با سلام
من احمد عبداللهزاده هستم و قصد دارم در این مطلب در مورد اهمیت و مزایای رفتن به دانشگاه برای برنامهنویسان صحبت کنم.
البته این مطلب میتونه برای دانشجویان تمامی رشتهها مفید باشه.
امیدوارم براتون مفید باشه :-)
این مطلب شامل توصیهها و تجربیات من به علاقمندان به برنامهنویسی است که بر سر دو راهی رفتن یا نرفتن به دانشگاه قرار گرفتهاند.
بازار کار برنامهنویسی به گونهای است که بدون نیاز به مدرک دانشگاهی میتوان در آن مشغول به کار شد و بصورت شرکتی یا پروژه محور کسب درآمد کرد که یکی از موضوعاتی که باعث میشود خیلی از برنامهنویسان فکر رفتن به دانشگاه را از سر خود بیرون کنند یا در رفتن یا نرفتن به دانشگاه دودل باشند همین موضوع است یا به دانشگاه نرفتن بزرگان دنیای کامپیوتر مثل بیل گیتس یا استیو جابز اشاره میکنند در صورتی که آنها به دانشگاه رفته سپس از دانشگاه استفأ دادهاند، البته هزاران مورد هم میتوان مثال زد که به دانشگاه نرفته یا از آن استفأ دادهاند و موفق نشده اند.
همچنین از برخی برنامهنویسان خیلی زیاد میشنوید که برای یادگیری برنامهنویسی و حتی ورود به دیگر گرایشات رشته کامپیوتر (شبکه یا هوش مصنوعی و ...) نیازی به شرکت در دانشگاه ندارید و دانشگاه فقط وقت ما را تلف میکند و با دیدن فیلمهای آموزشی یا با استفاده از آموزشگاههای برنامه نویسی که مثل قارچ همه جا رشد کردهاند در زمان کمتری میتوان وارد بازار کار این رشته شد.
خلاصه این موضوعات باعث اضطراب خیلی از برنامهنویسان قبل از کنکور میشود که اصلا زمان مناسبی برای اضطراب داشتن نیست.
دانشگاه محیط بسیار مناسب و ایده آلی برای دانشجویانی است که به دنبال پیشرفت و یادگیری هر چه بیشتر علم و دانش هستند. نمیگویم هر کسی وارد دانشگاه شود حتما پیشرفت میکند اما برای کسانی که برای پیشرفت علمی یا تحصیلی و یا حتی در زمینهی شغلی خود هدف گذاری کرده و تلاش میکند دانشگاه میتواند بسیار مفید باشد و امکاناتی را در اختیار دانشجویان قرار دهد که در هیچ جای دیگر به راحتی بدست نمیآید.
اول از همه اساتید:
من در دانشگاه اساتید بسیار خوبی داشتم که دارای تجربیات زیاد و سطح بالای علمی بودند، تجربیاتی که به راحتی بدست نمیآیند و میتوان از آنها به عنوان میانبری برای رسیدن به موفقیت استفاده کرد.
ارتباط با اساتیدم و استفاده از تجربیات آنها به من در پیدا کردن مسیر آیندهی شغلیام کمک زیادی کرد. اساتیدی که هنوز هم با آنها در ارتباطم و رابطهی استاد شاگردی ما به رابطهی دوستی تبدیل شده است.
البته برای ایجاد ارتباط با اساتید دانشگاه باید از خودتان شوق و علاقهی زیادی به یادگیری نشان دهید بدلیل اینکه ممکن است اساتید بدلیل حجم زیاد پروژههای شخصی، کلاسهای زیاد و داشتن دانشجویان بسیار نتوانند برای تمام دانشجویان وقت کافی و یکسان بگذارند و مسلما برای دانشجویان سمج و پر تلاش وقت بیشتری میگذارند پس اگر میخواهید حداکثر استفاده را از تجربیات اساتید خود بکنید باید پاشنهی در اتاق آنها را از جا در بیاورید.
دوم امکانات دانشگاه:
من به همراه یکی از اساتیدم مشغول به کار روی پروژههای مختلفی در آزمایشگاه دانشگاه شدیم که طراحی و ساخت چند دستگاه اندازهگیری برای بررسی میزان دما و رطوبت خاک برای همکاری در یکی از پروژههای پژوهشی دانشگاه با همکاری رشتهی مهندسی آب و مهندسی مکانیک بود که در آن از چند میکروکنترلر و بردهای ARDUINO و ESP و چندین سنسور استفاده میشد. من و استادم به عنوان تیم کامپیوتر در این پروژه حضور داشتیم و برنامهنویسی روی بردها را انجام میدادیم.
این پروژه و یکی دو پروژهی دیگر باعث شد من علاوه بر کسب تجربهی کار در محیطهای تیمی و همچنین آشنایی با نرمافزارهایی مانند Git و Trello، کار با میکروکنترلرها، کسب تجربه در برنامهنویسی روی دادههای حجیم و کانفیگ و راه اندازی سرور لینوکس تا حدودی علاقهی خودم را برای ادامهی مسیر شغلیام پیدا کردم.
از نظر من مشارکت در اینگونه پروژهها به شما در فهم دلیل و منطق وجود بسیاری از دروس دانشگاهیتان که شاید خیلی با آنها ارتباط برقرار نمیکنید کمک میکند همچنین باعث افزایش یادگیری شما میشود. برای مثال در یکی از این پروژهها بود که برای اولین بار بصورت کاربردی از برنامهنویسی موازی(Parallel programming) استفاده کردم یا کاربرد پایهی وقفه(Interrupt) در CPU را دیدم.
همچنین برای اولین بار در این پروژهها بود که مجبور به نوشتن پروپوزال شدم.
سوم استفاده از تجربیات دانشجویان دیگر و ترم بالاییها:
زندگی خوابگاهی و معاشرت با دیگر دانشجویان مخصوصا ترم بالاییها به من خیلی کمک کرد از جمله روشهای آنها برای یادگیری.
برای مثال استفاده از فیلمهای آموزشی (اولین بار با سایتهایی مانند udemy, coursera, edx و ... از طریق یکی از ترم بالایی هایم آشنا شدم)
خواندن کتابها و مقالات زبان اصلی که باعث شد از همان ترمهای اول به اهمیت یادگیری زبانانگلیسی پی ببرم و در یادگیری آن تلاش کنم.
آشنایی با سیستم عامل لینوکس توسط یکی از دوستان عزیزم بنام نوید بود که به شما هم پیشنهاد می کنم که حتما کار کردن با لینوکس را یاد بگیرین زیراکه هم برای شما ایجاد شغل میکند، یکی از اولین تجربه های کاری من که بابتش پول دریافت کردم در همین حوزه یعنی سیستم ادمین لینوکس بود البته یادگیری لينوکس باعث افزایش احتمال استخدام شما در دیگر مشاغل هم میشود. (توضیحات کاملتر در مورد درآمد با لینوکس را در اینجا مطالعه کنید.) و هم در مقاطع بالاتر از لیسانس ممکنه بهش نیاز پیدا کنین و دیگه زمان و فرصت مناسب برای یادگیری لینوکس رو نداشته باشین و البته شمارو وارد دنیای زیبایی میکنه و کلی ازش لذت میبرین.
با دیدن دانشجویانی که در کنار تحصیل مشغول به کار در زمینههای برنامهنویسی بودند من هم تصمیم گرفتم در کنار تحصیل مشغول به کار شوم که هم باعث کسب درآمد و تجربهی من شد و هم باعث تقویت رزومهی کاری من شد.
اولین تجربهی کاری من ترم چهار بود که البته باعث کاهش معدل من هم شد(برای برخی دانشجویان تمرکز روی معدل و داشتن معدل بالا از همه چیز مهمتر است که البته من اصلا اینجوری نبودم و تجربهی کاری هم خیلی برای من اهمیت داشت).
تنوع دروس ارائه شده در دانشگاه باعث آشنایی دانشجویان با گرایشهای رشتهی کامپیوتر (مهندسی نرمافزار، هوش مصنوعی، شبکههای کامپیوتری، امنیت و ...) میشود.
هر کدام از این دروس علاوه بر آموزش مفاهیم پایه و ایجاد درک و فهم از ساختار و نحوه عملکرد کامپیوتر و نرمافزار باعث آشنایی دانشجویان با گرایشهای مختلف رشتهی کامپیوتر میشود.
برای مثال فردی را در نظر بگیرید که به واسطهی مطالعات، علاقهی شخصی یا راهنمایی دیگران میلی به ادامهی تحصیل در دانشگاه را ندارد. اگر علاقهی او در طراحی نرمافزار باشد آیا هرگز متوجهی علاقهی خودش یا وجود گرایشهای دیگر مثل هوشمصنوعی یا شبکههای کامپیوتری میشود ؟!!!
احتمالا نه
دوران دانشگاه بدلیل زندگی در شرایط خوابگاهی و زندگی گروهی، مباحث درسی سنگینتر به نسبت دبیرستان، حضور جنس مخالف، ارتباط با دانشجویانی از شهرهای دیگر با فرهنگها، روشهای زندگی و مذاهب و ادیان مختلف، علاقه به کار در کنار تحصیل و ... باعث ایجاد تحول و تغییر در طرز فکر من، افزایش روابط اجتماعی، افزایش تحمل سختیها و افزایش قدرت برنامهریزی و هدف گذاری در من شد.
زندگی خوابگاهی:
زندگی خوابگاهی برای من تجربهی بسیار جالب و مفیدی بود. من در طول دوران دانشگاه ۴ بار اتاق عوض کردم و حدودا با ۳۰ دانشجوی دیگر هم اتاقی بودم. با افرادی از شمال تا جنوب کشور با طرز زندگی و علایق متفاوت، با گویشها و زبانهای و حتی با ادیان و مذاهب مختلف با خودم زندگی کردهام که تجربهی جالب و تکرار نشدنی در زندگی من به حساب میآید.
این تجربه در وهله اول باعث شد من دوستان صمیمی زیادی در سراسر کشور پیدا کنم که هنوز هم با آنها در ارتباطم و حتی با برخی از آنها بصورت خانوادگی هم ارتباط داریم.
زندگی با چند نفر دیگر در یک اتاق کوچک باعث میشود شما و هم اتاقی هایتان در بعضی مسائل با هم اختلاف نظر داشته باشید مثلا یکی بچهی جنوب کشور است و همیشه دوست دارد کولر اتاق روشن باشد و دیگری مخالف است یا بعضی میخواهند شبها زود بخوابند ولی بعضی دیگر میخواهند تا صبح بیدار باشند، یکی دوست دارد صدای فیلم یا آهنگ را بدون هنسفری گوش دهد که باعث ایجاد مزاحمت برای دیگران میشود، بعضی ها در اتاق سیگار میکشند و خلاصه مشکلات از این قبیل.
مواجهه با این مشکلات باعث شد صبر و تحمل من بسیار بالا برود و بتوانم خودم را با زندگی در شرایط مختلف وفق دهم و خودم را برای مواجهه با مشکلات و افراد مختلف در آینده آماده کنم که این تجربیات در دوران سربازی نیز خیلی به من کمک کرد.
حضور دو جنس مخالف کنار یکدیگر:
در ایران دانشگاه اولین مکانیست که هر دو جنس مونث و مذکر بصورت قانونی و پذیرفته شده کنار یکدیگر قرار میگیرند، با هم در کلاس درس و امتحان حضور مییابند، گاهی با هم درس میخوانند، با هم بیرون میروند و بیشتر از قبل با هم آشنا میشوند و خلاصه دانشگاه اولین محیطی است که این دو جنس که در ایران بین انها دیوارها و پردههای زیادی کشیده شده فارق از تمام موانع و مخالفتها میتوانند با هم ارتباط برقرار کنند و یکدیگر را بیشتر بشناسند.
که به نظر من این فرصت را از دست ندهید.
افزایش قدرت برنامهریزی و هدف گذاری برای آینده:
در دانشگاه دروس به نسبت دبیرستان سختتر، حجم کتابها بیشتر و پروژه ها و تمرینات خیلی سنگینتر میشوند و برای من که علاقه داشتم در کنار درس کار هم بکنم و همچنین بدلیل زندگی در شرایط خوابگاهی و پر سروصدا محیط خیلی مناسبی هم برای درس خواندن نداشتم برنامهریزی و تقسیم بندی زمانم بسیار مهم بود.
همین موضوع باعث شد من در زندگی شخصی هم آدم منظمتر و با برنامهتری شوم.
مهاجرت، شغل، موقعیت اجتماعی و حتی سربازی از جمله دلایلی هستند که داشتن حداقل یک مدرک دانشگاهی را الزامی میکنند.
مهاجرت:
یکی از آسانترین روشهای مهاجرت، مهاجرت تحصیلی است که این روش مهاجرت بسیاری را علاقمند به حضور در دانشگاه میکند و تهیه یک مدرک دانشگاهی میکند. البته من به شخصه خیلی هم طرفدار مهاجرت نیستم.
دلیل بعدی یافتن شغل است:
شاید بگویید مگر برای اشتغال در برنامهنویسی هم نیاز به داشتن مدرک دانشگاهی داریم ؟؟؟
برای برخی شرکتها و ادارات دولتی یا خصوصی بله
بسیاری از شرکتها برای استخدام شعار license-less میدهند که یعنی برای استخدام اهمیتی به مدرک تحصیلی نمیدهند و سطح علمی و ویژگی های شخصی فرد ملاک استخدام است اما هنوز هم بیشتر شرکتها در داخل و یا حتی خارج از ایران برای استخدام شرط داشتن مدرک تحصیلی را مطرح میکنند. همچنین برای استخدام در ادارات دولتی هم این شرط وجود دارد.
شاید بدلیل حقوق پایین طرفدار کار در ادارات دولتی نمیباشید اما برخی ادارات دولتی هم وجود دارند که حقوق و مزایای قابل توجهی دارند.
البته برای پسرها داشتن مدرک تحصیلی میتواند دوران سربازی را آسانتر کند.
حال خودتان تصمیم بگیرید که حضور در دانشگاه چقدر میتواند برایتان مفید باشد :))
مطالب مشابه: