ویرگول
ورودثبت نام
ahmad khajehasani
ahmad khajehasani
خواندن ۶ دقیقه·۴ سال پیش

شالوده نظام سیاسی کشور (مشارکت مردم) را دریابید.

شالوده نظام سیاسی کشور (مشارکت مردم) را دریابید.

احمد خواجه حسنی:به بهانه پایان انتخابات امریکا، این نوشتار با تأسی از تفکرات جامعه شناسانه گذری فکورانه بر آمار مشارکت سیاسی دارد امید آنکه تلنگری باشد و مقبول افتد. بنده نیز در چند روز اخیر به نحوی صبورانه در انتظار اعلام نرخ مشارکت سیاسی مردم در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بوده و فارغ از نتیجه حزب پیروز انتخابات، درصد مشارکت سیاسی را ...


✍? احمــــــــــــــــــــد خواجه حسنی

به بهانه پایان انتخابات امریکا، این نوشتار با تأسی از تفکرات جامعه شناسانه گذری فکورانه بر آمار مشارکت سیاسی دارد امید آنکه تلنگری باشد و مقبول افتد.

بنده نیز در چند روز اخیر به نحوی صبورانه در انتظار اعلام نرخ مشارکت سیاسی مردم در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بوده و فارغ از نتیجه حزب پیروز انتخابات، درصد مشارکت سیاسی را رصد می کردم.

در تبیین رفتار رأی دهی واجدین شرایط نظریات مختلف و گوناگونی موجودیت دارند گرچه سازوکار انتخاباتی در کشورهای متروپل به مثابه امریکا پیچیدگی و فرآیند خاصی را داراست.
اولین مدل های رفتار رأی دهی توسط پاول لازارسفلد و تیم تحقیقاتی دانشگاه کلمبیا با موضوع رأي شناسی    «psephology»
بدین مضمون مطرح گردید که؛ (شاخص تمایل سیاسی)
وضعیت گرا است.
پاول اینچنین اظهار می دارد که؛ فرد از نظر سياسي آنگونه مي انديشد كه از نظر اجتماعي در آن به سرمي برد.[۱]
مفروضِ نظام‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های دموکراتیک، این است که انتخابات محک بزرگی به جهت معیار و سنجه ی مشروعیت نظام حاکم می باشد و از این رو آمار مشارکت مردمی مورد توجه بدنه ی حاکمیت، جامعه شناسان و دانش آموختگان علوم سیاسی است.                  
گرچه سبک و سیاق انتخابات در جمهوری اسلامی ایران با ایالات متحده امریکا مقداری متفاوت است اما در کشورهای دموکراتیک مشارکت سیاسی مردم در نزد حاکمیت از اهمیت ویژه ای برخوردا است و ریزش یا رویش رای دهندگان سیگنال های معناداری را به سردمدارن نظام ارسال می کنند بدین سان که نظام سیاسی یک کشور بر پایه اعتماد و اراده مردم شکل گرفته و دوام و قوام آن با مشارکت سیاسی مردم رابطه ی مستقیم دارد.

مزید استحضار اینکه نگاه جامعه شناختی شیوه ها و نگرش های خاص خود را داراست و مردم را به عنوان اعضای گروه های اجتماعی می شناسد نه به عنوان صرف انسان بودن چرا که به روابط نهادها و متغیرهای اجتماعی توجه ویژه دارد.
ابتدا به ساکن شایان توجه می نماید که عنوان دارم با آنالیز آماری مشارکت مردم در قالب رفتار سیاسی در دوازده دوره اخیر از انتخابات ریاست جمهوری در ایران اسلامی و ایالات متحده امریکا نرخ میانگین مشارکت ایرانیان 65.57 درصد  و در امریکا 57.57 درصد بوده است که این  آمار نشان از پویایی مردم ایران در صورت بندی قدرت و سیاست دارد.

