با نام خداوند بزرگ
قرار بود بنویسم.اما شرایط این روزهای دنیا و درگیری ما با کرونا ، حس و حالی رو برام نذاشته بود.شرایط این روزهای مملکت هم تعریفی نداره.البته من قصد ندارم در اینجا ناله کنم.چون همه خیلی خوب میتونند ذکر مصیبت بگن.قراره امید بدیم به هم.اینجا میخوام از ایده هایی که تو ذهنم میاد بنویسم.خیلی پرت نیست راجع به اونها اندکی تحقیق میکنم.ولی به نظرم هر ایده ای باید کاملا کار کارشناسی بشه.
یه جا امروز تو یکی از شبکه های اجتماعی دیدم نوشته بود مشکل امروز ما عدم ارتباط با دنیا نیست بلکه دروغ، دزدی، اختلاس، احتکار، کم فروشی، ربا، ریا، کلاهبرداری، رشوه، سفته بازی، حق مردم را پایمال کردن هست.خوب فکر میکنم اینها همه دلایل حال بد این روزهای کشور هست اما عدم ارتباط ما با دنیا شاید یکی از دلایل ایجاد این مشکلات باشه.مثلا اگه شما با یک تاجر و بیزینس من خارجی خلف وعده بکنی دیگه سرمایه اجتماعی خودت که همون اعتماد طرف به شما هست رو خرج کردی و دیگه جایگاهی نداری.پس برای اینکه تو بازار رقابت بمونی باید یاد بگیری چطوری برخورد کنی.البته بعدا به طور مفصل به مشکلاتی که بالا ذکر شد میپردازم.
باید از تجربیات کشورهای دیگه و راههای رفته درس گرفت.دنیای امروز فرصت تجربه مجدد نیست.
سرمایه اجتماعی چیزی که هنوز برای من و مردم ما نامفهومه.ما خیلی راحت این سرمایه رو خرج میکنیم و از دست میدیم.
حتما شما شنیدید که مدیر یک شرکت ژاپنی برای خلف وعده در یک پروژه خودکشی کرده و هزاران مثال اینگونه از این اخلاق ژاپنی ها. چرا اینقدر نسبت به سلب شدن اعتماد عمومی نسبت به خودشون حساس هستند؟ در صورتیکه برای ما این مساله مهم نیست!!!