"بدون اغراق از صد نفر انسان ساکن طهران نود نفر مبتلا به تب و ناخوشی شده و چنان شده است که بازارها و دکاکین بسته شد. عموم مدارس تعطیل کردند. در تمام ادارات بیش از یک ثلث اعضا حاضر نمیشود. در هر خانه رویهم رویهم مریض ریخته است که کسی نیست پرستاری مرضا را بنماید. هیچ کس همچو واقعه را بهیاد نداشت و این مرض با سینهدرد است، سه شب یا دو شب با سردرد و سرگیجه..." این بخشی از روزنامه خاطرات عینالسلطنه در سال ۱۲۹۷ خورشیدی برابر با ۱۹۱۸ میلادی است. سالی که آنفولانزای معروف به اسپانیایی در جهان شیوع یافت و از طریق سربازان خارجی از اروپا به ایران رسید.
اکنون با گذشت حدود یکصد سال، اپیدمی جدیدی دنیا را درنوردیده و در طی یک سال آثار اقتصادی آن کاملا نمایان است. پژوهشهای جهانی ادعا دارند که ویروس کرونا ۱۳ تریلیون دلار هزینه به اقتصاد جهان تحمیل کرده است. کاهش رشد اقتصادی کشورها نگران کننده است. موسسه فینچ با بررسی ۱۰ کشور پیشرفته دنیا اعلام کرده که آثار اقتصادی شیوع ویروس برای این کشورها افت ۰.۶ درصدی را در میانگین رشد پنج ساله گذشته آنها به همراه دارد. آمارها مدعی هستند که اقتصاد ایتالیا به سال ۱۹۹۳ و اقتصاد امریکا به سال ۲۰۱۴ عقبنشینی کرده است. ترافیک هوایی بیش از ۶ هزار مسیر اروپایی در سال ۲۰۲۰ بدون استفاده ماند و سایر کسبوکارهای مبتنی بر خدمات جهانگردی نظیر هتلها، رستورانها و آژانسهای خدمات گردشگری زیان سنگینی متحمل شدند.
پیشبینی خوشبینانه برای اقتصادهای قوی دنیا از ادامه این وضعیت تا سال ۲۰۲۲ خبر میدهد ولی برای کشورهای با اقتصاد ضعیف این پروسه تا ۲۰۲۵ ادامه خواهد یافت. شوک اقتصادی ناشی از اپیدمی در درازمدت به دلیل تعطیلی برخی کسبوکارها،کاهش ساعت کاری، کاهش سرمایهگذاری و افزایش بیکاری، آسیبهای زیادی به تولید و صادرات کشورها وارد خواهد کرد. در سال میلادی گذشته ژاپن ۶ درصد و آلمان ۲۱.۵ درصد زیان نسبت به تولید ناخالص داخلی داشتهاند. نرخ رشد بالقوه آمریکا از ۱.۹ درصد به ۱.۴ درصد و نرخ رشد بالقوه اقتصاد بریتانیا از ۱.۶ درصد به ۰.۹ درصد خواهد رسید. همچنین متوسط پتانسیل رشد اقتصادی منطقه یورو (با احتساب میانگین وزنی رشد آلمان، فرانسه، اسپانیا و ایتالیا) از ۱.۲ درصد فعلی به ۰.۷ درصد میرسد.
در ایران آثار اقتصادی کرونا به دلیل وجود تحریمها و چالشهای ارزی و نفتی پیچیدهتر و تخریبکنندهتر است. در جایی که به دلیل کاهش تقاضا در سایر کشورها بهای سوخت و مواد غذایی کاهش یافته است، در ایران شاهد افزایش تصاعدی قیمت کالاها بودهایم و دستاورد این چالشها افزایش فقر بوده است.
تعریف فقر با توجه به شرایط و واقعیتهای زندگی در کشورهای مختلف متفاوت است ولی معمولا برای تعیین خط فقر توانایی تهیه نیازهای اولیه زندگی را ملاک قرار میدهند. مثلا در کشورهای غرب اروپا کسی که توانایی پرداخت ماهانه ۷۶۴ یورو برای رفع نیازمندیهای روزانهاش داشته باشد فقیر محسوب میشود. البته سازمان ملل تعریفهای دیگری برای تعریف فقر دارد. به عنوان مثال دسترسی به آب پاک، دسترسی به اینترنت، دسترسی به امکانات آموزشی و یا آزادی فعالیتهای سیاسی را جزو عوامل شناسایی فقر در جامعه در نظر میگیرد.
آخرین آمارهای جهانی نشان میدهند که ۲۲ درصد جمعیت جهان یعنی حدود ۱.۳ میلیارد نفر در ۱۰۷ کشور در شرایط فقر و از این میان ۶۸۹ میلیون نفر در فقر مفرط به سر میبرند. این آمارها فقط به کشورهای در حال توسعه یا توسعه نیافته مربوط نمیشود. در ایالاتمتحده ۳۸ میلیون نفر زیر خط فقر زندگی میکنند. البته تعریف خط فقر در یک کشور آفریقایی درآمد روزانه ۱.۹ دلار و در امریکا درآمد روزانه ۳۳.۲۶ دلار است. آمارهای بانک جهانی برآورد میکند که اپیدمی کرونا بین ۱.۵ تا ۸ درصد به جمعیت فقرای جهان خواهد افزود.
در ایران مبنای تعیین خط فقر در سال ۱۳۹۸ درآمد ۴۵ میلیون ریال برای یک خانواده ۴ نفره بود که با توجه به تورم سال ۹۹ بر اساس محاسبههای غیررسمی ملاک خط فقر را درآمد بین ۸۰ تا ۱۰۰ میلیون ریال در ماه برای یک خانواده ۴ نفره اعلام میکنند. مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی اعلام کرده بود که ۳۵ درصد مردم ایران زیر خط فقر هستند و یک عضو شورای شهر تهران نیز گفته که ۷ دهک جامعه تهران زیر خط فقر قرار دارند. پیشبینی میشود که همهگیری کرونا ۴ میلیون شغل را در ایران از بین خواهد برد.
با نگاهی به لایحه بودجه ۱۴۰۰ در سال آینده نیز شوک اقتصادی دیگری به جامعه وارد میشود و با توجه به پایان کار دولت فعلی در ماههای آینده به نظر نمیرسد تلاش موثری برای بهبود شرایط زندگی دهکهای پایین جامعه صورت گیرد. طبق تقسیمبندی دهکهای درآمدی جامعه بین ۲۵ تا ۲۷ میلیون نفر جزو بخشهای آسیبپذیر اجتماع هستند.
اثرات اجتماعی تبدیل طبقه متوسط به طبقه فقیر، در درازمدت موجب کاهش سلامتی جامعه به دلیل حذف برخی اقلام خوراکی از سفره آنان و افزایش آسیبهای اجتماعی، خشونت و پرخاشگری در سطح شهرها خواهد شد. افزایش فاصله طبقاتی در جامعه بیشترین تاثیر را بر کودکان خواهد داشت. آنان شاهد ناتوانی والدین در تامین نیازهای اولیه خانواده هستند و تحت تاثیر استرس و ناامیدی قرار میگیرند. فقر و بیکاری خانوادهها منجر به محرومیتهای اجتماعی و افزایش کودکان خیابانی، ترک تحصیل، زبالهگردی، اعتیاد و افزایش جرم میشود و نسل آینده با انبوهی جامعهستیز مواجه خواهد شد. از این رو یکی از مهمترین اولویتهای دولت باید تعریف سیاست حمایتی روشن و ایجاد اشتغال و تامین درآمد پایدار برای دهکهای پایین جامعه باشد.