آیا بهتر است کسب و کار جدید راه اندازی کنیم؟ کسب و کاری که در حال فعالیت است را خریداری کنیم؟ آیا مشکلی که شناسایی کرده ایم مستلزم اختراع جدیدی است؟ یا اصلاح محصولات قدیمی برای حل آن کافی است؟
1- راه اندازی کسب و کار جدید
خوبی راه اندازی یک کسب و کار جدید این است که شما میتوانید آن را به شیوه خودتان خلق کنید. پیش از آن که کسب و کار شما به شیوهای اثربخش اداره شود، باید تصمیمات زیادی را اتخاذ کنید در نتیجه اگر فاقد منابع مهارتهای لازم باشید این مسئله میتواند چالشی واقعی برای شما محسوب شود.تمایل دارید چه میزان از زمان و تلاش خود را روی این کار سرمایهگذاری کنید؟ دانش و مهارتهای لازم برای راه اندازی و اداره یک کسب و کار جدید را از چه منبعی کسب خواهید کرد؟ تا چه اندازه تمایل به ریسک پذیری دارید ؟
نمی توان راه صد شبه را یک شبه پیمود
2- خریداری کسب و کار مستقل،3- گرفتن نمایندگی، 4- مخترع شدن
پس از اینکه ایده خود را انتخاب و روشهای مختلف اجرایی شدن را بررسی کردید. حالا نوبت به آن رسیده ارزیابی مفصل تری انجام دهید. در این مرحله از تفکر انتقادی استفاده کنید؛ تا به صورت منطقی امکان پذیر بودن هر ایده را ارزیابی شود. سه شیوه کاربردی برای ارزیابی شامل دلیل هزینه-فایده ، تحلیل هزینه فرصت و تحلیل swotاست.
اگرچه دست زدن به ریسک برای کارآفرینان ضروری است، اما افراد موفق تنها ریسکهای سنجیده را میپذیرند. بدین معنا که آنها هزینهها و فواید را با دقت در نظر میگیرند.
یکی از مشکلات این روش تعیین ارزش پولی اقلام ناملموس است برای مثال ارزش وقت شما چقدر است؟
یکی دیگر از مشکلات این روش این است که در آغاز ارزیابی نمیتوانید به طور دقیق از هزینه ها و فواید را با استفاده از اعداد و ارقام نشان دهیم.
یکی از عوامل مهمی که معمولاً هنگام ارزیابی ایده گرفته می شود هزینه فرصت است. هزینه فرصت، ارزش آن چیزی است که برای به دست آوردن چیز دیگری از دست میدهیم. فرض کنید به شما پیشنهاد میشود به صورت کارآموزی در شرکتی مشغول به کار شوید و در این مدت شما حقوقی دریافت نمیکنید. شما باید مزایای کارآموزی را با مزایای هرگونه فرصتی که به دلیل کارآموزی از دست خواهی داد یا به تعویق خواهد انداخت مقایسه کنید.
یک روش ارزیابی تجاری است که نام آن از چهار متغیر که با این روش ارزیابی میشوند گرفته شده است:
شما از چه مهارتهایی برخوردار هستید؟ چه منابعی( شامل زمان، پول و افراد) در اختیار دارید؟ چه دانش و تجربه ای منحصر به فردی دارید؟
کدام زمینههای علمی و مهارتی را باید در خود بهبود بخشید؟ چه منابعی را کمبود دارید؟ مشتریان بالقوه شما کدام ویژگی محصولات و خدمات شما را به عنوان نقطه ضعف ارزیابی می کنند؟
آیا ایده تجاری نیاز و خواستههای برآورده نشده را تامین میکند؟
آیا روند و تغییراتی در اجتماع شما در حال وقوع است که بتوانید از آن به نفع خود استفاده کنید؟
شما چه کاری را بهتر از دیگر شرکتها انجام میدهید؟
آیا موقعیت جغرافیایی کسب و کارتان مزیتی برای شما است؟
چه موانعی برسر راه پیگیری این فرصت وجود دارد؟
رقابت در این زمینه تجاری چگونه است؟
آیا این ایده کسب و کار پنجره فرصت کوتاهی دارد؟
شما بر نقاط قوت و ضعف کنترل داشته. شما میتوانید با شناسایی آنها از نقاط قوت استفاده کرده و نقاط ضعف را بهبود ببخشید. اما شما هیچ کنترلی بر فرصتها و تهدیدها ندارید آنها در محیط پیرامونی شما رخ میدهند. شما باید با شناسایی آنها سعی کنید به گونهای برنامهریزی نمایید که از فرصتها کمال استفاده را نمایید و کاری کنید که تهدیدها در کسب و کارتان اثر منفی نداشته باشند.
منبع: موسسه کار و تامین اجتماعی