امیرحسین باقری AHB_1998
امیرحسین باقری AHB_1998
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

روز 2 از 100


امروز شنبه 1399/10/6:

همین اول بسم الله بزار بگم که من.... حبس شدم تو خونه??

اینجورسی که من صب حال پاشدن نداشتم، مادرم میخاد بره بیرون بعد کلیدش رو پیدا نمیکنه، کلید منو برمیداره، در هم قفل میکنه ککه خدایی نکرده دزد نیاد وقتی من خوابم و اینطوریه که اومدم برم بیرون دیدم در قفل میباشد.????

البته من خودم از تنهایی و سکوت لذت میبرم. دارم سعی میکنم لذت ببرم.

بریم سر اصل مطلب :

ساعت 1030 از خواب پاشدم و امروز نمیخواستم صبونه ام شیر و کیک باشه. سماور رو روشن کردم و چایی دم کردم. تو طول جوش اومدن آب سماور و دم کشیدن چایی اتاقم رو مرتب کردم. سر و صورتم رو شستم و وسایل صبونه برای خودم چیدم.

ساعت 11بود یه سر به موبایلم زدم و لعنت به اینستاگرام، نیم ساعت مشغولم کرد. این چند وقته اینقد رابط کاربری و طراحی های سایت رو لایک کردم اکسپلورم شده رابط کاربری و اینفلئنسر و developer ها.

ساعت 1130 نشستتم پای لبتاب و روز دوم خودم رو علناً شروع کردم.سرچ و فیلم آموزشی های یوتیوب و مقاله و....

ساعت 1340 بود گشنم شد. رفتم توی یخچال ببینم چی داریم . ماکارونی دیشب یه مقدارش مونده بود منم که از خدا خواسته و عاشق ماکارونی. (من برای غذا خودم خیلی احترام قائل ام برای همین همیشه برای خودم سفره و یه لیوان اب و زیتون و ماست و.... میارم)

دوباره یه سر به موبایلم زدم و چک کردم اش و...

(اینو قبلش بزار بگم که من الان که دارم اینارو مینویسم دارم روی تولید محتوا دوتا بیزنس کوچیک تچهیزات پزشکی و یک سایت فروشکاهی وقت میزارم)

این بیزنس هایی که بالا توضیح دادم یکی از اون پزشکی ها کامل به من سپرده شده بخاطر همین دارم اطلاعاتم رو تو زمینه سوشال مدیا و اینترنت قوی میکنم . الانم که ساعت1510 عه میخام یه مقدار دیگع لوگو اش رو بهینه کنم!

ساعت 1710 تقریبا ساخت لوگو به اتمام رسید. مونده انتخاب کارفرما بین دو مدلی که ارسال کردم.

یه چایی الان میچسبه

ساعت نزدیک 18 شده و برای شام یه مقدار برنج رو برای کته گذاشتم رو گاز و آب و روغن و..

نشستم روی مبل و یزره به موبایلم سر زدم که حواسمم به برنجه باشه آب اش تموم نشه بسوزه( چیه تالا آشپز ندیدی- حداقل مایتابه و قابلمه 20 پارچه تبلیغ نمیکنم برم رو اعصاب)

شام خوردم و نشستم پای لبتاب که تحقیق های دانشگاه رو ببرم جلو.

تحقیق توضیح کامل فشارسنج پزشکی تموم شد

تحقیق 0 تا 100 اتوکلاو هام تقریبا داره تموم میشه

ساعت 2150 دیقه شب دوم عه....

یه مقدار استراحت کردم. یه لیوان آب خوردم( اینقد بیرون سرده من بطری آبم رو میزارم تو تراس- از یخچال سردتره لامصب- موبایلم که نشون میده امشب تهران ئما اش تا -1 درجه هم میرسه)

دیگه کمرم درئ گرفته بود اینقد نشستم رفتم عین کروکودیل ?وسط هال خونه پهن شدم یه مقدار سوشال مدیا و...

یهو توذهنم میاد فردا 730 صب "حفاظت االکتریکی" دارم. من هرموقع تا دیروقت بیدار بودم و صب زود بیدار شدم سردرد شدید میگیرم( سردردی که هیچ راهی جز خوابیدن و پر کردن تایم خوابم نداره). تازه بعدشم باید برم دندون پزشکی--- فکنم روز سوم نصف اش پر پر شه.فکنم روز سوم خیلی کوتاه باشه.

الان ساعت رو که نگاه میکنم :

0007 بامداده ... فردا یه روز بزرگه


امیرحسین باقری- AHB_1998

شنبه 1399/10/7



uiuxرابط کاربریفریلنسینگمهندسی پزشکی
تکنولوژی های مختلفی رو امتحان کردم. اینجا روزمرگی و کارهایی که تو طول روز میکنم رو مکتوب میکنم!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید