«خیوس» (یونانی: Χίος؛ انگلیسی: Chios) نام جزیرهای یونانی در غرب آناتولی یا ترکیهٔ امروزی است.
در دل آن، شهری باستانی وجود دارد؛ غنی از آثار یونانی، رومی، بیزانسی و اسلامی، که از سال ۵۴۶ تا ۳۳۴ پیش از میلاد مسیح نیز، تحت اشغال شاهنشاهی پارس یا «هخامنشیان» بوده است.
در سال ۳۳۴ پیش از میلاد، اسکندر کبیر بهعنوان رهبر یا «هِژِمون» اتحادیهٔ هلنی، متشکل از پادشاهی مقدونیه و دولتشهرهای یونانی، به قلمرو شاهنشاهی پارس لشکرکشی کرد. در یکی از مفاد پیماننامهٔ این اتحادیه، قید شده بود که دولتشهرهای یونانی باید خودمختار باقی بمانند و قانون آنها نباید تغییری کند و اسکندر دخالتی در امور آنها نخواهد کرد؛ اما شهرهای یونانی آسیای صغیر، عضو این پیمان نبودند و اسکندر پس از شکستدادن ساتراپ (یا والی) هخامنشی در این منطقه، دخالتهای خیرخواهانهای در امور آنان انجام داد که نامهٔ او به مردم جزیرهٔ خیوس، بیانگر نمونهای از آنهاست.
این نامه، اولین فرمان برپایی یا گسترش مردمسالاری در طول تاریخ شناختهشدهٔ بشر است.
آریان نیکومدیایی، مؤرخ یونانی-رومی قرن دوم میلادی نیز در کتاب خود به نام «آناباسیس اسکندر» (The Anabasis of Alexander) یا «لشکرکشی اسکندر» که متن اصلی تاریخ اسکندر کبیر به شمار میرود، در دفتر اول بخش ۱۷ و ۱۸ و دفتر دوم بخش ۶، به احیاء و گسترش دموکراسی در تمام شهرهای آسیای صغیر و آناتولی توسط اسکندر اشاره کرده است.
آریان، اخبار ارتباط اسکندر و مردم خیوس و برپایی مردمسالاری در این شهر را نیز در اثر نفیس خود یاد کرده؛ اما این نامهٔ تاریخی را مردم خیوس نیز چندین بار بر روی الواح سنگی حک کردهاند و نسخهٔ سالم و کاملی از آنها نیز باقی مانده است که هماکنون در موزهٔ باستانشناسی جزیرهٔ خیوس نگهداری میشود.
ترجمهٔ فارسی نامه، طبق ترجمهٔ انگلیسی دکتر جان یاردلی (.YARDLEY, John C)، اینچنین است:
بند ۱) از شاه اسکندر، به مردم خیوس؛
نوشتهشده توسط پریتانی اهل دیسیتئوس.
تمام کسانی که [توسط پارسیان] از خیوس تبعید شدهاند، باید بازگردند و قانون اساسی خیوس باید دموکراتیک باشد.
بند ۲) تدوینکنندگان باید برای انشاء و تصحیح قوانین، انتخاب شوند، تا اطمینان حاصل شود که در آنجا مانعی برای برپایی یک مردمسالاری، یا برای بازگشت تبعیدشدگان، وجود ندارد. هر چیزی که پیش از این، تصحیح یا تنظیم شده باشد، باید به اسکندر ارجاع شود.
بند ۳) مردم خیوس باید بیست کشتی جنگی به همراه خدمه، با هزینهٔ خود تأمین کنند و تا زمانی که باقی نیروی دریایی یونانیان، ما را در دریا همراهی میکنند، در کنارشان باشند.
بند ۴) در مورد کسانی که به شهر در مقابل بربرها(یعنی هخامنشیان) خیانت کردند، آن عده که فرار کردهاند، نباید در هیچیک از شهرهای اتحادیه پذیرفته شوند و باید طبق حکم یونانیان، تعقیب گردند. کسانی که دستگیر شدهاند باید بازگردانده شده و در شورای یونانیان محاکمه شوند. در صورتی که بین تبعیدیان تازهبازگشته و کسانی که در شهر هستند، اختلاف حاصل گردد، آن مورد توسط ما قضاوت میشود.
بند ۵) تا زمانی که بین مردم خیوس، آشتی حاصل نشود، باید گروهی با قدرت مناسب در بین آنان باشند که توسط شاه اسکندر نصب میشوند. مردم خیوس موظف هستند از این گروه حفاظت کنند.
متن اصلی ترجمهٔ دکتر جان یاردلی:
[1] From king Alexander to the people of Chios; written in the prytany of Deisitheos. All those exiled from Chios are to return, and the constitution on Chios is to be democratic.
[2] Drafters of legislation are to be selected to write and emend the laws so as to ensure that there be no impediment to a democratic constitution and the return of the exiles. Anything already emended or drafted is to be referred to Alexander.
[3] The people of Chios are to supply twenty triremes, with crews, at their own expense, and these are to sail for as long as the rest of the Greek naval force accompanies us at sea.
[4] With respect to those men who betrayed the city to the barbarians, all those who escaped are to be exiled from all the cities that share the peace [of Corinth], and to be liable to seizure under the decree of the Greeks. Those who have been caught are to be brought back and tried in the Council of the Greeks. In the event of disagreement between those who have returned and those in the city, in that matter they are to be judged by us.
[5] Until a reconciliation is reached among the people of Chios, they are to have in their midst a garrison of appropriate strength installed by king Alexander. The people of Chios are to maintain the garrison.