قرن بیستویکم به قرن انفجار اطلاعات معروف شده است. به لطف پیشرفت نمایی تکنولوژی و تکنولوژی اطلاعات، اطلاعات در کسری از ثانیه، از یک طرف دنیا، به طرف دیگر مخابره میشود. خبر درگیری نژادپرستانهی یک سفیدپوست با یک سیاهپوست در یکی از خیابانهای آمریکا یا تظاهرات کارگران فرانسه یا اخبار پیرامون تصویب بودجه در کشور خودمان، به سرعت، به منی که دسترسی فیزیکی به آنجا ندارم، میرسد. اما هدف از این نوشته، بازشماری مزایای تکنولوژی اطلاعات و رشد چشمگیر تکنولوژی ارتباطی نیست. در این نوشتار قصد داریم که به یکی از معایب بزرگ این رخداد، یعنی انفجار اطلاعات، بپردازیم.
در علوم مدیریت و مدیریت اطلاعات موضوعی وجود دارد که به آن هرم آگاهی یا DIKW pyramid میگویند. این واژه، مخفف واژگان زیر است:
داده (Data)، اطلاعات (Information)، دانایی (Knowledge) و آگاهی (Wisdom)
بر اساس این هرم، ما برای آنکه بتوانیم تصمیم خوبی بگیریم، تحلیل درستی ارائه دهیم و به طور کلی به سوالات ذهنمان پاسخ دهیم، لازم است که از داده به آگاهی برسیم؛ یعنی، میبایست سیر تبدیل داده به آگاهی طی شود. مطابق شکل ۱، برای آنکه از داده به آگاهی برسیم، میبایست در ابتدا داده را به اطلاعات، سپس اطلاعات را به دانایی و دانایی را به آگاهی تبدیل کنیم. این سیر تبدیل داده به آگاهی، یک فرایند زمانبر است. برای آنکه این سیر طی شود، نیازمند است، پردازش ذهنی در زمان مورد نیاز آن صورت پذیرد. حال نسبت این گفتهها با عصر انفجار اطلاعات چیست؟ پاراگراف بعدی را بخوانید!
«بمباران اطلاعاتی» یا «Information Overload» به حالتی گفته میشود که فرد تصمیمگیرنده با حجم زیادی از اطلاعات ساده، پیچیده وبعضا متناقض در نگاه اول، در حوزههای گوناگون مواجه میشود. بمباران اطلاعاتی منجر به آن میشود که به علت حجم بسیار زیاد دادهها و به تبع آن حجم بالای سوالات و مسائل زندگیمان، از پردازش دادهها باز بمانیم. این مسئله، ما را در تصمیمگیری دچار مشکل میکند که به آن «خستگی تصمیمگیری» یا «Decision Fatigue» میگویند. خستگی تصمیمگیری نیز منجر به خطا در تبدیل داده به آگاهی میشود. در واقع سیر تبدیل داده به آگاهی دچار نقص و منجر به خطا در تحلیل، تصمیم یا شناخت میشود.
در عصر امروز ما با پدیدهی بمباران اطلاعاتی مواجهیم. اکثر ما، در کانالهای خبری و سایر شبکههای اجتماعی فعالیت میکنیم و اخبار و وقایع را دنبال میکنیم. اتفاق بزرگی در همین حین در حال رخدادن است؛ ما با حجم عظیمی از داده مواجهایم که زمانمان فقط صرف دیدن دادهها میشود. حجم دادهها به قدری زیاد است که اصلا زمانی برای پردازش ذهنی و رسیدن به آگاهی باقی نمیماند. ذهن ما در مرحلهی داده باقی میماند. شاید مسئلهی خستهشدن را همهمان به وضوح حس کرده باشیم و همچنین گاهی این خستگی ما را پریشان کند.
این موضوع، یک موضوع جدی است. باید فکری برای آن بکنیم. در حال حاضر تنها چیزی که در ذهن نگارنده است، کنترل دادههای ورودی به ذهنمان است. آیا لازم است که همهی ما در گوشهای از ظرفیت ذهنمان، جایی را برای فکر کردن به موضوع درگیری نژادپرستانهی یک سفیدپوست با یک سیاهپوست در یکی از خیابانهای آمریکا، اختصاص دهیم؟