«در دوران عجیبی زندگی میکنیم. دورانی که همزمان شگفتانگیز و هراسانگیز است».
دکتر پیرس استیل، کارشناس در زمینهٔ تعلل و فردافکنی است و در طول تجربهٔ کاری خود تلاش کرده است دریابد چرا افراد کارها را پشت گوش میاندازند و تعلل میکنند (یا نمیاندازند و نمیکنند). مانند بسیاری از ما او هم از انجام دادن بعضی کارها طفره میرود.
همانطور که خودش میگوید: «هر آدمی کمی تعلل و فردافکنی در کارهایش دارد».
ابتدا ببینیم تعلل و فردافکنی و پشتگوش انداختن کارها چیست؟ چرا چنین رفتاری داریم و از همه مهمتر برای مهار و غلبه بر این رفتار چه روشهایی میتوانیم در پیش بگیریم.
چنان که پیرس بهطور خلاصه میگوید، فردافکنی و تعلل «میل به انجام کارها و بیمیلی و انجام ندادن آنها به طور همزمان است». این رفتار تنبلی نیست. فردی که کار امروز را به فردا میاندازد تصمیم دارد کاری را انجام دهد و در نهایت هم شاید بهخوبی آن کار را به سامان برساند اما یا در حین کار حواسش پرت میشود یا از شروع کارها پرهیز میکند.
پیرز میگوید: «دردناک این است فردی که سر راه شما برای انجام کار قرار دارد خود شما هستید».
فردافکنی به قشر پیشپیشانی مغز مربوط است که برنامهها و تصمیمات آینده را انجام میدهد. افکار ناگهانی، هیجانی و حواسپرتکن باعث میشود این سیستم آیندهنگری در مغز نتواند به طور مؤثر کار کند. این موضوع ممکن است بر اثر ترس از شکست در انجام کاری که در دست داریم باشد یا نگرانی از اینکه کار نهایی کمتر از انتظاراتی که داریم باشد.
بعد فکر میکنید اگر قرار است کار بینقصی نباشد اصلا چرا باید شروع کنم؟ این احساس ممکن است با ملال یا ترس ازدست دادن فرصتها یا جا ماندن از قافله ( FOMO یا Fear of Missing Out) در زمانی که مشغول کار هستید همراه شود.
تعللکنندگان و افراد پشتگوشانداز کارهای گوناگونی انجام میدهند (از جمله نظافت، آشپزی، درزگیری دیوار حمام) تا آن کاری که میخواهند انجام دهند را شروع نکنند.
برای آنها موانع نامشخص و عجیبوغریبی بر سر راه شروع یا ادامه پروژه یا کاری که میخواهند انجام دهند قرار دارد.
شروع هر کاری دشوارترین بخش کار است اما وقتی شروع کردید بر «کشش سطحی»غلبه کردهاید و همچنان که پیرس توضیح میدهد در مسیر موفقیت قرار گرفتهاید.
راز موفقیت این است برای شروع بار بیشازحدی بر دوش خود نگذارید. پیرس آن را با درست کردن پنکیک برای اولین بار مقایسه میکند و میگوید نباید انتظار داشته باشید اولین سری کامل و بینقص باشد. آنها را دور نیندازید.
شاید انجام ندادن کار به ترتیب خطی و پشتسرهم مددی برای شروع و اتمام آسانتر آن باشد.
به جای شروع از ابتدا، از وسط کار شروع کنید یا با ایدههای گستردهتر یا بنیادیتر کار خود را شروع کنید.
به قول پیرس «اول راه را برای خود هموار کنید».
پیرس میگوید: «هرچه از کاری بیشتر لذت ببرید، تلاش کمتری لازم دارید تا از وسوسههای حواسپرتکن درامان بمانید». فضای کاری خوشایندی و دلخواهی برای خود ایجاد کنید.
کار را مانند نوعی «بازی» ببینید تا جالبتر شود و برای خودتان جایزهای برای اتمام کار تعیین کنید.
سروصداها و اعلانهای دستگاههای اطرافتان را خاموش کنید. اگر امکان دارد با دستگاهی کار کنید که به اینترنت وصل نباشد.
تلفنهمراه خود را دور از دسترس قرار دهید. همهٔ این حواسپرتکنها شما را از «جریان کار» جدا میکند. با این روش در منطقهٔ ذهنی کار قرار میگیرید و آزادانه به کار خود میپردازید.
اگر همیشه در یک مکان و یک زمان کار خود را انجام دهید ذهن شما خودبهخود به یاری خواهد آمد.
پیرس میگوید ذهن این زمان و مکان را با کاری که قرار است شروع کنید مرتبط میکند و «عادت بهجای نیروی اراده عمل میکند».
مکان مشخص و ساعت مشخصی را انتخاب کنید و به آن پایبند بمانید.
پیرس میگوید: «صبح وقتی انرژی سرشاری دارید، مدت زمانی را میتوانید به کار بپردازید برای خود تعیین کنید».
رمز موفقیت این است که بیش از زمان تعیینشده کار نکنید. وقت که تمام شد دست از کار بکشید. او در ادامه میگوید: «زمان محدود بهترین راه برای برانگیختن انگیزه است».
پس از آنکه مدتی به این منوال کار کردید زمان طولانیتر را تجربه کنید. وقتی زمان بهینه برای انجام کار را به دست آوردید هنگام توقف کار کمتر احساس گناه میکنید. در نتیجه آزاد هستید با خیال راحت تعلل کنید.
در پایان پیرس انواع آدمهای فردافکن و تعللکننده را نام میبرد. شما از کدام نوع هستید؟
این گروه از افراد شخصیتی سازگار و موافق با دیگران دارند و مدام در تلاش برای خشنودی دیگران هستند و از مقابله و رویارویی با دیگران پرهیز میکنند.
آنها پیوسته پروژهها و کارهایی را میپذیرند چون «بله گفتن» احساس خوشایندی به آنها میدهد اما پس از آن تحت فشار کار قرار میگیرند و در انبوه کارهای گوناگون غرق میشوند و ترجیح میدهند حواس خود را به امور دیگر پرت کنند و کارها را مدام به فردا موکول کنند تا با دورنمای واقعی کار خود روبهرو نشوند.
این افراد عاشق هیجان مهلتها و ضربالاجلهایی هستند که فرا میرسد و معتقدند که تحت فشار این مهلتهای محدود زمانی کارایی بیشتری دارند اما باعث میشود زمان کمی برای پایان کار در اختیار داشته باشند.
وقتی ناگزیر این زمان محدود به پایان میرسد آنوقت برای پرهیز از رویارویی با مسئولیتهای که پذیرفتهاند سعی میکنند حواس خود را پرت کنند.
پیرس میگوید این افراد به معنای دقیق کلمه فردافکن و تعللگر نیستند چون آنها عاشق فردافکنی و تعلل هستند و این کار را بهعمد انجام میدهند.
افرادی که از کاری که میکنند بیزارند اما بهجای تغییر موقعیت خود کارهای دیگری انجام میدهند که کار اصلی را انجام ندهند. به نظر آشنا میآیند؟
منبع: بی بی سی فارسی