یکی از اقدامات مهم در استقرار نظام مدیریت دانش، تعیین مکتب مدیریت دانش در سازمان است. مکتب دانشی مطابق با تعریف ایرل، جهتگیری و دیدگاه کلان رهبران سازمان در خصوص مدیریت دانش است. قبل از آنکه به ضرورت انجام این گام و چرایی عدم انجام آن در سازمانهای ایرانی بپردازیم، باید طبقهبندی مکاتب دانشی و کارکردهای آن را مرور کنیم. از دیدگاه ایرل مکاتب مدیریت دانش در 3 گروه طبقهبندی میشوند.
1- مکتب اقتصادی (Economic school): این مکتب بر درآمد تمرکز دارد و هدف آن بهرهبرداری از داراییهای دانشی است. داراییهای دانشی عبارتند از:
حق انحصاری اختراعات، علائم تجاری، حق انحصاری بهرهبرداری و دانش فنی. این مکتب بیشتر به بهرهبرداری دانش توجه دارد تا خلق آن.
2- مکتب سازمانی (Organizational school): این مکتب استفاده از ساختارهای سازمانی یا شبکههای روابط را برای تسهیم یا ذخیرهسازی دانش مورد توجه قرار میدهد. در این مکتب از گروههای تسهیم تجربه استفاده میشود.
3- مکتب استراتژیک (Strategic school): در این مکتب مدیریت دانش بهعنوان جوهرۀ استراتژی شرکت در نظر گرفته میشود. هدف این مکتب شناسایی، بهرهبرداری و خلق قابلیتهای دانشی است. در این دیدگاه اساساً مزیت رقابتی ، ناشی از دانش شرکت میباشد. شرکتهای دانشبنیان مطابق با همین مکتب فعالیتهای خود را صورت میدهند.
مکتب دانش فلسفۀ وجودی و مأموریت نظام مدیریت دانش یک سازمان است. زمانی که رهبران سازمان، به دنبال این هستند که یک شبکۀ اشتراک دانش داشته و از این طریق سطح مطلوبی از مشارکت کارکنان را ایجاد نمایند در واقع نشاندهنده اعتقاد آنها به مکتب سازمانی است. در این حالت مشارکت کارکنان در نظام مدیریت دانش اولویت بیشتری نسبت به اثربخشی بهکارگیری دانش در سازمان دارد.
یکی دیگر از ضرورتهای تعیین مکتب مدیریت دانش، تعریف سطح مناسبی از انتظارات برای رهبران سازمان است. یکی از مهمترین انتظارات رهبران هر سازمانی از کارکنان خود این است که تسهیم دانش کارکنان، وجود شبکهها و ساختارهای ارتباطی، زیرساختهای سازمانی، دستورالعملهای مدیریت دانش و غیره منجر به دستاورد مالی، ارتقای برند و یا ایجاد محصول یا خدمت جدید برای سازمان شود. از دیدگاه این دسته از رهبران، مدیریت دانش زمانی اثربخش به نظر میرسد که این دستاوردها را محقق نماید.
کارکنان نیز وقتی بازخورد مشارکت خود را اینگونه از واکنش رهبران بشنوند نسبت به ادامۀ راه دچار تشکیک خواهند شد و قطعاً پس از مدتی، رهبران نسبت به عدم مشارکت نیز واکنش نشان خواهند داد و اینجاست که به همان مشارکت قانع خواهند بود. این دوگانگی و تعارض، ناشی از عدم تعریف مکتب مدیریت دانش سازمان است. اگر در ابتدای سفرِ مدیریت دانش، مکتب دانشی سازمان تعیین شود، سطح انتظارات رهبران و سایر کارکنان از یکدیگر تعریف خواهد شد.
تعیین مکتب مدیریت دانش فقط برای کارکنان و یا سهامداران سازمان ضرورت ندارد، بلکه مشتریان، جامعه و تأمینکنندگان نیز از این قاعده مستثنا نخواهند بود. روزهای پرالتهاب فعلی و شیوع بیماری کرونا میتواند تأییدی باشد بر ضرورت این مبحث. مردم یک جهان (جامعه) بههمراه بیمارستانها (مشتریان) چشمانتظار سازمانهایی هستند که فلسفه وجودیشان تولید دانش است. این سازمانها مکتب مدیریت دانش استراتژیک را برگزیدهاند. همه این انتظار را از اینگونه سازمانها دارند، چون مکتب دانشی خود را انتخاب و برگزیدهاند. رهبران چنین سازمانهایی فقط از اینکه کارکنان دانستههای خود را به اشتراک گذاشتهاند احساس رضایت نخواهند کرد. رهبران چنین سازمانهایی از کارکنان خود، دانشِ اثربخش مطالبه میکنند. دانشی که جهان به انتظار آن است، دانشی که منجر به ایجاد یک تمایز در شرایط رقابتی شود.
پس از شناخت ضرورت تعیین مکتب مدیریت دانش این سؤال به ذهن میرسد که به چه دلیل در فرایندهای استقرار نظام دانشی در سازمانهای ایرانی، نه از طرف سازمان و نه از طرف شرکتهای مشاور اقدام خاصی در این خصوص صورت نمیگیرد؟
به عقیدۀ نگارنده، مکتب مدیریت دانش بسیار وابسته به مأموریت و فلسفه وجودی سازمان است. یک سازمان تولیدکننده که استراتژیهای خود را بر محور تولید بنا نهاده است بهسختی میتواند مکتب مدیریت دانش استراتژیک را بهصورت رسمی انتخاب و اعلام نماید، زیرا در در این مکتب دانش جوهرۀ اصلی استراتژیهای سازمان است و این با رویکرد تولید محوری در تناقض است.
در فرایندهای ارزیابی و یا ممیزی سازمانها این دوگانگی مشاهده میشود، اما از آنجا که سندی تحت عنوان تعیین مکتب مدیریت دانش در سازمان وجود ندارد، تعارض بین مکتب مدیریت دانش و بیانیۀ مأموریت سازمان به صورت جدی مورد توجه قرار نمیگیرد. توصیه میشود بهعنوان مثال اگر سازمانی در تلاش است علاوه بر تولید محصول، تولید دانش را نیز در برنامه خود داشته باشد، نسبت به بازنگری فلسفۀ وجودی و یا بیانیۀ مأموریت خود اقدام نمایند. مضافاً اگر مدیران سازمانی از اثربخشی شبکههای دانشی خود رضایت ندارند، باید در فلسفۀ وجودی سازمان خود و یا استراتژیهای مرتبط با تولید، تولیدِ بهرهور اقتصادی را در بیانیۀ مأموریت گنجانده تا از این طریق انتخاب مکتب اقتصادی برای مدیریت دانش دارای توجیه مناسبی باشد.
#مدیریت_دانش # اردلان لک #گروه_مشاوره_مدیریت_دانش_دانا #مشاوره_مدیریت_دانش #مشاور_مدیریت_دانش #شرکت_مشاور_مدیریت_دانش #شرکت_مشاوره_مدیریت_دانش #پیاده_سازی_مدیریت_دانش #استقرار_مدیریت_دانش #آموزش_مدیریت_دانش # موفقیت در پیاده سازی مدیریت دانش # ضرورت مکتب مدیریت دانش در سازمان # نرم افزار مدیریت دانش# گروه مشاور مدیریت دانش دانش # اپلیکیشن مدیریت دانش # ابزارهای مدیریت دانش # مکتب مدیریت دانش در سازمان