برند تعاریف متفاوت و گوناگونی دارد، هر فرد و مجموعه ای به فراخور نوع فعالیت و سابقه خودش، تعریف جدیدی ایجاد کرده است و تعاریف قبلی را مورد اصلاح و تغییر قرارداده است. معمولاً نحوهی تعریف برند، بستگی به این داشته است که چه شخصی آن را تعریف کرده از چه زاویه ای به این حوزه نگاه کرده باشد.
از نگاه مصرف کننده، دیدن و شنیدن نشانه های مرتبط با برند، چه چیزهایی برایش تداعی میشود، وقتی در مورد خودرو با طراحی خاص، باوقار، کلاسیک، ایمن و... گفته میشود، کمتر ذهن به سمت خودرو تولید داخل میرود.
مدیران اقتصادی و مالی، برند را بخشی از سرمایه نامشهود سازمان در نظر میگیرند و در تراز نامههای سالیانه قرار میدهند و در زمان فروش کسب و کار مورد توجه قرار میگیرند. از نگاه هویتی، کل سازمان میکوشد در راستای هویتی و اهدافی که برای سازمان خود در نظر گرفته، برندی متناسب با هویت خود را ایجاد و توسعه دهد.
برندینگ از نگاه شخصیت شناسی، برند همه ویژگیهای انسانی را دارد، شخصیتهای درونگرا و برونگرا، محافظه کار و اهل تقلید، خلاق و ریسک پذیر، شاد و سرزنده، رسمی و خشک، وحشی و سرکش و... به جرأت میتوان گفت هر صفتی را که به توان به یک انسان نسبت دارد میتوانیم در مورد یک برند نیز به کار ببریم.
از نگاه مدیریت رابطه و رابطه شناسی، کلیه مباحثی که در مورد روابط انسانها با هم میخوانیم را میتوانیم در مورد رابطه مشتری با یک برند را به عینه ببینیم، گاهی یک رابطه را به صورت تفننی و گذرا میبینیم و گاهی هم به چشم دائمی و ادامه دار، در برخی از روابط نقش حامی داریم و ممکن در برخی از روابط به دنبال شکایت و انقام و... به جرات میتوان گفت همه این جنس روابط انسانی در برخورد با برندها دیده میشود.
گاهی مدیران احساس میکنند برای مطرح شدن و فزایش حس برند و کاریزما در جامعه لازم هست حتما از یک برند خاص و گران خودکار و پوشاک استفاده کنند و همین امر باعث افزایش حس برند در جامعه میشود، در صورتی که جامعه امروزی با پیشرفت تکنولوزی و افزایش دسترسی آسان به اجناس دیگر داشتن خودکار و پوشاک لوکس و گران قیمت گاها تاثیر ضد برند هم در جامعه را دارد. بسیاری از برندهای لوکس دنیا، عملاً به بخشی از فرهنگ مصرف مدیران تبدیل شدهاند و میتواند منافع اقتصادی بلندمدتی برای مالکان برند به همراه داشته باشد، در صورتی که برندها باید به اینگونه ابزاری برای ایجاد هویت جمعی قدرتمندتر، استفاده کنند.
وقتی از سطح کلان به بحث فرهنگ نگاه میکنیم، برند و برندسازی فراتر از معادلات ساده و اولیه کسب و کار است و کمک میکند که برخی صفات و ویژگیها، در سطح کلان به یک فرهنگ نسبت داده شود.
زمانی آلمان، برای مردم دنیا تداعی کننده همت و پشتکار در جهان بود. زمانی خودرو آلمانی و لوازمات صنعتی و خانگی با هویت کیفیت و دقت خود، به کشور آلمان اعتبار میداد، ولی امروزه روند کاملا معکوس شده و این نام آلمان هست که به اجناس تولید شده آن کشور اعتبار میدهد.
انجمن بازاریابی امریکا سالها قبل، برند را به این صورت تعریف کرد:
برند یعنی یک نام، عبارت، نشانه یا علامت یا ترکیبی از آنها که با هدف متمایز کردن یک کالا یا خدمت از سایر کالاها و خدمات یک فروشنده یا برای ایجاد تمایز میان کالا و خدمت یک فروشنده با کالا و خدمات سایر فروشندگان به کار گرفته شود.
امروز برای همه عیان است که این تعریف خیلی ساده تر از نگاه امروزی به مسئله برندینگ است، در کتاب های مدیریت برند واژههای بسیاری به این تعریف افزوده شده است، برخی برندینگ را متمایز کردن خود از دیگران محدود کرده اند، شاید بهتر است هر کدام به فراخور اهداف و دغدغه های خود از واژه های گفته شده بیان کنیم که در بند بحثهای بیهوده و بیخاصیت نیفتیم.
به مجموعه رفتارهای یکسان سازمانی و فردی که در یک دوره زمانی، سبک زندگی خود را به مخاطب ارائه میدهد و مخاطب ما را به آن رفتارها میشناسد، میتوان گفت وارد فرایند برندینگ شدهایم، مجموعه این رفتارها شامل کیفیت کالا، طراحی کالا و بسته بندی و خدماتی، پشتیبانی است که به مشتری عرضه میشود، مانند ارتباط و پاسخ دهی به مشتریان و کل فرهنگی که برای مشتریان میسازیم.
وقتی مجموعه رفتارهای یکسان سازمانی و فردی که در یک دوره زمانی، یک سبک زندگی را به مخاطب ارائه میدهد و مخاطب ما را به آن رفتارها میشناسد و آن را در قالب یک نماد هویت بصری (لوگو یا نشان)، رنگ سازمانی، لحن و صدای برند (Tone of Voice) و صدایی که ما را حس میکنند و میبیند.
به مجموعه این فعالیتها که در یک دوره زمانی به صورت ثابت انجام میگیرد میتوان گفت وارد فرایند برندینگ شدهایم، این ساده ترین تعریفی است که میتوان به کلمه برند نسبت داد.
همیشه این نکته را در ذهن داشته باشیم تا زمانی که چیزی برای اندیشیدن، بیان کردن و تصور کردن نداشته باشیم نمیتوانیم به چرایی محیط اطرافمان پاسخ مناسبی دهیم و برندی قدرتمند و پویایی خلق کنیم و اکیدأ توصیه میشود وارد فرایند برندسازی نشویم، همین امر عامل سرخوردگی و ضرر مالی زیادی بر ما و مجموعه مان خواهد شد.