شاید تا به حال نام هم بنیانگذار به گوشتان خورده باشد، اما به چه کس یا کسانی می توان لقب هم بنیانگذار را انتساب داد؟ آنها به لحاظ قانونی چه حقوقی دارند؟ آنها چه خصوصیات و چه وظایفی دارند؟ ما در این مقاله سعی داریم بطور مفصل به مفهوم هم-بنیانگذار بپردازیم، اما برای اینکه این مفهوم را خوب درک کنید ابتدا به مفهوم بنیانگذار می پردازیم.
بنیانگذار شخصی است که یک ایده را ارائه کرده و سپس آنرا تبدیل به یک تجارت یا استارتاپ تبدیل می کند. یک بنیانگذار می تواند یک بیزنس را به تنهایی یا با دیگران تاسیس نماید. برای مثال لری پیج یکی از بنیانگذاران گوگل است.
اگر مؤسس، شرکتی را با افراد دیگر تأسیس کند، آنها بنیانگذار و هم-بنیانگذار هستند. بنابراین لری پیج نه تنها بنیانگذار گوگل است بلکه با سرگئی برین نیز یک هم بنیانگذار است. این اصطلاحی است که برای اعتبار دادن برابر به چندین نفر که با هم یک تجارت را شروع می کنند استفاده می شود.
از طرف دیگر، او شخصی است که موسس (شخص دارای ایده) را در تأسیس تجارت همراهی می کند.
یک هم-بنیانگذار ممکن است از ابتدا به کسب و کار وارد شده باشد یا توسط بنیانگذار جهت تکمیل مهارتهای او به تیم اضافه شود برای مثال بنیانگذار ممکن است مهارت طراحی داشته باشد ، اما مهارت مهندسی نداشته باشد. در این صورت، این به نفع آنهاست که در اوایل مراحل راه اندازی شرکت خود، یک بنیانگذار فنی را بیابند.
یک مثال کامل از بنیانگذار و هم-بنیانگذار ساختار بوجود آمدن فیس بوک است، فیس بوک در دوران دانشگاه از ذهن زاکربرگ متولد شد و دسترسی به فیس بوک در ابتدا محدود به دانشجویان دانشگاه هاروارد بود.
با این حال ، زاکربرگ می خواست مدل کسب و کار فیس بوک را گسترش دهد و از این رو، با همنوردان خود تماس گرفت تا برای همین کار به او کمک کنند. دانشجویان دیگر شامل ادواردو ساورین، داستین مسکوویتز، اندرو مک کالوم، کریس هیوز بودند. این چهار نفر مسئولیت های اصلی را به عهده گرفتند و به عنوان هم بنیانگذاران بستر رسانه های اجتماعی شناخته شدند.
“بنیانگذار” و “مدیر عامل” دو عنوان در استارت آپ هستند که افراد می توانند به طور همزمان حمل کنند.
ویلیام پیتری، متخصص استارتاپ CTO و Lean ، می گوید: “اصطلاح” بنیانگذار “رابطه شما با تاریخ تجارت را توصیف می کند. “پیج و برین همیشه بنیانگذاران Google خواهند بود. اصطلاح “مدیر عامل” در مورد موقعیت شما در سلسله مراتب سازمان فعلی است. برخی از بنیان گذاران، حداقل برای مدتی مدیر عامل خواهند بود. “
پیتری به تفاوت دیگری بین “مدیر عامل” و “بنیانگذار” اشاره می کند – یکی عنوان دائمی است، در حالی که دیگری نه.
مؤسسان مشاغل را ایجاد می کنند. آنها بیشترین ریسک را می کنند، و اغلب با بودجه شخصی خود شرکت را به کار می اندازند و ساعتها دیوانه وار کار می کنند تا استارتاپ را از زمین بلند کنند.
یک عضو مؤسس ممکن است احساس یک بنیانگذار را داشته باشد و مسئولانه و حتی دیوانه وار با حقوق کم به نفع شرکت کار کند اما با بنیانگذار متفاوت است زیرا منافع خود را فدای منافع شرکت نخواهد کرد و سهام او با سهام بنیانگذار متفاوت است.
اکنون که از تفاوت بین همه این اصطلاحات آگاه شدید ، وقت آن است که به مهمترین بخش بپردازیم: چگونه هم بنیانگذار مناسب را انتخاب می کنید؟ اولین فکری که باید بکنید این است که بفهمید چه مهارتهایی را کم دارید. اگر مهندس هستید، شاید یک طراح پیدا کنید. اگر شما ایده پرداز هستید، قطعاً یک مهندس و یک طراح پیدا کنید. اگر یک مهندس و طراح خوب هستید به دنبال شخصی باشید که واقعاً در بازاریابی و مدیریت افراد مهارت داشته باشد.
Rui Delgado ، کارآفرین می گوید: “اگر شما در حال راه اندازی یک فناوری هستید، اگر هم بنیانگذار آن را نداشته باشید، باید سابقه فنی داشته باشد.” “این باعث صرفه جویی در هزینه های شما در هنگام بوت استرپینگ و همچنین اطمینان از استقرار یک محصول عالی در اسرع وقت می شود.”
کلیشه این است که رابطه بنیانگذار مانند ازدواج است. درست مثل دوست یابی عاشقانه، بهترین شرط شما این است که آنها را دوست داشته باشید.
سرانجام، پیتری می گوید در صورت وجود گزینه های دیگر، در مورد پریدن سریع به سمت “هم بنیانگذار” مراقب باشید.
او می گوید: ” یک هم-بنیانگذار شریک شماست، مانند خانواده شما. بسیاری از افراد می گویند یک هم بنیانگذار می خواهیم در صورتی که یک کارمند می خواهند که رایگان برایشان کار کند، اگر کارمند میخواهید، فقط حقوق پرداخت نمائید. بسیار دقت کنید که اینگونه ساختارها (شرکایی که واقعا شریک نیستند) در انتها برای هردو طرف مشکل آفرین خواهد بود.
در دنیای ما ، یک شریک تجاری شخصی است که به شما در پیشبرد شرکت کمک می کند. این بدان معناست که آنها با پیشبرد کسب و کار در حال ایجاد ارزش هستند. آیا آنها برای انجام این کار نیاز دارند که هر روز در این حرفه کار کنند؟ نه لزوماً
هنگامی که در حال راه اندازی یک استارتاپ هستید یا حتی اگر فعالیت شما در حال فعالیت است، ممکن است یک “شریک” داشته باشید. مهمترین سوالی که در مورد آنها پرسیده می شود این است که آنها چگونه به تجارت کمک خواهند کرد. اگر کسی تمایلی به کمک به پیشبرد شرکت ندارد یا مهارت لازم برای این کار را ندارد، بهتر است نقش او را در شرکت به عنوان یکی از سرمایه گذاران در نظر بگیرید. اگر آنها می توانند به پیشرفت کار شما کمک کنند، بهتر است به آنها به عنوان یک شریک نگاه کنید. هر دو می توانند برای یک تجارت مفید باشند ، فقط مهم است که شما و آنها نقش آنها را درک کنید.
خوب فرقش چیست؟ یک سرمایه گذار با این امید که سود این سرمایه را بدست آورند، پول خود را برای سرمایه گذاری می گذارد. آنها در یک نقش منفعل نشسته و به شما امکان می دهند عملیات روزمره را انجام دهید. آنها ممکن است گاه به گاه در مورد نحوه انجام سرمایه گذاری به روز شوند. آنها کاملاً حق دارند بدانند که آیا پولشان به خوبی استفاده می شود یا سرمایه گذاری آنها رو به رشد است. به یاد داشته باشید، بدون این پول، شما توانایی ایجاد تجارت را ندارید.
این یک مسئله اساسی است که می تواند شرکت شما را به وجود آورد یا از بین ببرد، زیرا این امر بر همه جنبه های کسب و کار تأثیر می گذارد و عواقبی را برای کل طول عمر آن به دنبال خواهد داشت. بنابراین مهم است که خود را برای موفقیت تنظیم کنید.
شخصی که دارای ایده است و قرار است کار را انجام دهد باید صاحب اکثریت تجارت باشد و شرکای پول سهمی ناچیز داشته باشند. بسیاری از بنیان گذاران بیش از حد اشتباه می کنند که مالکیت، کنترل، نفوذ و قدرت بیش از حد را به سرمایه گذاران می دهند. در مقاله سرمایه گذاری استارتاپها بطور مفصل به مقوله سرمایه گذاری و انواع آن پرداخته ایم.
بطوری کلی در راه اندازی یک استارتاپ تا رسیدن آن به موفقیت افراد متعددی با سمت ها و نقش های متفاوتی ایفای نقش می کنند، عده ای به عنوان بنیانگذار، عده ای با عنوان کارمند و اعضای مؤسس و عده ای با عنوان سرمایه گذار، درصورتی یک استارتاپ می تواند به اوج موفقیت خود برسد که این نقش ها بدرستی با افراد مناسب درکنار هم قرار بگیرند و همگی برای یک هدف یعنی پیشبرد و موفقیت کسب و کار تلاش نمایند.