در قیاس آماری بر مبنای آخرین انتخابات در ایران و ایالات متحده امریکا داده ها امّا ناخوشایند می نمایند به طرزی که در قیاس آنها به دو راهی جامعه منفعل و فعال برخورد می کنیم بدین مضمون که در انتخابات اخیر ایالات متحده امریکا با مشارکت بالای رأی دهندگان در این مُلک قَدَر قدرتِ مکشوفه ی کریستف کلمب شاهد رفتار جامعه پسندی هستیم که واجدین شرایط رای دهنده از خود به نمایش گذاشتند و عملاً در تعیین سرنوشت چهار سال آتی اثر گذار ظاهر شدند اما در نقطه مقابل رفتار انتخاباتی جامعه ستیز و عدم مشارکت اکثریت ایرانی ها را نیز در انتخابات دوم اسفند ماه سال گذشته تجربه کردیم.
با واکاوی داده های متقن درخواهیم یافت که نرخ مشارکت سیاسی مردم در انتخابات اخیر در کشورمان به دلایلی متعدد به طرز محسوسی رو به کاهش است در امریکا اما نشریات و جراید مختلف اجماع نظر دارند که مشارکت در انتخابات چهل و ششمین دوره ریاست جمهوری رکورد شکنی کرده است و انتخابات از استقبال چشمگیری برخوردار بوده است.

بر اساس شاخص رفاه لگاتوم مربوط به سال ۲٠۱۵،سطح رفاه شهروندان امریکایی در آخرین سال منتهی به انتخاب دانالد ترامپ در رتبه بندی موسسه مذکور ردیف ۱۱ جدول را در اختیار داشته و در رتبه بندی سال ۲٠۱۹ م با هفت پله سقوط به رتبه ۱۸ جدول رسیده است [2] که این فکت از جمله دلایل مشارکت گسترده مردمی و انتخاب جوزف بایدن در انتخابات اخیر می تواند باشد.

انتخابات در کشور ما مکانیسمی اجتماعی دارد و در زمره فریضه های دینی به شمار می آید.
 نگارنده در انتخابات اسفندماه سال گذشته با طیف مختلفی از اقشار جامعه که استراتژی نه به انتخابات را در دستور کار داشتند تبادل نظر کرده و تمنّا داشتم این فرصت را غنیمت شمرده و در سرنوشت آینده خود اثر گذار باشید لیکن در کمال تعجب کسر قابل توجهی از افرادی که قصد مشارکت در انتخابات را نداشتند در عدم اعتماد به اثر پذیری رأی خود اتفاق نظر داشتند.

مابین اعتماد اجتماعی و مشارکت سیاسی در جامعه پیوند عمیقی حاکم است، تنیدگی این ارتباط به گونه‌ای است که بسیاری از اندیشمندان علوم اجتماعی بر این مدعا صحّه می گذارند و ایضاً حاکمیت، برآیند اراده های مستقل افراد است ناگفته پیداست که این افول اعتماد عمومی و به تبع آن به تاراج رفتن سرمایه های اجتماعی حاصل سیاست گذاری سالهای پیش تا به امروز است.

اینگلهارت در کتاب تحول فرهنگی در جامعه پیشرفته صنعتی چنین اظهار می دارد که
؛ سطح اعتماد در جوامع مختلف با هم تفاوت دارد.
اعتماد به یکدیگر بخشی از نشانگان فرهنگی پایدار است
که به بقای دموکراسی منجر میشود.
جامعه ما در سطوح مختلف خُرد (روابط بین فردی)، میانی ( روابط بین گروهی) و کلان ( روابط ملت و حاکمیت) دچار نقصان و بحران است.

فقدان اعتماد در نظامهای دموکراتیک، نظم و ثبات اجتماعی، تعادل، همبستگی و انسجام اجتماعی در جامعه را تحت الشعاع خود قرار می دهد.

توجه به مشارکت و تأکید بر نقش آن به عنوان یکی از عوامل اصلی توسعه در جوامع
در حال توسعه است. در بررسی و ارزیابی این برنامه ها عدم بهره گیري از مشارکت مردمی به عنوان عامل اصلی شکست برنامه هاي توسعه ارزیابی شده است.[۳]
با وام گرفتن از کاربست اندیشه های میشل فوکو،مایلم معروض دارم که اتصال بین منافع مردم و حاکمیت از طریق عنصر شگرفی بنام اعتماد همراه است وا اسفا که این همراهی از وضعیت نا خوشایندی در رنج است.
نظرات رابرت دال در این وادی صدق می کند،
 ایشان ابراز می دارند؛ هر گاه فرد تصور كند كه فعاليت او در صحنه سياست بي تأثير است و نمي تواند منشأ تغيير باشد، هرگز در آن وارد نمي شود.
در جامعه آپولیتیسم (سیاست زده) امروزی با وعده های بوقلمونی ایرج میرزا و وعیدهای رسوب شده کارگزاران و متولیان و با سوء استفاده از باورهای متافیزیکی به انضمام عملکرد بسیار ضعیف مجلس دهم و دولت فعلی آب رفته به جوی بازنخواهد گشت و اعتماد مردم همچنان دست آویز بی کفایتی معدودی از دولتمردان است.

افول اعتماد مردم به مسؤلین بحرانی است که نیاز مبرّم به ترمیم و بهبود عاجل دارد تا جامعه را از حرکت به سمت رادیکال شدن بازداشته و در مسیر اصلی کانالیزه نماید.
از منظر جامعه شناسی و معیار رفتارشناسی، نمودار رشد نا امیدی در جامعه روند فزاینده ای را نشان می دهد.
اعتماد اجتماعی که پایه و اساس سرمایه اجتماعی می باشد در حال فروپاشی است.
اخلاق که زیربنای مسؤلیت و مشارکت است در بسیاری از موارد توسط افراد جامعه نادیده پنداشته و وقعی برای آن قائل نیستند و ارزش های اصیل اخلاقی مانند نوع دوستی، دگر خواهی و پایبندی به اخلاق و تعهد از جامعه ی فعلی رخت بربسته و شوربختانه ناچارم معروض دارم که  قرائن و اماراتی موجودند که عبور جامعه از دینداری را حکایت می کند.[۴]
در سال های اخیر سـقوط معیارهـاي رفتـاري در جامعه ایران موجب تأسف و تألم است و فراموش نکنیم که به فرموده امیرالمؤمنین امام علی(ع) : الناس بأمرائهم اشبه منهم بآبائهم یعنی «مردم به حاکمان خود شبیه‌ترند از پدران» [۵]

بایسته و بدیهی است شالوده نظام سیاسی کشور( کمیِت مشارکت و ابراز وجود سیاسی ملت) را دریافته و در راستای جلب مشارکت مردمی و ارتقاء شاخص های عمومی و اختصاصی نیل به رضایت جامعه هدف گام برداشته و موجبات عدالت و رفاه اجتماعی را سرلوحه امور قرار داده و به حضور ارزشمند مردم در بزنگاه های مهم و حیاتی اهتمام ورزیم، شایسته می نماید که اصل مشارکت و مسئولیت همگانی در پیشبرد اهداف کلی نظام را مبنای حرکت جامعه بسوی تعالی و توسعه قرار دهیم.

به ایران سرنوشت و ته نوشتش بیاندیشیم.

References

۱: Paul lazarsfeld bernald berelson hazel ga det، The People Choice
Colombia University Press 1994 p27
۲:Legatum Prosperity Index
۳: Verba, Sidney. Nie, Norman, &kino, jao.
Participation and Political equality: a seven-
nation comparison, Cambridge and Newyork,
Cambridge university press. 1978.
۴: گزارش نظرسنجی موسسه گمان در مورد نگرش ایرانیان به دین
۵: تحت العقول،ص ۲٠۸
ویکی پدیا

انتخاباتجامعه شناسیاحمد خواجه حسنیوحدتیه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید