ویرگول
ورودثبت نام
امیرحسین حیدری
امیرحسین حیدریخرده‌نویسی‌های هنرجویی
امیرحسین حیدری
امیرحسین حیدری
خواندن ۳ دقیقه·۹ ماه پیش

موسی کلیم‌الله؛ به وقت طلوع

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

داستان پرفرازونشیب کارگردانی و فیلمنامه‌نویسی سریال موسی‌کلیم‌الله و از سمتی خبر استفاده از تکنولوژی جدید برای ساخت و صحبت‌های دیگری که می‌شد، امید و انتظارات ما را بالا برد. بنا ندارم بگویم این فیلم همه را یکسره ویران کرد، چون در آن صورت باید ادعا کنم متوجه تمام زیروبم فیلم شده‌ام و هیچ بارقه امیدی نیافتم که چنین نیست؛ دوما به نقل ضمنی از آقای حاتمی‌کیا: سینمایی موسی‌ کلیم‌الله ضبط صفری است برای تولید سریال. ولیکن نکات بسیاری از نظر گذشت که خوشحال کننده نبود و متن زیر در این باره است.

بدون شک جناب ابراهیم حاتمی‌کیا قهرمان‌ساز سینمای ایران است و موسی‌کلیم‌الله؛ به وقت طلوع نیز یک نمونه خوب قهرمان‌سازی ایشان. پسری موعود که سال‌ها قبل آمدنش بلای روان پادشاه مصر می‌شود، به استقبال حضورش در این دنیا آسمان خود را آذین کرده و فلک عهده‌دار مراقبت از این تولد موعود است. این نوزاد چنان انقلابی در سرنوشت امپراتوری ایجاد خواهد کرد که مرگ دسته‌دسته نوزاد، بهای ورودش می‌شود و چه و چه و چه... این است داستان موسی. درست است، اما موسی، فقط همین است؟ همه اینها در یک کلام می‌شود منجی بنی‌اسرائیل و بلای فرعونیان. لکن حضرت موسی تا چه حد این است؟ خواننده محترم سوالی از خودش بپرسد: آیا همانقدر که رسانه یهود و فیلم موسی‌کلیم‌الله آقای حاتمی‌کیا نشان میدهند، حضرت موسی علیه‌السلام در دوقطبی عبری-قبطی تعریف می‌شود؟ اگر صرفا چنین باشد، پس ایشان در هر بستر دینی و حتی نژادی دیگر فاقد اعتبار و کارایی‌ست. اما موسی علیه‌السلام این است و این، همه موسی نیست؛ بنی‌اسرائیل این است و این همه بنی‌اسرائیل نیست. قرآن را باز کنید و ببینید خداوند اولین بار بنی‌اسرائیل را با چه غرضی یاد کرده. دوباره قرآن را باز کنید و ببینید نام موسی اولین بار در چه بستر زمانی-مکانی برده شده. آنگاه متوجه خواهید شد صرف روایت مظلومیت و نجات، ظلم به سراسر تاریخ بعد از آن است. جمله آخر از روی مبالغه نیست بلکه خواندن ماجرای آنانی که خود را یهودی می‌نامند، مصدق آن است.

ممکن است گفته شود: «موسی‌کلیم‌الله؛ به وقت طلوع، صرفا داستان ولادت پیامبر است؛ روایت طغیان و گوساله و پیامبرکشی، در سریال پرده‌برداری خواهد شد.»

در پاسخ دو نکته را باید مورد توجه قرار دهیم:

اول، فیلم اثری مستقل است. کسی که فیلمی دوساعته را می‌بیند، هیچ تضمینی نداده است که حتما سریال چندین و چند قسمتی آن را هم ببیند؛ پس "به وقت طلوع" حتما باید بتواند انتقال تمام غرض سازنده را به دوش بکشد و سریال یا در جهت اکمال آن باشد یا برای بیان معنایی دیگر تولید شود. منطقی‌ست اگر حرف یک فیلم سینمایی با سریال تکمیل شود، اما اگر بدون آن سریال، فیلم خودزنی کند، قابل پذیرش نیست.

دوم، مسئله روایت است. اصلا آیا روایت خطی بهترین راه بازخوانی قصه بنی‌اسرائیل است؟ اگر بهترین نباشد، در راستای بخش اول متن حاضر، اصلا درست است؟ شما خواننده محترمی چند خط بالاتر، قرآن را باز کرده و اولین "یا بنی‌اسرائیل" را پیدا کردید بفرمایید، آیا شروع قصه بنی‌اسرائیل با روایت طغیان‌های پس از نجاتشان از ظلم‌های فرعون _آنهم با شرایط فعلی جهان که اذهان عمومی تداعی خاص و مشخصی از این قوم دارند و صهیونیست‌ها نیز بر پشتوانه الهی خودشان تبلیغ می‌کنند_ خود دارای معنایی خاص نیست؟

صددرصد در این مورد خاص، روایت خطی-تاریخی امتیاز بالایی نسبت به شکل دیگر ندارد؛ هرچند اگر کامل باشد شاید مفید واقع شود. اما وای به حال آنکه در یک اثر، مخاطب صرفا پرده اول این ماجرا را تماشا کند.

نقد فیلمحضرت موسی
۰
۱
امیرحسین حیدری
امیرحسین حیدری
خرده‌نویسی‌های هنرجویی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید