آقای سیم
آقای سیم
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

همه از من بیزارند؟

بعضی وقتا هرچی فکر می کنی که چرا بقیه از تو بیزارن به جایی نمی رسی! بخون این روایتو ، کمکت میکنه ...

شما ز من متنفر ، من از شما بیزار :|
شما ز من متنفر ، من از شما بیزار :|


محمد بن علی بن مسلم بن شهاب زهري خدمت امام سجاد علیه السلام واردشد، درحالی که گرفته خاطر و اندوهناك بود.

+ حضـرت سجاد علیه السلام به او فرمود:چرا چنین اندوهناکی؟

- عرض کرد : از افراد حسود که به نعمت الهی بر من حسد می برند ، حزن و اندوه پی در پی مرا فرا میگیرد . همچنین از ناحیه کسانی که انتظاراتی از آن ها دارم ، و متاسفانه از طرف اشخاصی که به آنها احسان کرده ام که بر خلاف توقع نسبت به من حسد می ورزند.

+ حضرت فرمود : ای زهری! تو زبان خود را نگه دار تا مالک برادران خود شده و دل آنها را در اختیار خود بگیری.

- {زهری} عرضه داشت : یابن رسول الله! من با سخنان خود به آن ها احسان و انعام می کنم.

1) خودپسند نباش!
حضرت فرمود : هیهات! مراقب خود باش. مبادا این احسان ها موجب عجب و خودپسندی تو گردد...

2) تلخ نباش!
... و بر حذر باش از اینکه سخن تلخ و مطلبی که در دل آن ها جای باز نمی کند بر زبان بیاوری ، گرچه عذر موجه داشتی یا بعدا پوزش خواهی کنی ، چون همه کسانی را که این مطلب را از تو شنیده اند ، نمی توانی قانع نمایی.

3) عقلت را زیاد کن!
سپس فرمود : ای زهری! کسی که دارای عقل کامل نباشد و قوا و غرایزش در تحت فرمان عقلش نباشد ، ممکن است از راه کوچک ترین تمایلاتش هلاک شود (از راه چشم و یا اثر یک جمله ای که به زبان آورده است.) ...

4) مثل خانواده خودت!
... و چه اشکالی دارد که تو مسلمانان را همانند خاندان و بستگان خود قرار دهی که بزرگسالان را به منزله پدر و خردسالان را به منزله فرزند و همسالان را به منزله برادر خود بدانی؟ در این صورت به کدام یک از این ها حاضری ظلم و ستم نمایی؟ یا نفرینش کنی؟ یا اسرارش را فاش و آبرویش را ببری؟

5) قیاس کردن با بقیه رو برای خودت حل کن!
و اگر شیطان تو را وسوسه کرد و گفت که "تو از فلانی که اهل قبله است (یکی از مسلمین) برتر و بهتر هستی" ، این وسوسه را به این طریق از خود برطرف کن که اگر از تو بزرگ تر است ، بگو که با ایمان و عمل نیکش بر من سبقت دارد و قبل از من ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده ، پس او از من بهتر است. و اگر از تو کوچک تر است به خود بگو که چون من از او بزرگ تر هستم ، پس در سال های گذشته معصیت هایی قبل از او انجام داده ام که او نداده، پس او از من بهتر است و اگر همسال توست ، به خود بگو که من نسبت به گناه خود یقین دارم، ولی درباره او شک دارم که گناهی کرده است یا نه. پس چرا یقین را رها کرده و شک را بگیرم؟

{توجهتون رو به قسمت "اهل قبله بودن" جلب میکنم ، نه فقط اینکه اسمی مسلمون باشه ، اهل قبله به دید بنده یعنی به جز خدا به کسی تعظیم نکنه ... قضاوت نکنید :) }

6) رفتار بقیه رو هضمش کن!
و اگر مشاهده کردی که مسلمانان تو را احترام و تعظیم می کنند ، به خود بگو که این لطف و عنایتی است از طرف آنان به من ، و اگر دیدی که آنان از تو رویگردان و نسبت به تو بی اعتنا هستند ، به خود بگو که این عمل عکس العمل خود من است، لابد گناه و تقصیری از من صادر شده است. که اگر برنامه زندگی تو اینطور باشد ، زندگی بر تو راحت شده و دوستانت زیاد و دشمنانت اندک خواهد شد و نیکی و احسان آنان نسبت به تو زیاد شده و در نتیجه خوشحال و خرسند می شوی و از رو گردانی آنان ناراحت نخواهی شد.

7) خودتو پیش بقیه خوار نکن!
و بدان که محترم ترین افراد در نظر مردم ، کسی است که خیر و نفعش به مردم برسد و خود از آنان بی نیاز و خودنگهدار باشد. پس از این شخص ، آن کس محترم تر است که خودنگهدار باشد و نیازش را به مردم اظهار نکند ، گرچه در واقع نیازمند به آنان باشد. چون مردم دنیا طبعا عشق و علاقه به مال دارند ، بنابراین آن کس که راجع به مال که مورد علاقه آنان است مزاحم آنان نباشد، در ننظر آنان محترم است و قهرا آن کس که نه تنها مزاحم نباشد بلکه خیر و نفعی هم به آنان برساند ، عزیز تر و محترم تر است.

بحار النوار ، ج 68 ص 230

زبانتنفردرونگرایی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید