قرار بود در این پست از وظایف یک فروشنده بگیم در مجموعه های فروشگاهی یا ریتیل.
اما برام مهم بود بیشتر و بیشتر تاکید کنم بر نقش مهم و تاثیرگذار و تاثیرساز و به جرات خیلی خیلی مهم تر از خیلی فعالیت های سازمانی فروشنده نهایی!
حالا چالش اصلی اینه که خوب یا بد خیلی ها هنوز فروشنده ها رو در لایه های زیرین سازمان طبقه بندی میکنیم. تصورمون از اونها افرادیه با سواد کم، نیازمند شدید منابع مالی و طبعا کارفرماها این اجازه رو به خودشون میدن که هر جفایی رو در حق اونها انجام بدن! و در مقابل خریدار عزیز هم معتقده این قشر ضعیف اینجاست تا به من توضیحات بده و وظیفه اش هست و محتاجه و پس من میتونم با نگاه بالا به پایین هر خرده فرمایشی رو داشته باشم چون روزی اون برمیگرده به خرید من!!!
اما بعد همه این حقایق، برسیم به نامگذاری سازمانی همین دوستان و باز یک درس جدید رو باهم داشته باشیم.
در بسیاری از سازمانهای قدیمی، هنوز به فروشنده میگن FSM و یا بعبارتی FLOOR SALESMAN که میشه فروشنده کف!
فکر کنم نیازی به توضیح بیشتر نداره
اما در سازمان های بروز، امروزه از اصلاحات شکیل تری صحبت میشه که برخواسته از نگاه ارزشمندی است که به این طیف دیده میشه.
در ال جی ما به فروشنده ها SP یا SALES PERSON یا کارشناس فروش میگیم.
در برخی سازمانها هم SALES REP یا sales representative میگن
خلاصه، شما هم سعی کنید ابتدا از SP و سپس از SALES REP استفاده کنید و FSM رو بریزید دور.
تغییر، از نگاه و نگرش سازمانی شما اتفاق می افته.
پایدار و پیروز باشید.