ویرگول
ورودثبت نام
امیرحسین حیدری
امیرحسین حیدریخرده‌نویسی‌های هنرجویی
امیرحسین حیدری
امیرحسین حیدری
خواندن ۵ دقیقه·۸ ماه پیش

سریال خاندان داوود؛ نصر من الله و فتح قریب صهیونیستی!

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

وقتی خبر ساخت سریال خاندان داوود آمد، انتظار داشتیم فیلمی باشد با توجیه سرزمین مقدس یهود. نمی‌گویم فیلم عاری از این است، لکن اگر برای این کار قرار باشد از تاریخ مقدس استفاده شود، آنها چیزی جز توجیهاتِ تحریف‌شده‌ی توراتی ندارند و این حنا برای مخاطب جهانی رنگی نخواهد داشت.

هرچند سریال بارها روی همین موضوع تاکید و بحث می‌کند؛ اما فکر نمی‌کنم این مسئله‌اش باشد؛ دغدغه سریال چیز دیگری‌ست و از پس کارش هم به خوبی برآمده: امیدوار ساختن مخاطب یهودی نسبت به شرایط جنگی و جلب حمایتش برای حکومت. خصوصا یهودی مذهبی ساکن سرزمین‌های اشغالی. قسمت‌های سریال آنقدر کلیدهای سنتی یهود را داراست که یحتمل بیننده غیریهودی نتواند دم به دقیقه با آن ارتباط بگیرد اما این به حس تعلق مخاطب اصلی می‌ارزد. البته که قرار نیست با آثار مربوط به تاریخ مقدس هر دینی، مردمان ادیان غیر، به همان میزان ارتباط بگیرند.

در ادامه که به داستان فیلم پرداخته می‌شود، از خواننده می‌خواهم نوشته‌های این مقاله درباره داستان سریال را به عنوان تاریخ حقیقی بنی‌اسرائیل در نظر نگیرد؛ زیرا اکثر تحریفات در این نوشته نظر گرفته نشده‌اند.

سریال، داستان طغیان اولین فرمانروای بنی‌اسرائیل به نام شائول (۱) است؛ به موازات آن، روند رشد شخصیتی داوود و آمادگی برای حضورش در نبرد نهایی را نمایش می‌دهد.

شائول، فرمانروای محبوب بنی‌اسرائیل (که در سریال به صورت متعدد با نام اسرائیل خوانده می‌شود) توسط خداوند برای این امر برگزیده شده، او به دلیل غرور و نافرمانی عزل می‌شود. این تنزل باعث تسلط نوعی جنون و دیوانگی بر او شده و کارش را از اختیارش خارج می‌کند تا جایی که در خواب به سمت دشمن و در بیداری به سمت خدماتکار کاخ نیزه پرتاب کرده او را می‌کشد یا در وسط مجلس طرب اقوام یهود، خیال و جنون بر او تسلط یافته، بزرگ قبیله یهودا را طرد و مقهور خود می‌کند، حال آنکه چند دقیقه پیش او را مورد لطف خویش قرار داده بود.

و در قسمت آخر، میدان جنگ است. ارتش فلسطیان (٢) به سمت بنی‌اسرائیل لشکرکشی کرده و قدرتمندتر از همیشه، آنطور که اسرائیل انتظارش را نداشت با غولی به نام جالوت به سمت آنان آمده. جالوت ابرمردیست که سپرش بزرگتر از دو مرد است و رجزخوان به وسط میدان آمده، حریف می‌طلبد. در داخل لشکر اقوام یهود دعواست؛ شاه دوباره دیوانه شده و روزهاست روی تخت می‌لرزد. بعضی اقوام جنگ را رها کردند و بزرگ یهودا قصد گرفتن پادشاهی را دارد. لشکر اسرائیل در شرایطی باورنکردنی است و منتظر نابودی، که داوود سر می‌رسد؛ او که دور از چشم و ذهن همه، برای پادشاهی بعد از شائول توسط خدا برگزیده شده، حالا برای اولین بار از پدرش اجازه جنگ گرفته. متعجب از روحیه خراب لشگر، با ایمانی تمام یادآوری می‌کند که خدا با اسرائیل است و قلت ما و عظمت جالوت اهمیتی ندارد.

داوود نوجوان، پس از رد کردن موانع و تمسخرهای مردمش، به تنهایی و با لباس چوپانی به میدان زده، فلاخن داوود را بیرون کشیده و با پرتاب یک سنگ به پیشانی آن غول اجیرشده فلسطیان، جالوت کشته می‌شود.

از این فیلم، با دریایی از ادعای ایمان و توکل، برای یهودی ساکن فلسطین که حالا در مملکت غصبی‌اش به خاطر حملات دور از انتظار صاحبانشان، شرایط ناگواری را می‌گذراند و ناراضی‌ست، می‌توان پیامی دریافت کرد که احتمالا خواننده تاحالا متوجه آن شده است: ای ساکن اسرائیل هرچند که فلسطینی‌ها ما را در سختی جنگ قرار داده‌اند؛ هرچند حاکم وقت اسرائیل دیوانه شده؛ نومید نباش و فراموش نکن این سرزمین را خدا برای ما نگه می‌دارد. اشتباهات حاکم ما اسرائیل را نابود نخواهد کرد به زودی در جنگی بزرگ بین ما و فلسطینیان، داوودی می‌آید و شر آنها را برای همیشه دفع خواهد کرد و حکومتی الهی را برای ما به ارمغان خواهد آورد.

به نظر می‌رسد این همه داستان‌پردازی و ریخت‌وپاش برای گرفتن حمایت مردم از حکومت است. حمایت از نتانیاهو که لیبرمن بارها به مشکل روانی او و خطرش برای موجودیت دولت اسرائیل اشاره کرده است.


فارغ از نگرش سیاسی اثر، دل خوش نداشتن یهود از جنس زن آن هم به عنوان همسر (به خاطر داستان خود ساخته‌شان از آدم و حوا) در این اثر هم رسوخ داشته. البته آنها خوب بلدند چگونه عقایدشان را بیارایند و یک شخصیت را سیاه کرده و در عین حال از سیاهی او برای سفیدی، الگوی زندگی بسازد. بعد از برداشته شدن حمایت خدا از شائول و جنون او، همسرش کسی است که در این شرایط به رتق و فتق امور کاخ و اختلافات می‌پردازد؛ همچنین او کسی است که پس از بیداری‌های پریشان شائول، مادرانه آرامش کرده و او را به درمان این جنون امید می‌دهد. در عین حال همسر شائول کسی است که زودتر از همه خدا را رها کرده، چاره‌ای غیر الهی برای مشکلات خود می‌یابد. او پیش یک کاهن بعل برای شائول طلب درمان می‌کند. در عین کفر او بهترین بازیگر نقش خود در زندگی به عنوان مادر و همسر و ملکه اسرائیل است. همچنین همسر سموئیل (پیامبر وقت بنی‌اسرائیل) که از خانه محل امنی روحی ساخته و راهگشای همسرش است، نمونه دیگری‌ست. گویا آنچه که یهودیان از جهان گرفتند نباید پیش خودشان مهجور باشد.

پی‌نوشت‌ها:

١) داستان طغیان شائول که در قرآن با نام طالوت یاد می‌شود گزافی بیش نیست. اینجا بنا ندارم که تمام تحریفات را شرح دهم؛ اما این مورد خاص گفته خواهد شد تا خواننده به سوره بقره آیه ۵۴ رجوع کرده و با شخصیت حقیقی طالوت آشنا شود؛ آنگاه با کمی تفکر، به دلایل احتمالی این تخریب شخصیتی بنی‌اسرائیل نسبت به ایشان پی می‌برد.

٢) اقوام فلسطی در زمان بعد از حضرت موسی علیه‌السلام، ساکنان بومی فلسطین امروزی بودند که بنی‌اسرائیل را مورد ظلم خود قرار می‌دادند و حداقل‌های حیات را از آنان دریغ می‌کردند. در جنگی که به رهبری یوشع نبی رخ می‌دهد، آنها می‌توانند به بخشی از فلسطین دست یابند و زندگی آسوده‌تری داشته باشند. سال‌های اخیر، این بخش از تاریخ بنی‌اسرائیل مورد ضریب‌دهی رسانه‌ای صهیونیست‌ها قرار گرفته؛ بدیهی‌ست که دیگر نه این فلسطینیان با آن اقوام باستانی ارتباط عقیدتی دارند و نه این رژیم سهمی از مظلومیت خودساخته اجدادشان (اگر حقیقتا اجدادشان باشند) را صاحب هستند.

نقد فیلمرژیم صهیونیستیاسرائیلسریال
۰
۰
امیرحسین حیدری
امیرحسین حیدری
خرده‌نویسی‌های هنرجویی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید