سینمای ایران سال های طولانی است که نمیتواند تنوع ژانر و تفاوت را به خوبی ارائه دهد و همین موضوع بر روی رونق صنعت سینمای ایران و عدم پیشرفت آن تاثیر میگذارد اما گاهی کارگردانان خلاق و نوآوری پیدا میشوند که فرم و محتوای متفاوتی را ارائه میدهند که در این مطلب به معرفی سه نفر از آنها میپردازم.
محمدرضا هنرمند از معدود کارگردانان ایرانی بود که نوع فیلم هایش با اکثر فیلم های ایرانی دیگر متفاوت بود. هنرمند سه اثر مهم و محبوب به نام های دزد عروسکها، مرد عوضی و مومیایی۳ دارد.
دزد عروسکها شاید مهم ترین و محبوب ترین اثر وی باشد که ژانر کودکانه و فانتزی دارد و تا آن سال ها کمتر در سینمای ایران دیده میشد. فیلمی که مرا بسیار به یاد آثار فانتزی و کودکانه تیم برتون میاندازد، البته هنرمند به خوبی فضای ایرانی و بومی مختص به خود را در دزد عروسکها به نمایش میگذارد.
دو اثر مطرح دیگر یعنی مرد عوضی و مومیایی۳ که در آن سال ها در گیشه با موفقیت مواجه بودند فیلمنامه فانتزی، طنز و غلو شده ای داشت که مخاطب هم آن را دوست میداشت و از آن استقبال میکرد. سینمای طنز فانتزی و در عین حال عامه پسند محمدرضا هنرمند بسیار مورد اقبال مخاطب قرار میگرفت اما متاسفانه در سال های اخیر چیزی شبیه به آن را در بین فیلمسازان ایرانی که به خوبی کارهای قبلی هنرمند اجرا شود را نمیبینیم. شاید فیلم های هنرمند آن قدر قابل نقد و هنری نباشد اما به یکی از مهم ترین رسالت های سینما یعنی سرگرمی به خوبی پایبند است.
مانی حقیقی نوع روایت و موضوعاتی که برای فیلم هایش انتخاب میکند که برای مخاطب عجیب و شاید هم جذاب باشد. از آثار وی میتوان به فیلمهای کنعان، آبادان، کارگران مشغول کارند، پذیرایی ساده، ۵۰ کیلو آلبالو، اژدها وارد میشود! و خوک اشاره کرد.
شاید بتوان گفت اوج فیلمسازی حقیقی در فیلم اژدها وارد میشود! به چشم میخورد. داستان بر اساس واقعیت جنایی و معماگونه آن همراه با طراحی چشمگیر صحنه، فیلمبرداری و همچنین موسیقی متن دلهره آور این اثر همه با هم آن را به فیلمی متفاوت تر و جلوتر از فیلم های دیگر ایرانی بدل میکند.
گویا مانی حقیقی علاقه زیادی به فیلم های جاده ای آن هم در مسیر کوهستانی و زمستان دارد که دو فیلم دیگر او یعنی پذیرایی ساده و کارگران مشغول کارند دارای این ویژگی هستند. دو فیلم جاده ای او که نگاهی فلسفی اخلاقی به انسان و کنش های او به مسائل مختلف دارد.
حقیقی دو کار طنز نیز در کارنامه خود به نام های ۵۰کیلو آلبالو و خوک دارد که آن ها نیز با کارهای طنز سال های اخیر سینمای ایران فاصله دارد و اینجا هم حقیقی قصد دارد تا فضاسازی متفاوت و عجیب در کارهای طنز خود نیز داشته باشد.
ویژگی مثبت و بارز فیلمسازی حقیقی نوع متفاوت فرم در کنار محتواست که شما کم تر شبیه آن را در سینمای ایران دیده اید هرچندان که ممکن است اکثر فیلم های حقیقی برای مخاطب عامه مناسب و جذاب نباشد اما برای مخاطبان خاص اش بسیار چشم نواز و دیدنی است.
به جرات میتوان گفت که عجیب ترین و متفاوت ترین کارگردان سال های اخیر سینمای ایران شهرام مُکری است. او که فیلم هایش نه تنها حال و هوای فیلم های کارگردان مطرح آمریکایی یعنی دیوید لینچ را دارد بلکه به وضوح میتوان ارجاعاتی به سینمای لینچ را در آثار مُکری دید.
روایت غیر خطی و استفاده از سکانس پلان های طولانی از ویژگی بارز فیلم های شهرام مُکری است. چیزی که سینمای مُکری را به شدت متفاوت میکند، عامه پسند نبودن فیلم هایش است و فقط مخاطبان بسیار خاصی میتوانند از فیلم های او لذت ببرند. خود شهرام مُکری هم اظهار میکند که فیلم هایش برای هر سلیقه ای مناسب نیست.
از آثار شهرام مکری که در جشنواره های بین المللی نیز مورد استقبال بسیار خوب منتقدان و داوران بوده است میتوان به ماهی و گربه، هجوم و جنایت بیدقت اشاره کرد.
سینمای یک کشور زمانی موفق است که بتواند هر مخاطب با هر سلیقه ای را راضی نگه دارد و عملا دست مخاطب برای انتخاب ژانر و نوع فیلم باز باشد. ۳ کارگردانی که به آنان اشاره شد سعی کردند تا چیزی متفاوت از جریان تکراری و کلیشهای سینمای ایران را ارائه دهند که شجاعت و ابتکار آنان را نشان میدهد.
احتمالا از این مطلب خوشتان بیاید:
۹ فیلم محبوبم که در سال ۱۴۰۲ دیدم!
در این مطلب قصد دارم شما را با سینمایی هایی که در سال ۱۴۰۲ دیدم و از دیدن شان لذت بردم، آشنا کنم. در ادامه مطلب با من همراه باشید.
اگر فکر میکنید که جای اسم کارگردان یا فیلمی در لیست بالا خالی است حتما در بخش نظرات بنویسید. در پایان خیلی ممنون میشوم که نظر، پیشنهاد و انتقاد خود را نسبت به این مطلب با من به اشتراک بگذارید.