برای هیچ نویسندهای بدتر از این نیست که ساعتها زمانش را برای نوشتن یک مقاله صرف کند اما در نهایت کسی آن را نخواند.
محتوای مقالهات عالی است؟ قطعا همینطور است اما وقتی تیتری ننویسی که او را جذب کند هیچ انگیزهای برای خواندن مقالهات نخواهد داشت.
برای همین در این مقاله میخواهم ۳ قانون ساده را بگویم که اطمینان دارم اگر آنها درست انجام دهی، بهتر از هر شخص دیگری میتوانی تیترهای عالی بنویسی.
همهی انسانها بدون هیچ استثنایی نیازهای مشابه دارند. از خوردن آب و غذا تا نیاز به مسکن. نکتهی مهم داستان این است که اگر الان مشکلاتی داری احتمالا هزاران نفر مشکلی مثل تو دارند.
حالا اگر بر اساس مشکلات یا نیازهای گذشته خودت یک تیتر بنویسی، مخاطبینت به سادگی جذب محتوایت خواهند شد.
میدانم کمی پیچیده شد اجازه بده با یک مثال برای توضیح دهم:
تصور کن داستان زندگی من این است که دختر زیبایی را دوست داشتم. تقریبا شرایط مالی ازدواج را داشتم اما آن دختر علاقهی چندانی به من نداشت در واقع بلد نبودم با او طوری صحبت کنم که به من علاقهمند شود. من کارهایی انجام میدادم که از نظر من جذاب بهنظر میرسید اما او کوچکترین علاقهای به آنها نداشت.
حالا تصور کن بلاخره راهحل این مشکل را پیدا میکنم و با شخص رویاهایم ازدواج میکنم. اگر بخواهم این راهحل را در قالب یک مقاله یا محصول به دیگران توضیح دهم احتمالا چنین تیتری برای آن مینویسم:
چقدر دلت میخواهد با او یک رابطه عاشقانه داشته باشی؟
این تیتر بینظیر برای دورههای مرتبط با ازدواج است. من برای نوشتن این تیتر از هیچ تکنیک و فرمولی استفاده نکردم. به غریزهها و مشکلات زندگیام رجوع کردم و برای مخاطبم یک تیتر نوشتم. البته این کار نیاز به تمرین دارد.
تیتر همین مقاله هم مثال خوبی است
چطور تیتری بنویسیم که مخاطب را مجبور به خواندن ادامه مطلب کند؟
به این فکر کردم که نوشتن تیتر خوب چه اهمیتی دارد و این نتیجه رسیدم اگر تیتر خوبی ننویسم کسی پستم را نمیخواند و در نهایت این تیتر ساخته شد.
در تبلیغنویسی بزرگترین اشتباهی که میتوانیم انجام دهیم این است که از خلاقیت استفاده کنیم.
تبلیغنویسی کار سادهای نیست، حتی نوشتن یک تیتر ساده مثل جواهرسازی هزاران ریزهکاریهای مختلف دارد.
پس بجای اینکه از خلاقیت استفاده کنیم بهتر است از فرمولهای آمادهای استفاده کنیم که بارها امتحان شدهاند و جواب خودشان را پس دادهاند.
یکی از این فرمولها disqualify است که به شدت به آن علاقه دارم. ساختار فرمول به این صورت است
چطور .... (نتیجه دلخواه) .... حتی اگر (بدترین شرایط ممکن)
مثال: چطور با دختر مورد علاقه مان دوست شویم حتی اگر تا به حال هیچ دختری به ما توجه نمیکرده؟
مثال: چطور در یک ماه، ۳ کیلو وزن کم کنیم حتی اگر صدها رژیم ناموفق داشتهایم؟
علت جذابیت فرمول عبارت حتی اگر است. در واقع به مخاطب میگوییم حتی اگر بدترین شرایط ممکن را هم داشته باشی (که البته نداری) باز هم میتوانی به نتیجه دلخواهت دست پیدا کنی.
برای پیدا کردن این فرمولها کافیست تبلیغات موفق دیگران را ببینید، فرمول را استخراج کنید و بر اساس آن تیتر بنویسید.
تبلیغنویسی و تیتر نویسی درست مثل پیانو زدن میمانند. هر کسی میتواند تیتر بنویسد، هر کسی هم میتواند با زدن دکمههای پیانو صدا تولید کنند.
اما کسی میتواند از پیانو یک موسیقی شاهکار بسازد که سالها برای نواختن آن تمرین کرده باشد. اگر میخواهی تیترهای خوبی بنویسی باید تمرین کنی. من اوایل کارم ۶ ماه مداوم تیتر مینوشتم تا توانستم کمی بهتر شوم.
جمع بندی:
موفق باشی