
یکی از بحثهای همیشگی در جامعه، چه در محافل خانوادگی و چه در شبکههای اجتماعی، این است که آیا درس خواندن و دانشگاه رفتن واقعاً خوب است یا نه؟ آیا دانشگاه رفتن میتواند تضمینی برای موفقیت، ثروت و آیندهای روشن باشد؟
هر روز مثالهای مختلفی شنیده میشود. یک نفر فیلمی از پارکینگ بیمارستان میگیرد و با افتخار میگوید: «ببینید! همه ماشینهای لوکس مال دکترهاست، یعنی تنها راه موفقیت، درس خواندن است.» از آن طرف، کسانی هستند که با هیجان میگویند: «بزرگترین کارخانهدارها و کارآفرینان دنیا دانشگاه نرفتند، پس دانشگاه هیچ ارزشی ندارد.»
اما حقیقت ماجرا پیچیدهتر از این نگاههای سادهانگارانه است.
حامیان دانشگاه استدلال میکنند که تنها مسیر مطمئن برای پیشرفت، تحصیلات عالی است. شواهدی هم دارند؛ پزشکان، وکلا و مهندسان زیادی وجود دارند که سالها تلاش و تحصیل را پشت سر گذاشته و امروز درآمدهای بالا دارند. اما همین تصویر کامل نیست. بسیاری از فارغالتحصیلان دانشگاهها، با وجود داشتن مدارک عالی، سالهاست که در جستجوی یک شغل پایدار ماندهاند و یا در حرفههایی کار میکنند که هیچ ارتباطی با رشته تحصیلیشان ندارد.
در مقابل، عدهای مسیر دانشگاه را انتخاب نکردند، اما با ورود زودهنگام به دنیای کار، با آزمونوخطا، شکستهای مکرر و البته عملگرایی، توانستند کسبوکارهای بزرگی ایجاد کنند. همین مثالها کلیشههایی را شکل داده که جامعه را به دو دسته تقسیم کرده:
«فقط دانشگاه = موفقیت»
«فقط عملگرایی = ثروت»
واقعیت این است که هیچکدام بهتنهایی حقیقت کامل را بازگو نمیکنند. موفقیت فرمول پیچیدهتری دارد.
اگر مسیر زندگی افراد موفق – چه کسانی که تحصیلات دانشگاهی داشتهاند و چه کسانی که نداشتهاند – را بررسی کنیم، متوجه میشویم که همگی در چند ویژگی کلیدی مشترکند:
افراد موفق یادگیری را محدود به کلاس درس نمیدانند. کسانی که دانشگاه رفتهاند، بعد از فارغالتحصیلی هم مطالعه و یادگیری را ادامه دادهاند، در دورههای تخصصی شرکت کردهاند و مهارتهای جدید را آموختهاند. کسانی که دانشگاه نرفتهاند، از دل تجربه کاری، شکستها و موفقیتهای روزمره، به همان اندازه یا حتی بیشتر یاد گرفتهاند. نکته مشترک این است که «هیچوقت یادگیری را متوقف نکردهاند.»
جهان امروز با سرعتی سرسامآور تغییر میکند. رشتههای دانشگاهی، مهارتها و حتی صنایع هر روز در حال تحول هستند. دانشی که دیروز ارزشمند بود، امروز شاید کاملاً بیاستفاده باشد. چه پزشک باشی و چه کارآفرین، اگر بهروز نباشی، از رقابت عقب میمانی. همین ویژگی باعث شده افراد موفق همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید و همگام شدن با تغییرات باشند.
بزرگترین تفاوت میان افراد موفق و دیگران، جرأت عمل است. آنها به دانستههایشان بسنده نمیکنند. ایدهها را آزمایش میکنند، وارد عمل میشوند، ریسک میپذیرند و حتی شکست را بخشی از مسیر رشد میدانند. بسیاری از افراد تحصیلکرده دانش بالایی دارند اما چون وارد عمل نمیشوند، درجا میزنند. در مقابل، کارآفرینان بدون مدرک با وجود محدودیتها، فقط با تکیه بر اقدام و جسارت توانستهاند امپراتوری بسازند.
افراط در حمایت از دانشگاه: مدرک دانشگاهی به تنهایی مساوی با موفقیت نیست. هزاران فارغالتحصیل هستند که با وجود مدرک عالی، به دلیل نبود مهارت عملی، فرصتهای بزرگ را از دست دادهاند.
افراط در رد کردن دانشگاه: کسانی که میگویند دانشگاه هیچ ارزشی ندارد، فراموش میکنند که بیدانشی همیشه هزینههای سنگینی دارد. آنهایی که بدون دانشگاه به موفقیت رسیدند، عملاً در دانشگاه زندگی و کار تحصیل کردهاند. هر روز مطالعه کردهاند، از دیگران یاد گرفتهاند و مسیرشان پر از یادگیری بوده است.
موفقیت و ثروت نتیجه مستقیم «مدرک» یا «بیمدرکی» نیست. بلکه نتیجه ترکیب سه عنصر اساسی است: دانش، بهروز بودن و عملگرایی.
دانشگاه میتواند سکوی پرتابی باشد، اگر با یادگیری مداوم و عمل همراه شود.
نرفتن به دانشگاه هم میتواند موفقیتآمیز باشد، اگر فرد در میدان عمل اهل یادگیری و توسعه فردی باشد.
بسیاری از افراد موفق دنیا نشان دادهاند که مهم نیست کدام مسیر را انتخاب کنی؛ مهم این است که مسیرت با یادگیری و عمل پر شود.
نباید فراموش کرد که جامعه و فرهنگ ما نیز نقش پررنگی در این بحث دارند. در بسیاری از خانوادهها، دانشگاه رفتن بهعنوان تنها معیار موفقیت شناخته میشود. همین فشار فرهنگی باعث میشود جوانان صرفاً برای گرفتن مدرک وارد دانشگاه شوند، بدون اینکه علاقه یا هدف مشخصی داشته باشند. نتیجه آن میشود نسلی از فارغالتحصیلان بیانگیزه که تنها به امید پیدا کردن شغلی دولتی یا ثابت هستند. در مقابل، گروهی هم که میبینند مدرک برای عدهای نتیجهای نداشته، کل سیستم دانشگاهی را زیر سؤال میبرند.
پس اگر هنوز میپرسید: «درس خواندن خوب است یا نه؟» پاسخ این است:
دانشگاه میتواند ارزشمند باشد، اما بهشرطی که با یادگیری عملی، مهارتآموزی و بهروز بودن همراه شود.
نرفتن به دانشگاه میتواند موفقیتآمیز باشد، بهشرطی که با یادگیری مستمر، تجربه عملی و جسارت در اقدام همراه شود.
در نهایت، آنچه موفقیت واقعی را میسازد، مدرک یا مسیر تحصیلی نیست، بلکه ذهنیت یادگیرنده، شجاعت اقدام و توانایی بهروز ماندن است.