیبای ویرگول تاثیر مثبت میزاره میتونید که این کار رو انجام بدید تا بلکه به دست یک شخصی برسه این مطلب تا شاید بتونه در زندگیش(ایشالا) ذره ای تاثیر مثبت بزاره.

چیزی که برای من خیلی مهم هستش و چنین انتظاری از خواننده های عزیز دارم، بحث انتشار این مطلب هستش، اونم نه به هر کس و بصورت فله ای، بلکه اگر خوندید این مطلب رو و حدس زدید که میتونه بدرد کسی از دوستان و یا آشنایانتون بخوره این مطلب رو براش بفرستید و خیلی خیلی ممنونتون میشم اگر این کار رو بکنید.


من در انتهای این مطلب میخوام براتون کتبی که خواندم و ازشون اطلاعاتی گرفتم و واسم مفید بوده رو لیست بکنم تا شاید شما هم خواستید برید بخونیدش:
تحلیل رفتار متقابل
وضعیت آخر

ماندن در وضعیت آخر

رشد و افزایش عزت نفس

بدن هرگز دروغ نمیگوید

مرد مرد

زندگی حضورمندانه

دوباره فکر کن

و خیلی کتب کوچیک دیگه که واقعن یادم نمیاد اسمشون رو.

همچنین کلی ویدئو و مقاله(انشالله معتبر) در حیطه روانشناسی و خودشناسی

یه دونه دوره مستر‌کس در خصوص فکر کردن

ممنون میشم اگر سوالی یا انتقادی داشتید به خودم در پیام رسان های معتبر با آی‌دی afshinbidar پیام بدید تا در خدمتتون باشم.


هشیاریدوپامینزندگی مفیدسوشال مدیامغز
افشین بیدار هستم و حقیقتن هم کمی بیدارش گشته‌ام در طول دو سه سال گذشته. اینجا میخوام از چیزهایی که اخیرن تجربه کردم بنویسم و امید دارم که بتونه کمی کمک کنه به کسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید