گروه مشاوره مدیریت دانش دانا
گروه مشاوره مدیریت دانش دانا
خواندن ۶ دقیقه·۴ سال پیش

آموزه­ای از ون­گوگ در خصوص مدیریت دانش و نوآوری

آموزه­ای از ون­گوگ در خصوص مدیریت دانش و نوآوری
آموزه­ای از ون­گوگ در خصوص مدیریت دانش و نوآوری



آموزه­ای از ون­گوگ در خصوص مدیریت دانش و نوآوری

من بیش از سه سال است که در حال بررسی ارتباطات بین مدیریت دانش و نوآوری هستم. به طور غیررسمی، به نظر می‌­رسد توافقی در صحت ارتباط این دو مورد وجود دارد، اما این توافق در پشت پرده است و برای افراد زیادی نمایان نیست. گفت­وگویی با عنوان “مدیریت دانش شخصی؛ ون­گوگ و یادگیری” ، کمک کرد تا این ارتباطات برای من نمایان شود، بنابراین من هم آن‌­ها را با شما به اشتراک می­‌گذارم. سه ایده اصلی وجود دارد که ما در این گفت­ وگو مورد بحث قرار دادیم:

  • فکر کردن در داخل مرز­ها
  • تمرین
  • انعکاس

و همچنین برخی از موضوعات ثانویه، مانند ویژگی‌­های یک هنرمند و چگونگی ایجاد تعادل بین یادگیری اجتماعی و انفرادی. یکی از اولین مواردی که در این گفت ­وگو متوجه شدم این بود که هنرمندان دیدگاهی متفاوت از دیگران دارند، این­که آن­ها تمایل بیشتری به تجربه دارند و یک حس کنجکاوی طبیعی در آن­ها برای خلاق بودن وجود دارد.

فکر کردن در داخل مرزها

دریافتن این مسئله در ابتدا برای من کمی سخت بود، زیرا دوست دارم ورای مرزها بیندیشم. من فکر می­‌کنم این یکی از مزایای مدیریت‌­دانش است، که در سطح کلان از تنوع اندیشه و یادگیری از صنایع یا بخش‌­های دیگر حمایت می‌­کند، بنابراین ایده “فکر کردن در داخل مرزها” متناقض به نظر می­‌آمد. اما آنچه واقعاً مدنظر قرار می‌­گرفت این ایده بود که محدودیت­‌ها باعث ایجاد خلاقیت می‌­شوند و اغلب اوقات “پاسخ درست در پیش­روی شما قرار دارد”. “درست در پیش­روی شما” می‌­تواند به معنا این باشد که شخصی در سازمان شما وجود دارد که می­‌تواند دانش یا تخصصی که خواهان آن هستید را ارائه دهد یا شاید دانش مورد نظر شما در  پایگاه ­دانش یا درس آموخته‌­ها موجود باشد.

یکی از موضوعاتی که در سراسر گفت­وگو به آن پرداخته می‌­شد، بیان این ایده بود که باید برای فکر­ کردن و کنجکاوی وقت بگذارید، فرضیات را به چالش بکشید و در مورد چالشی که با آن روبرو هستید انتقادی بیندیشید. این موضوع در بحث تفکر درون مرزها نیز صادق بود. وقت بگذارید و به درون مرزهای خود نگاه کنید و ببینید چه چیزی دارید که می­تواند بینش یا پاسخی به شما ارائه دهد.

آزمون و خطا

آزمودن برای یادگیری بسیار مهم است، چه هنرمند باشیم، چه برنامه‌­نویس، چه ماشین بسازیم یا پنل خورشیدی تفاوتی ندارد، چون در عمل است که ما بهترین راه حل را پیدا می­‌کنیم و تکنیک­‌های خود را اصلاح می‌­کنیم. وان­گوگ تمرین می­‌کرد که تا سر و دست‌­ها را به نحوی با رنگ­‌های مختلفی نقاشی کند که سبک خود را به همان چیزی برساند که امروزه شناخته شده است. در اینجا ما قانون 70-20-10 را برای یادگیری مدیریت در نظر می‌­گیریم. مورگان مک­کال، رابرت آیشینگر و مایکل لومباردو در کتاب خود با عنوان “معمار شغل”، در سال 1996 ادعا می­‌کنند که 70٪ از یادگیری یک مدیر موفق از طریق آزمودن انجام می‌­گیرد، 20٪ از دیگران و 10٪ از آموزش رسمی (کتاب ها و کلاس ها)، و همچنین بیان می­‌دارند آزمون و خطا کمال را به دنبال خواهد داشت.

انعکاس

به سرفصل انعکاس حتی زمانی که موضوع اصلی بحث نبود در طول گفت­وگو بارها اشاره شد. هنگامی که انحصاراً مورد بحث واقع شد، اتفاق نظر این بود که انعکاس، کلید یادگیری است، و این امکان را فراهم می­‌کند تا در یک فعالیت، بجای این­که یک کار را به طور مکرر انجام دهید، پیشرفت‌­های آگاهانه‌­ای انجام شود. نهایت امر این که انعکاس باید بخشی از جریان پروژه باشد و فعالیت تا قبل از زمان انعکاس، کامل محسوب نشود. ون­گوگ و هنرمندان هم در نقاشی‌­ها و کارهایشان، تلاش می­‌کنند تا بازتاب مناسب­‌تری از آن­چه را که می­‌خواهند در آثار خود منتقل کنند­، با بیان آن­چه دوست دارند و یا ندارند، منعکس کنند.

