اين عبارت نگران كننده "فرار مغزها از كشور" را بسيار شنيده ايم . در اين جا اين پرسش پيش مي آيد كه چرا گفته اند فرار مغزها ؟ چرا نگفته اند فرار قلب ها ، يا فرار" كليه ها " ، و يا ساير اعضاء ديگر بدن ؟ طبيعي است به دليل اهميتي كه براي دانش و فنّاوري قائليم . چرا كه هيچ عضوي از بدن به جز مغز و سلول هاي خاكستري اش پذيراي آن ها نمي باشد. ولي مغز كه پا ندارد تا بگريزد ، شايد هم اگر از عبارت "سرقت مغزها" استفاده مي گرديد ، بهتر بود.
كدام مغزها ؟
آيا فرار مغزها معنايش اين است كه علي رغم ميلمان آدم هاي آموزش ديده و درس خوانده از ما گرفته شده و يا ميشوند؟ البته يك جواني كه ١٦ ، ١٨ و يا ٢٠ سال درس خوانده و با منابع مالي اين كشور به اينجا رسيده تا روزي به درد اين كشور بخورد حالا اگر برود به كشور ديگري و به بكار آن ها بيايد ، قطعاً اين سرمايه گذاري هدر رفته است . امّا مراد از واژه "مغزها" تنها اين ها نيست . بلكه منظور كساني هستند كه يا دست كم در يكي از رشته هاي علمي نخبه اند و يا داراي اختراع و ابتكار و يا انديشه هاي آفريننده و خلّاق هستند . چنانچه توجه بيشتري به آن ها بشود ، آن ها افتخارات بزرگي را براي كشور در آينده به ارمغان خواهند آورد.
چرا فرار مي كنند ؟
اكنون اين پرسش مطرح ميشود چرا يك ايراني و يا يك هموطن به اين نقطه مي رسد كه براي منافع فردي خويش و يا تحقق روياهاي شخصي مبادرت به اين اقدام مي نمايد؟ البته در اختيار قرار دادن پول و امكانات و پشتيباني و يا بها دادن به صاحبان اين مغزها مهمترين دليلي هستند كه گويا فقط در فرنگ و يا در هرجاي ديگر دنيا پيدا مي شود جز ايران و به مانند آهن ربايي كه براده هاي آهن را به سوي خود مي كشد عمل ربايش مغزها را انجام مي دهند . يعني اين همان چيزيست كه اتّفاقاً در اين كشور پيدا نميشود .
چه بايد كرد ؟
آيا بستن مرزها و جلوگيري از فرار و نگهداري صاحبان اين مغزها كار درستي است ؟ در پاسخ بايستي گفت تا زماني كه برنامه پشتيباني از اين ها وجود ندارد و در كشور دارند تلف مي شوند و بلا استفاده مي مانند ؛ خير ! اصلاً كار غلطي است ، هدر دادن سرمايه است . امّا اگر هم به خارج بروند سرمايه سوزيست ! پس تكليف چيست ؟ به نظر مي رسد كه بايد بروند ! اگرچه به سود كشورهاي پذيرنده مي باشد امّا دست كم خود اين افراد به شكوفايي و بلوغ علمي رسيده و يا به تحقق آرزوهايشان كمك مي شود . در نهايت از دو حال خارج نيست : ١ - يا دوباره به وطن بازگشت مي نمايند و با خود دانش و فنّاوري افزونتر و دلار به همراه مي اورند . ٢ - و يا اين كه براي هميشه از وطن اعراض نموده و به تبعيت ان جا در مي آيند .
در حالت دوم هم باز دو حالت پيش مي آيد : الف - اقامت طولاني ميكنند و بعد از سال ها در اثر نوستالژي و غم غربت دوباره به وطن بر مي گردند . ب - و يا به دليل داشتن اقوام و تعلق خاطر به موطن اصلي تردد مي كنند . كه در اين حالت هم باز براي كشور منافع مادّي به همراه مي آورند . تنها زياني كه اين ها دارند اين است كه با خود ممكن است آداب و ارزشهاي فرهنگي غرب را به همراه بيآورند .
@ ياد آوري مي شود بسياري از اتباع كشورهاي شرقي و مسلمان با مهاجرت و حضور در كشورهاي اروپايي و آمريكا و كانادا و استراليا توانسته اند با استفاده از امكانات موجود به قلّه هاي دانش و فنّاوري و ثروت رسيده و براي موطن اصلي خود فنّاوري و ثروت به ارمغان بياورند . يادمان نرود كه پروفسور سميعي بزرگ جراح مشهور مغز و اعصاب ايراني و هموطن ما كه در آلمان اقامت دارد براي كشور ما چه خدماتي دارد انجام ميدهد .
امّا يك اشكالي كه ميتوان وارد كرد اين است كه ممكن است مغزها و يا نخبه هاي ايراني مهاجر جذب سازمان هاي جاسوسي بيگانه شوند . بايد گفت در اين صورت ما هم ميتوانيم پيش دستي نموده و زودتر از آن ها اقدام به اتصالشان به سازمان هاي اطلاعاتي خودي را ترتيب بدهيم .
نتيجه گيري :
با اين اوضاع اقتصادي و ركود و تشديد تحريم ها فعلاً كسي در اين كشور به فرار مغزها اهميت نميدهد . بسياري از افراد جوان مستعد درس خوانده و يا مبتكر از پشتيباني هاي لازم و كافي برخوردار نيستند . بنابر اين براي جلوگيري از هدر رفت و سوخت انرژي جوانان و بي انگيزگي و استيصال آن ها بايد اجازه بدهيم تا اگر كسي توانست و راه برايش باز شد به خارج از كشور برود و با استفاده از امكانات و ظرفيت هاي علمي آن جا به كمال در دانش و فنّاوري برسد و آرزوهاي خود را محقق كند .