در كجاي دنيا به اندازه ايران به كنكور اهميت مي دهند؟ معلومه ! هيچ جا . ايرانى ها هميشه ما را ياد اين ضرب المثل مي اندازند كه "آفتابه لگن هفت دست ، امّا شام و نهار هيچي ! " . اين همه وقت و انرژي و هزينه صرف كنكور مي شود ، آخرش چه مي شود؟
در هر جاي اين كره زمين و در هر كشور می رويد تحصيل و ادامه تحصيل اين طوري نيست . ثبت نام براي تحصيل ، يا بوسيله پول انجام مي شود و يا اعطايى است و بنام بورس معروف است . بورس ها اغلب براي استفاده كنندگان رايگان است . ولى يك تعهدي در آينده براي فرد ايجاد مي كند . به عبارت ديگر يك نوع سرمايه گذاري براي بعد ها است. حالا اين سرمايه گذاري ممكن است از سوي بخش خصوصي انجام بگيرد و يا امكان دارد براي نهاد هاى دولتي و يا حكومتي صورت بگيرد .
به ندرت پيش مي آيد كه در كشوري مانند ايران كنكوري با اين عظمت برگزار شود . كنكور تبديل به نوعي مراسم شده ، چرا كه ايراني ها بسيار پايبند رسم و رسوم هستند . در اين رسم و رسوم ها خيلي ها نان مي خورند و ذينفعند و هر گز يك مراسمي كه نفعي مادي براي كسي دارد از سوي آن كس تهديد نمي شود . كنكور هم اين طوريست ، بسياري در ايران از بابت كنكور نان مي خورند و برايشان نان داني مهمي است. نهاد رسمى برگزار كننده ، نهاد هاي خصوصي مانند آموزشگاه ها ، ناشرين ، افراد بهرمند همچون اساتيد و دبيران وبسيارى ديگر حتي دكّه هاى روزنامه فروشي ، كتاب فروشي ها ، دستفروشان و غيره كه ذكر نامشان از حوصله اين مقال خارج است.
در ايران بايد هم درس بخوانى ، هم بابت آموزش پيش از كنكور ، بابت تهيه جزوات و كتب كنكور ، رفت و آمد هاى مربوطه ، و هم شركت در كنكور پول بايد پرداخت كرد . تازه با قبولي در دانشگاه باز هم بايد پول پرداخت كني ، آن هم كجا درس بخواني ؟ در ناكجا آباد ، با طى مسافت و صرف هزينه بسيار ! آخرش كه چه بشود !؟ فردي كه اين مراحل را پيموده فقط داراي يك برگه ي عنوان دار مي شود كه تحصيل كرده است . البته براي خود فرد شركت كننده در اين فرايند ها هم در انتها يك نفع مختصري دارد و آن هم اين است كه داراي عنوان دكتر يا مهندس و يا هر كوفت و زهر مار ديگري مي شود و مي تواند با داشتن آن براي ديگران پز بدهد . اما هم خودش و هم همه دنيا مي دانند كه او نه سواد كار كردن دارد و نه تجربه براي بكار گيري !
بعد از فارغ التحصيلي تازه مي فهمد كه كار پيدا نمي شود و اگر هم پيدا شود رشته تخصصي اش اصلاً نه به درد او ميخورد و نه براي محل كارش ارزشي دارد. و اين داستان سر دراز دارد و معلوم نيست كه كِي و كي بايد به اين وضعيت پايان دهد .