درنهایت، ما در مورد یادگیری اجتماعی در مقابل انفرادی بحث و گفت­گو کردیم. بحث درمورد کار با دیگران مزایایی دارد، چه مانند ون­گوگ که برای برادرش نامه می­نوشت، و با هنرمندان دیگر صحبت می­‌کرد چه وقتی ­که در یک پروژه جدید مشغول می­‌شویم و به دنبال همکاران دیگری هستیم تا با آن­ها صحبت کنیم و چه زمانی که در مورد ابتکارات و تجارب مشابه قبلی با دوستان یا خانواده در مورد نحوه برخورد آنها با شرایط صحبت کنیم. اتفاق نظر در این­جا این بود که توازن در یادگیری انفرادی و اجتماعی مهم است و تعیین این تعادل به عهده خود فرد است. بحث و گفت­وگو با دیگران در خصوص کار، به چالش کشیدن فرضیات را تسهیل می­‌کند، چون که افراد دیگر، به اندازه شخصی که مستقیماً روی آن پروژه کار می‌­کند به مشکل نزدیک نیستند پس بنابراین ممکن است چیزهایی را ببیند که ما برای دیدن آنها خیلی نزدیک هستیم.

یکی از موضاعاتی که در طی گفت ­وگو چند بار به آن اشاره شد، کتاب “سرقت کردن مانند یک هنرمند” بود. در خلال این کتاب به 10 عنوان اشاره می­‌شود اما مورد اول بیشترین اهمیت را در اینجا برای ما دارد، “مانند یک هنرمند سرقت کن”. به این نکته اشاره دارد که هر اثری که یک هنرمند خلق می­‌کند، براساس آن­چه است که قبلاً بوده، و به نحوی همان کاری است که شخص دیگری انجام داده است. اگرچه این موضوع هم صحت دارد که یک هنرمند ممکن است فرایندها، تکنیک­‌ها و مواد را به روشی که قبلاً انجام نشده است به کار گیرد یا سبک خاص خود را داشته باشد، اما در حالت کلی هنرمندان در حال ساخت چیزهایی هستند که با تکرار یا آموزش به آن­ها آموخته‌­اند.

  1. بعد از همه این­ها سوالی که­ برای من هنوز وجود داشت این بود که: کجای این موضوع با کارهای مدیریت دانش و نوآوری که انجام داده‌­ام متناسب است؟

واضح است که ارتباطی وجود دارد. هنرمندان از برخی فرایندها و فعالیت‌­هایی مانند آن­چه سازمان­‌ها برای یادگیری و استفاده بهتر از دانش و تجربه استفاده می­‌کنند، بهره می­‌گیرند (به عنوان مثال انعکاس، درس آموخته‌­ها، انجمن­‌ها). منتها آن­ها این کار را به جای یک فعالیت گروهی یا سازمانی، به صورت انفرادی انجام می­‌دهند، که فقط در اندازه و دقت نظر در مورد این فعالیت‌­ها متفاوت است و ماهیت یکسانی دارند.

  1. دیگر چه؟ آیا خلاقیت و فرآیندهای استفاده شده منجر به نوآوری می­‌شود؟

مطمئناً بدیهی به نظر می­‌رسد که  شرکت کنندگان در گفت­وگو چنین عقیده­ای داشته اند. خب، به طور کلی این اجماع وجود داشت که خلاقیت منجر به طرح سوالات بیشتر و به چالش کشیدن وضعیت موجود شود و این تأثیر بدون توجه به زمینه‌­ای که افراد در آن­کار می­‌کنند­، (چه هنرمند و چه غیر هنرمند) به طور یکسان احساس شود. اعضا اعتقاد داشتند که قرار گرفتن در معرض هنر یا شرکت در یک عمل هنری است که باعث می‌­شود هنرمندان کنجکاوتر و خواهان تجارب بیشتر شوند.

در آخر باید عنوان کرد که: “خلاقیت منجر به نوآوری می­‌شود، و هر دو با فعالیت­‌های مدیریت­‌ دانش تسهیل می­‌شوند، و هر دو از مصنوعاتی هستند که اساس دانش یک فرد یا یک سازمان را ایجاد می‌­کنند.”

برای مطالعه مطالب تخصصی مدیریت دانش گروه مشاوره مدیریت داش دانا را دنبال کنید.

ما را در شبکه‌های اجتماعی لینکدین، تلگرام و اینستاگرام دنبال کنید.

منبع:

http://feedproxy.google.com/~r/MissingPuzzlePieceConsulting/~3/LMRCx4ko8Mc/what-we-can-learn-from-van-gogh-for-km-and-innovation

#مدیریت_دانش # آرمین_احمدی #گروه_مشاوره_مدیریت_دانش_دانا #مشاوره_مدیریت_دانش #مشاور_مدیریت_دانش # شرکت_مشاور_مدیریت_دانش #شرکت_مشاوره_مدیریت_دانش #پیاده_سازی_مدیریت_دانش #استقرار_مدیریت_دانش #آموزش_مدیریت_دانش # موفقیت در پیاده سازی مدیریت دانش # نرم افزار مدیریت دانش# گروه مشاور مدیریت دانش # اپلیکیشن مدیریت دانش #مدیریت دانش و نوآوری

آرمین احمدیمدیریت دانش و نوآوریمدیریت دانشمشاور مدیریت دانششرکت مشاوره مدیریت دانش دانا
احمد سپهری | مشاور و مدرس مدیریت دانش | دکتری مدیریت کسب و کار | عضو هیئت مدیره گروه مشاوره مدیریت دانش دانا | DANAKM.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید