تسهیل مدیریت دانش با داستانسرایی
اغلب اوقات بهترین راه برای انتقال دانش، استفاده از یک داستان خوب است (دانپورت و پروساک 1998).
داستانسرایی قدیمیترین تکنیک برای انتقال دانش است و از آنجایی که ما داستانها را راحتتر از حقایق کسلکننده به خاطر میسپاریم و به آسانی میتوانیم بین آنها و تجربیات شخصی خود ارتباط برقرار کنیم، به عنوان کارآمدترین وسیله انتقال پیام و تجربیات به دیگران شناخته شده است. فناوریهای پزشکی نیز ثابت کردهاند که داستانسرایی یک روش غریزی است که مغز به کمک آن میتواند اطلاعات را دریافت و حفظ کند.
داستانسرایی در حقیقت عبارت است از روایت داستانی درباره تجربه یک فرد که دارای دانش ارزشمندی است در بین جمعی از افراد که خواهان آن دانش هستند. هرچند این روش بسیار ساده است اما زمانی که بهخوبی انجام شود قادر است سطح بسیار عمیقتری از تجربه و آموختههای فرد را به اشتراک گذارد. یک داستان موثر میتواند مفاهیم غنی را در طی بیان مطالب منتقل کند.
اگرچه اطلاعات میتوانند روشن کننده بسیاری از مسائل باشند؛ اما داستانهای خوب در متقاعد کردن افراد قدرتمندترند. چیزی که داستانهای عالی را قدرتمند میکند ماندگاری آنها در ذهن شنوندگان است، داستانها در ذهن باقی میمانند، پیام آنها در ذهن مینشیند و بهراحتی قابل یادآوری هستند.
داستان سرایی مزایای منحصربهفردی دارد که به ندرت در سایر ابزارهای مدیریت دانش مشاهده میشود ازجمله برخی مزایای آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
بنابراین یک داستان خوب میتواند طرز فکر و رفتار مردم را برای به اشتراک گذاشتن و خلق دانش بیش از پیش تغییر دهد. طی سالهای گذشته، از دیدگاه مدیریت دانش” توانایی داستانسرایی” و به کارگیری دانش پنهان یک سازمان بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در زمینهای عمدتاً با نمودارها و حقایق احاطه شده است، داستانسرایی به عنوان ابزار انتقال دانش و یادگیری دارای پتانسیل بالایی است. به دست آوردن دانش پنهان برای بیشتر سازمانها فرآیند بسیار سختی است، بنابراین تعجبی ندارد که داستانسرایی به عنوان یک ابزار مدیریت دانش با سرعت یادگیری بالا شناخته شده است.
اجازه دهید تا نقش داستانسرایی در چارچوب مدیریت دانش را در بخش زیر ببینیم.
اصولاً در یک سازمان کارکنان به صورت تیمها، گروهها، و انجمنها گرد هم میآیند. استفاده از تکنیکهای داستان سرایی در طی این جلسات، به افراد کمک میکند تا با یکدیگر همکاری کنند و از تجربیات دیگران بهره ببرند، زیرا آنها در فرمت قدیمی جلسات این شرایط را نداشتند.
انتقال و درک دانش پنهان
از آنجایی که داستانها زمینه را فراهم میکنند و بر موضوعاتی که به شنونده مربوط میشود تمرکز دارند، میتوانند دانش پنهان را با سهولت بیشتری به اشتراک بگذارند. داستانسرایی باعث میشود که مرزی بین اطلاعات و دانش وجود نداشته باشد.
ایدهها مسیر رسیدن به نوآوری را هموار میکنند. کارمندان تجربه کار با فرآیندها، مشتریان، محصولات و خریداران را دارند. هنگامی که آنها برای به اشتراکگذاری داستانهای خود با یکدیگر همکاری میکنند، چه این همکاری رسمی باشد و چه به صورت غیررسمی، با بهوجود آوردن ایدههای جدید با پتانسیل پیشرفت و نوآوری، الگوی تازهای را به وجود میآورند.
هدف وسیعتر هر چارچوب مدیریت دانش، تجهیز کارمندان به دانش برای منافع بیشتر سازمان است و وسیله یادگیری بسیار مهم است. تحقیقات بسیاری اثبات کردهاند که داستانسرایی کارآمدترین عنصر در انتقال و دریافت دانش است. دانش پنهانِ اعضای باتجربه و کارمندان بازنشسته را میتوان به صورت داستان تعریف کرد تا بتوان به یادگیری و تقویت مهارت کارمندان جوان و کمتجربه کمک کرد.
اگر مسئله این است که چرا داستانها در مدیریت دانش بسیار خوب عمل میکنند، جواب، بهسادگی این است که” به نظر میرسد مغز ما به صورتی سیمپیچی شده است که اطلاعات را به راحتی و تقریباً بهصورت خودکار به صورت داستان مرتب کند.” ( ریمی ، 2002)
برای مطالعه مطالب تخصصی مدیریت دانش گروه مشاوره مدیریت داش دانا را دنبال کنید.
صفحه گروه مشاور مدیریت دانش دانا در لینکدین
# مهتا_ هادی_زاده #مدیریت_دانش #گروه_مشاوره_مدریت_دانش_دانا #مشاوره_مدیریت_دانش #مشاور_مدیریت_دانش #شرکت_مشاور_مدیریت_دانش #شرکت_مشاوره_مدیریت_دانش #پیاده_سازی_مدیریت_دانش #استقرار_مدیریت_دانش #آموزش_مدیریت_دانش # نرم_ افزار _مدیریت _دانش #گروه_ مشاور_ مدیریت_ دانش_ دانا # انجمن_خبرگی_ در_ مدیریت_ دانش # شرکت_ مدیریت_دانش # شرکت_ مدیریت_دانش_ دانا # تسهیل_ مدیریت_ دانش_ با_ داستان_سرایی