چند شب پیش اگر فوتبال برتر رو می دیدید، میفهمید که مهمترین چیزی که میثاقی داره ازش ضربه میخوره وجاهت نداشتنشه.
مثلا شخصیتی مث عادل همیشه توی این سالها نماد عدالت بوده. پرسونال برندینگش برهمین اساس شکل گرفته.
مخاطب همیشه حق رو بهاون داده. چون قبلا موقعیتهایی دیده که توش عادل، حق زایلشدهای رو پس گرفته.
عادل خودشو توی اون موقعیت تثبیت کرده و چون باهوشه تونسته همیشه جوری وانمود کنه که حق با اونه. حتی جاهایی که منطق طرف مقابلش نسبت به عادل میچربیده.
میثاقی ولی اساسا چنین موقعیتی نداره.
موقعیتش جوریه که مخاطب نمیتونه پیشداستان اونو فراموش کنه. نمیتونه بپذیره کسی که خودش در حق استادش اون کارو کرده، بیاد روشنگری کنه یا نماد عدالت بشه.
مثلا توی بحث با تاج ما بهعنوان مخاطب میتونیم بفهمیم که احتمالا حرفهای تاج، قانعکننده نیست. داره میپیچونه، سفسطه میکنه و آخر سر، قضایا رو جور دیگهای جلوه میده اما از طرفی هرچهقدرم بپذیریم که میثاقی میخواد اونو افشا کنه توی کتمون نمیره.
دوست داریم فدراسیون رسوا بشه و بابت کوتاهیش جواب پس بده ولی نمیخوایم کسی که رسواش میکنه میثاقی باشه، چون اعتقاد داریم جایی که اون الان نشسته جاییه که کس دیگهای دوشنبهشبها اونجا میشسته.
مخاطب دوست داره مجری، مهمون رو بهچالش بکشونه ولی توسط مجرییی که ما با شخصیت رسانهایش گیروگوری نداریم نه کسی که حضور خودش توی اون جایگاه، برای مخاطب هنوز حل نشده.