خلاصه حضور نزدیک به سه سال من در دنیای کریپتو:
قسمت اول
ویژگی اساسی سنت گرایان، تمامیت خواهی است؛ اینها در طول مدت ریاست خود بر هر دسته یا گروه یا جامعه ای، بیش از آنکه به وظایف خود در قبال اعضای جامعه مشغول باشند، در تلاشند تا فقط قدرت را از دست ندهند؛ چرا که هدف آنها از کسب قدرت، داشتن خود قدرت است! (قدرت = هدف)
اینان، برای فرمانبرداری اعضای دسته، دستور و فرمان صادر می کنند و برای ضمانت اجرای آن، ظالمانه ترین ایده ها را بکار می گیرند و متناسب با طبع و فرهنگ اعضای دسته، برای حقانیت خود مستندسازی می کنند تا اعضای دسته را برای تمکین کردن از قدرت ظالمانه شان راضی کنند تا نتیجتا قدرت را بتوانند همیشه در دستان خود و نورچشمی هایشان حفظ کنند!
اینان برای اعضای دسته یا گروهی که بر آن ریاست می کنند، هیچگونه حقی قائل نیستند و اگر می بینیم در جایی برای فرد یا دسته ای کوچکتر از دسته بزرگتر حقی قائل می شوند، تنها و تنها بخاطر این است که منافع شخصی خود را که قدرت مطلقه و متمرکز است در خطر دیده اند که نتیجتا مجبور به دادن رانت شده اند!
این، معنای دقیق سیستم های متمرکز یا دیکتاتوری است!
بنابراین، سیستم های متمرکز، مطلوب سنت گرایان است!
در مقابل سنت گرایان، عقلگرایان هستند که قدرت را برای ایجاد توازن در دسته یا گروه یا جامعه می خواهند! (قدرت = وسیله)
عقلگرایان معتقدند اگر رئیس دسته یا گروه، قرار باشد قدرتی داشته باشد، آن قدرت به اعتبار قدرت اعضای آن دسته یا گروه یا جامعه است؛ یعنی مادامی که اعضا وجود داشته باشند، آن رئیس دارای قدرت است! بنابراین نمی توان همه قدرت را در دستان رئیس قرار داد؛ باید توازنی میان قدرت رئیس و اعضای دسته وجود داشته باشد تا در نهایت، حقوق اعضای دسته (مردم) محترم شمرده شود!
اگر یک خط بکشیم که یک طرف صفر باشه و یک طرف صد، در قدرت های گذشته، قدرت رئیس، صد یا نزدیک به صد بود و قدرت اعضای جامعه، صفر یا نزدیک به صفر!
هر چی قدرت رئیس به صد نزدیک باشه، فساد قاعدتا بیشتره؛ چرا که انسان طبیعتا طمع کار و تمامیت خواه هست و اگر قدرت در دستش باشه طمعش فعال میشه و شروع می کنه به تمامیت خواهی که نتیجتا به ظلم به اعضای جامعه منتهی میشه!
در طول تاریخ، همیشه مردم به رهبری و کمک عقلگرایان و روشنفکران عصر خودشون برای حق خودشون جنگیدند تا روی نمودار به سمت صد حرکت کنند که نتیجتا بهمون تناسب، قدرت رئیس به سمت صفر تمایل پیدا می کرد!
چرا عقلگرایان، دشمن خونی سنت گرایان هستند؟
چون عقلگرایان برای اعضای دسته یا جامعه قدرت و حق قائل هستند و این قدرت باید از جیب رئیس در بیاد و به جیب اعضا سرازیر بشه!
در واقع در طول تاریخ، مردم با جنگیدن مقابل دیکتاتورها، از میزان قدرت دیکتاتور کم و به میزان قدرت خودشون اضافه می کردند!
چه قدرتی؟
قدرت تصمیم گیری در اموری که تا قبل از جنگ، در اختیار دیکتاتور بوده!
تصمیم گیری چجوری ظهور پیدا می کنه؟
با انتخابات!
بنابراین هر چه کمیت و کیفیت انتخابات در یک جامعه بیشتر باشه، نشان سلامت بالاتر اون جامعه نسبت به سایر جوامع هست و ثروت (اعم از پول و مغز) رو به سمت خودش می کشه (مهاجرت ثروتمندان و مغزها به کشورهای توسعه یافته)!
چه چیزی می تونه به مردم قدرت بده که در مقابل روسای قوم خود بایستند و قد علم کنند؟ ثروت!
دولت ها برای کم کردن قدرت مردم چه کاری می تونن بکنن؟ ثروت مردم رو کم ارزش کنند!
چجوری؟ با تورم!
ادامه دارد...